رز بنفش💜🔞
رز بنفش💜 ژانر:ددی،مامی،لیتل گرل،تریسام 🕸 لینک ناشناس👇 https://t.me/Harfmanrobot?start=1816936870
БільшеКраїна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
212
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from N/a
س.کس.ی ترین رمان تلگراممم 🔞❌
دختر عموشو تو شرکت #جر میده😨😰
مجبورش میکنه #ساک بزنهه😭
#داگ استایلم کرد رو میز و همه وسایلارو با یه حرکت ریخت پایین
انگشتاشو کشید رو چاک نــ..ازمو با صدایی فوق حـشــری گفت:
چه مدلی جــ.رت بدم دخترعمو؟
دستمو گرفتم لبه میز و با ناله گفتم:
"تو فقط #جر بده!
#اب_اور_ترین_رمان_تلگرام💦❌
س.ک.س_توی_شرکت😬😨
#رمان_پسر_عموی_من 🔞💦
زندگی_هات_دختر_عمو_پسر_عمو🔞🤤
https://t.me/+Vz9T2fHGxm3AZfpt
https://t.me/+Vz9T2fHGxm3AZfpt
Repost from N/a
رمان هات پسرعموی من💦🤤
لبای داغش پوست گردنم رو به بازی گرفته بود و همزمان با دستاش بدنم رو دست میکشید
حسابی مست داغی لباش و عطرتنش شده بودم.
همونطوری که خیره به چشمام بود لباشو فشار داد رو لبام
چشمام بسته شد و اهی از بین لبای حبس شده میون لباش شنیده شد
سینه هامو از رو لباس خواب محکم شروع کرد به مالیدن
پیچ و تابی به خودم دادم و با بیتابی گفتم:
"شایان!!"
اون یکی دستش حرکت کرد سمت بین پام و خشدار گفت:
"میخاره؟"
محکم لب گزیدم و پلکامو روهم فشردم،زیرگوشم گفت:
"پس کادوی تولدم بکارتت بود؟"
دختری که بکارتشو برای تولد عشقش هدیه میده🥺🔞
یکی ازبهترین رمانیای تلگرام😍وخ🤤
https://t.me/+Vz9T2fHGxm3AZfpt
رمان پسرعموی من
📖18+رمان پسرعموی من #فولهیجانے #درام #عاشقانہ #صکصی #بزرگسال ❤لینک کانال رو به دوستاتون بدین❤ چنل دوم🚫
https://t.me/barde_kochak0نظری انتقادی ازچنل داشتین تو ناشناس بگین
https://t.me/BiChatBot?start=sc-697240-gOT5aUeRepost from N/a
Фото недоступнеДивитись в Telegram
#قاشق_داخل_ک_صش_میکنه💦❌
#مسترش_و_دوستاش_روش_غذا_میخورن🔥🔞
لباسامو تو تنم جر داد و بغلم کرد و روی میز خوابوندم. تمام دوستای ارباب به بدنم نگاه میکردن که دستمو روی ک*صم و سینه هام گذاشتم.❌🍑
ساشا جلو اومد و پاهامو از هم باز کرد و #سیلی محکمی روی #ک_صم زد. لای #ک_ص صورتیمو باز کرد و #انگشتشو روی #سوراخم گذاشت.
کمی #زور زد که انگشتش به زور وارد #سوراخ #ک_صم شد. بی اراده #خیس شده بودم و آب از #واژنم میچکید.🚫💦
#انگشتشو دراورد که با حس وارد شدن چیزی داخلم #جیغی کشیدم. سرمو بلند کردم که دیدم یه #قاشق وارد #ک_صم کرده.
: ببینید آقایون. یه سوراخ تنگ و داغ و خیس منتظرتونه.
از ترس میلرزیدم که یهو ارباب...🔞❌📛
https://t.me/joinchat/X9fJa40eytZjZGZk
https://t.me/joinchat/X9fJa40eytZjZGZk
Repost from N/a
00:09
Відео недоступнеДивитись в Telegram
#ک_یر_فلزی_داخلش_میکنه🚫🧊
#رو_چوچولش_فلفل_میماله🔥📛
لای #پاهامو باز کرد و دستشو روی #ک_ص #خیسم کشید. #کی_ر مصنوعی #فلزی از وسایلش برداشت و داخل #سوراخم فرو کرد.
از سردی فلزش سوراخ ک*صم منقبض شد و آه بلندی کشیدم. ساشا انگشتشو روی چوچولم گذاشت و با دستکش مالیدش.🍆♨️💧
با #سوزش روی #کلیتوریسم جیغ بلندی کشیدم و خودمو تکون دادم که #کیی_ر #مصنوعی رو داخلم عقب و جلو کرد.
آب از ک*صم سرازیر شده بود که ساشا محکم ک*یرو از داخل سوراخم بیرون کشید.
: توله سگم چه آبی راه انداخته...😈❌💦
https://t.me/+X9fJa40eytZjZGZk
1.03 MB
Repost from N/a
00:06
Відео недоступнеДивитись в Telegram
#part_191
#ددی_لیتل_گرل🦋🍆
آروم دستمو از لای کش #شورتش رد کردم و روی #بهشتش گذاشتم. انگشت اشارمو روی #کلیتوریسش گذاشتم و آروم شروع به #مالیدن کردم.💦🔞
انگشتمو دورانی روش میکشیدم که کم کم چشماش خمار شد وپلک زدناش سنگین شد. فشار انگشتمو بیشتر کردم و با سرعت بیشتری کلیتوریسشو مالیدم.🌙🌸🍼
با #خیس شدن دستم، حرکتمو متوقف کردم و آروم انگشتمو لای #ک_ص #صورتیش سر دادم که انگشتش #خیس تر شد.
