cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

رمان صحنه دار / رمان عاشقانه

لفت نده، بیصدا کن🥺🥺

Більше
Рекламні дописи
5 314
Підписники
+124 години
-177 днів
-330 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

#part1 #کـ**یرش رو توی #ک..صم فرو کرد که از درد و لذت جیغ زدم و #موهاش رو چنگ زدم #دستام رو بالای سرم قفل کرد و شروع کرد تندتند تلمبه زدن توی #ک..ص باکره ام از درد داشتم به خودم #میپیچیدم که سوتی زد و طولی نکشید که دو سه تا مرد #سیاه پوست جلوم قرار گرفتن و درصدم ثانیه همشون لخت شدن و با #ک..یرای درازشون بالای سرم وایسادن ترسیده خواستم تکون بخورم که با فرو رفتن #ک..یر یکیشون توی دهنم و #ک..یر یکی دیگشون توی #ک..ونم داشتم جر میخوردم زیرشون هنوزز توی شوک بودم که ک..یر یکی دیگشون هم لای #پستون هام قرارگرفت...😱👅👇 https://t.me/+TlNal7oYFi9hNmZk https://t.me/+TlNal7oYFi9hNmZk #گروپ‌بیغیرتی💦🍑
Показати все...
00:01
Відео недоступнеДивитись в Telegram
پزشك بيناجنسى كه مجبور ميشه ارايش كنه و خودشو شبيه دخترا بكنه تا بتونه به همراه رفيقش بره مهمونى LGBT ولى اونجا دوتا مرد حشرى گيرش ميندازن و….🔞💦 خيلى #مست كرده بودم متوجه اطرافم نبودم مسيحا هم نبود و اين #كفش_پاشنه بلند اذيتم ميكردن به سختى داشتم راه ميرفتم كه محكم با دوتا مرد برخورد كردم وقتى منو ديدن كمكم كردن و منو بردن سمت اتاق خواب عمارت بدنشون #عضله اى بود و دقيقا تايپ من بودن هردوشون😈🔥 وقتى وارد اتاق شدم هردوشون پشت سرم اومدن داخل كه روى تخت افتادم مردى كه پوست تيره ترى داشت #نقابمو كند و براى چندين لحظه مكث كرد كه محكم لباشو گذاشت روى #لبام و شروع به بوسيدنم كرد ناخوداگاه دستمو دورش حلقه كردم كه اون يكى مرد اول كفشامو و بعد #شورتمو از توى پام در اورد _اوه اين پسر كوچولو بيناجنسه🧸🍼 اروم سرشو برد بين پاهام و زبونشو وارد #كـ.ـصم كرد كه #ناله ام بلند شد و….. https://t.me/+aL_wPjVOU-AxM2E0 https://t.me/+aL_wPjVOU-AxM2E0 پزشك ليتلى كه همبازى هاى بچگيش توى مهمونى گيرش ميندازن و دو نفرى بهش تجاوز ميكنن و كـ.ـص و كو.نشو يكى ميكنن🍌🍑🍆
Показати все...
- از بوی تنت متنفرم. باسن دخترک را فشار داد و خودش را واردش کرد. - پشتت رو بهم بکن، اونجوری منو نمیبینی. دخترک با گریه پشتش را می کند که اصلان کمرش را قوس میدهم و این باز خودش را آرام تر داخلش فرو میکند. - آه...آیی. - هوم خوشت اومد؟ پس بگو خانم داگی دوس داره. سیلی به باسنش زد و... https://t.me/+3Kr1pUSegchiNDZk https://t.me/+3Kr1pUSegchiNDZk ❌زن و شوهری که هم دیگه رو دوست ندارن ولی برای بچه دار شدن مجبورن با هم سکس کنن که..‌.
Показати все...
#ماتحتمو فشاری داد و منو از بین خدمتکارا کنار کشید . همه چشمشون به کاری که کرد افتاد ولی سرشونو پایین انداختن. همونجا منو کشید و پرت کرد رو مبل . با صدای که از شدت #نیاز می‌لرزید گفت : _نمیتونم صبر کنم .. همینجا وسط خونه می‌خوام #ترتیبتو بدم 😈🍑🔞 https://t.me/+564SDB-sBeUzMDFk
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
هر فیلم و سریالی که‌ خواستی میتونی از این کانال به راحتی دانلود کنی فقط با یک سرچ فیلم دلخواهت رو پیدا کن! بدون سانسور ، زیرنویس و دوبله فارسی: 🎞 @filmm_moviii
Показати все...
Repost from .
Показати все...
رمان : #کوراب ژانر : #عاشقانه نویسنده : #کیاندخت_70 خلاصه : فرمان در آستانه سی و پنج سالگی و دست و پنجه نرم کردن با تمام مشکلات چند ساله ی خود میباشد که ثمره ی آن کیهان پنج ساله است درست زمانی که تصمیم به فراموش کردن تمام خاطرات میکند و سعی در زندگی مجدد دارد رد پای رزا در زندگی اش ظاهر میشود ... ღ👇🏻𝒥𝑜𝒾𝓃𝑒𝒹👇🏻 💦@Romansahnedarrrr💦 🌸@Romansahnedarrrr🌸
Показати все...
انگشتشو روی لایه های ک..صم کشید و اوفی کشید 🔞🫦 -چقدر صورتی و داغه لعنتی ، پاهاتو ببند دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم با شهوت دستشو به داغی ک.. صم چسبوندم و گفتم: -اوممم همینجوری بمالش معید خیلی خوبه استغفرالههی گفت و خواست عقب بکشه که زوری یه انگشتشو تو ک..صم فرو کردم از کلفتی انگشتش اهی کشیدم و...👅💦 https://t.me/+9SkZhZo7QVk3MThk https://t.me/+9SkZhZo7QVk3MThk دختر حش.ری ریزه میزه با حاجی جذاب😈🔞
Показати все...
- زنت شبا ناله میکنه تا صبح! صداش پدرمون و در آورد.. عبد با چشم‌های شماتت گر به دلبر کوچکش نگاه کرده و جواب داد. - مریض بود دیشب. مادرش با خشم لب زد. - آدمِ مریض داد میزنه عبد تند تر! استغفرالله.. با غر غر اتاق را ترک کرد و عبد سریع کمر نبات را چنگ زد. - که عبد تند تر؟ - آخ حاجی نکن! عبد خندید و دستش را بین پای دخترک رساند و.... https://t.me/+lDBAulCHYG4xMzc0 https://t.me/+lDBAulCHYG4xMzc0 یه حاجی جذاب که گیر یه دختر کوچولوی شیطون میفته و...🙈🔞
Показати все...