دستمو دراوردم و شلوارش رو از پاش بیرون کشیدم. حس کردم این خیسی بیشتر از یه تحریک سادست. شروتشم از پاش دراوردم و روی تخت خوابوندمش.🎀🚫🍑
پاهاشو باز کردم و با انگشتام لای #بهشت #صورتیشو باز کردم. حدسشو میزدم که #کنترلشو از دست داه باشه و خودشو #خیس کرده باشه.
سری تکون دادم و انگشتمو روی جای ادرارش گذاشتم که چون انتظارشو نداشت جیغی کشید و خودشو تکون داد...♨️💧
🦊❌بقیشو سرچ بزن پارت 191❌🦊
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
5.89 KB
Repost from N/a
00:02
Відео недоступнеДивитись в Telegram
#با_آمپول_کلیتوریسشو_تمیز_میکنن💦🔞
#روی_جای_جیشش_آب_فلفل_میریزن🌸❌
ددی کاوه دستشو لای چوچول قرمزم کشید. با انگشتاش لای پره های ک*صمو باز کرد و روی نقطه جیشمو فشار داد.🍆♨️
از دردش #جیغی کشیدم که ددی کوروش #بغلم کرد و سرمو #ناز کرد و با دستش بالای #نانازمو محکم گرفت.
با دیدن آمپول بزرگ توی دست ددی کاوه پاهامو تکون دادم و گریم بلند شد که ددی کوروش پستونکمو توی دهنم گذاشت.💧👄📛
: #هیشششش اگه دختر خوبی باشی بعدش میتونی بدون #سوند #دستشویی کنی خوشگلم
ددی کاوه آمپول بزرگو روی نقطه جیشم. گذاشت و فشارش داد که جیغ بلندی کشیدم و...❌👅🍑
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
animation.gif.mp40.40 KB
Repost from N/a
00:03
Відео недоступнеДивитись в Telegram
لیتل گرل کیوت و حشری که هر شب تو بهشتش آبنبات فرو میکنه تا کلوچش شیرین بشه و ددیش براش ک*صشو بخوره👄🦋❌🍆
#آبنبات_چوبی از کشو برداشتم و جلدشو باز کردم. توی #دهنم فرو کردم و چند بار #میک زدم تا خوب #خیس و نرم بشه.
از دهنم بیرون کشیدمش و روی بهشتم بردم و لای پره های کلوچم مالیدمش. از حس لیزیش جیغ کوتاهی کشیدم و سر سوراخم چرخوندمش.💧🚫🌸🍌
با یه حرکت سر گرد آبنبات توت فرنگیمو وارد #سوراخ خیس #ک_صم کرد. ناله ای کردم و آروم با #آبنبات_چوبی داخل خودم #تلنبه زدم.
چند باری تلنبه زدم که ددی در اتاقو باز کرد و وارد شد. آبنباتو همونطور نصفه داخل سوراخم ول کردم که ددی نزدیکم اومد و ویبراتور رو...👅⭐️🔥🔞
https://t.me/joinchat/zneqh2IkDgY0MzI0
https://t.me/joinchat/zneqh2IkDgY0MzI0
4_6046496779405363239.mp40.57 KB
Repost from N/a
#با_فشار_دوش_ارضا_میشه🔞🍼🌸
#رو_چوچولش_آب_میپاچه💦🍯🌈
#لخت توی #حموم ایستاده بودم که ددی لای پاهامو باز کرد و دستی به #چوچول صورتیم کشید.
: چرا #کلوچت انقد #باد کرده #کوچولو؟؟
سرمو پایین انداختم که #انگشتاشو لای #چوچولم برو و روی #سوراخ خیسم تکون داد که پاهام شل شد. #انگشت اشارشو آروم توی سوراخ #بهشتم فرو کرد.👅🔥🍆
آب از #بهشتم سرازیر شده بود که انگشت اشارش رو روی #کلیتوریسم گذاشت و ماساژش داد که پاهام #لرزید و #آبم توی دست ددی #پاچید.
بدنم هنوز کمی میلرزید که ددی بغلم کرد و توی وان نشوندم و پاهامو باز کرد. دوش آب رو برداشت و آب رو با فشار روی چوچولم گرفت و ...
🔞👄🌙🔞👄🌙
https://t.me/joinchat/zneqh2IkDgY0MzI0
https://t.me/joinchat/zneqh2IkDgY0MzI0
Repost from N/a
00:05
Відео недоступнеДивитись в Telegram
#part_121
#پارت_واقعی_ددی_لیتل_گرل🐙💧🌼
با دیدن بهشت صورتی بین پاهاش ناخودآگاه بدنم داغ شد. با انگشتام لای کلوچشو باز کردم و نگاهی به چوچولش انداختم. رنگ صورتی و سفیدی دورش هوش از سرم میپروند.🔥🦋🍒
خم شدم و آروم #زبونمو روش کشیدم که آه پگاه بلند شد. زبونمو تند تند روی #کلیتوریسش تکون میدادم که از #لذت کمرشو از روی تخت بلند میکرد و #محکم به تخت میکوبید.🍯🚫🍼
خواست ارضا بشه که فورا عقب کشیدم. پگاه ب کلافگی نگاهم کرد. خواست دستشو سمت بهشتش ببره که جلوشو گرفتم. از داخل کشو ویبراتور کوچیکی رو برداشتم.💦🔞🍆
روی #کلیتوریسش #تنظیمش کردم و روشنش کردم که پگاه تکون محکمی خورد. بعد از چند ثانیه شروع به تکون دادن #ک_صش روی #تخت کرد. همون لحظه...👄🧊😈
🔆بقیشو سرچ کن پارت 121 کامل میاد🔆
🦊رمان ددی لیتل کیوت🦊
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
6.70 KB
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.