6 880
Підписники
+39424 години
+3337 днів
-830 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from " تبادل شبانه "🎀
00:08
Відео недоступне
پسری از دست دوست پسر مستبد و زورگوش فرار میکنه و میره پیش اکسش که یه مرد با دو برابر سن خودشه ...🔞💦🔥
با صدای در با عجله به سمت در رفتم
عبد سرشو از اشپز خونه بیرون اورد تا ببینه کیه ...
تا درو باز کردم در جا خشکم زد از ترس یه قدم عقب برداشتم و با تته پته گفتم :
-اینجا چیکار داری سیروس ؟چطوری پیدام کردی؟!😥
سیروس با خشم دره نیمه بازو بادست هل داد و وارد شد...
در به دیوار پشت در برخورد کرد و صدایه بدی تولید کرد ...عبد ازاشپز خونه با سرو صدا بیرون اومدو گفت:
- کیه یوسف ؟
سیروس دستشو رو گردنم گذاشتو سرمو خم کردو هلم داد داخل خونه سیروس رو به عبد گفت:
- پس تو شوگر ددیه دوست پسرمی ؟؟؟!!😡
https://t.me/+diHKI2OSM8NjNDg0
https://t.me/+diHKI2OSM8NjNDg0
#گی #درام #مهیج🔞🔥
animation.gif.mp41.33 KB
👍 1
7900
Repost from " تبادل شبانه "🎀
جگوار خشنی که دوست پسر دخترشو #بیناجنس رو موقع شکار خونین از دست داداش گرگینه وحشی نجات میده و همون شب تخمش رو تو شکمش میکاره🥹👅🫃
+ پاهات رو ببری بالا #سوراخت معلوم بشه مطمئن باش از سایزش خوشت میاد مثل اون گرگینه پشمالو نیست!🍆💦🐺
دست سردش رو پین پاهام گذاشت و آب دهنش رو روی رون های لختم ریخت
- تو کی هستی؟! من مستم مگه نه؟ دوست دخترم رو دیدم که داشت خون می خورد...🩸
گیج بودم اثرات مستی داشت می رفت
+ اوه بیبی ! دیگه مست بودنت فایده نداره دلم می خواد به اندازه چهل سالی که از خود واقعیت دور بودی #تنم بهت بخوره!🔞🤤
چشم هام تار دیدنش فتوحانه تنم رو لمس می کرد
- دس...
با لیس زدن عضو مردونه ام آهی کشیدم که انگشتش رو وارد #مقعدم کرد
+ هیش توله آدمیزاد وارث گله ام رو توی رحم داغ و بکرت میکارم! آرام تا خود صبح بدنم با بدنت یکی میشه🔥🍓
https://t.me/+90hTdou19Z8yMjU0
https://t.me/+90hTdou19Z8yMjU0
بیناجنس تخیلی 💦🌈
7300
- میشه حالا که مریضم با ممه هات بازی کنم؟
با تعجب نگاش میکنم؛ چشماش که بستهاست، خوابه؟!
سرمو میبرم نزدیک دهنش و میگم:
- چی میگی؟
میخنده و ناله میکنه:
- تو چیشام نگاه کنو ممتو بذار تو دستم!
میخوام بزنمش که سرفه میکنه، مریضه و مامان جونش به من سپردش!
غر میزنم:
- میزنم تو اون سرتا!
- نوا، اگه ممه اتو بدی دستم امتحان بیست میشی!
جیغ بنقششششش کشیدم و بالشو گذاشتم رو دهنشششش! تب داشت و هذیون میگفت ولی پیشنهادش وسوسه انگیز بود😂😂😂❤️
https://t.me/+tljFa9W4bmQxYzdk
https://t.me/+tljFa9W4bmQxYzdk
14200
Repost from تی تی رمان
00:03
Відео недоступне
🔞مرد متاهلی که هر شب ک*ص و ک*ون معشوقهاش و به فاک میده💦
https://t.me/+quHAJZWFpP4xYTc0
https://t.me/+quHAJZWFpP4xYTc0
6554.gif.mp40.48 KB
5610
Repost from تی تی رمان
دیواره های واژنم از درد تیر میکشید و با سرعت خودمو روی کیر قطورش می مالوندم.
- منشی جنده گیر اومده.
با حرف کثیفش ناله کردم و بیشتر خودمو مالیدم، داشتم ارضا میشدم و روی شکم و کیرش خیسه خیس بود.
یهو منو چرخوند و پشتم نشست.
- تنهایی نه، با هم ارضا میشیم.
خودشو محکم واردم کرد و تلمبه های خشنی زد که زیرم رو خون گرفت و...
https://t.me/+29M3a9rkTw84Y2Q0
https://t.me/+29M3a9rkTw84Y2Q0
https://t.me/+29M3a9rkTw84Y2Q0
😱مجسمه ساز مست منشی ساده ش رو اغوا میکنه و پردشو توی کارگاه میزنه...
6400
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
اسپنک محکمی روی باسن دخترک زد که پوست سفیدش را قرمز کرد:
+نگران بودی چون فلجم نتونم بهت درست حال بدم...؟💦
خودش را محکمتر درون سوراخ زمرد کوبید که جیغ او را درآورد، داریوش به سمتش خم شد و زمزمه کرد:
خب حالا که خودم رو درمان کردم نظرت دربارهی سکـ*ـسمون چیه جواهرم؟♨️
زمرد از شدت درد و لذت به گریه افتاده بود که داریوش شیشهی مشروب را از روی میز چنگ زد و همانطور که آن را به سوراخ پشت زمرد نزدیک میکرد، غرید:
شاید باید پشتت رو هم جر بدم که به اندازهی کافی لذت ببری کوچولوی خیانتکار...🔞
https://t.me/+AbKFGMMZiDs0Zjc0
https://t.me/+AbKFGMMZiDs0Zjc0
10600
_تنبیه آدمی که اشتباه میکنه میدونی چیه پسر جون؟ انقدر زیرم جر بخوره تا آدم بشه😏
با ترس چند قدم عقب رفتم ولی پوزخند زد و بیتوجه به پیچیدن صدای بلند پیانو تو اتاق ضبط، دستش رو روی کونم گذاشت.
_میخوام سوراخ کوچولوت رو بگام بیبی. برای گاییده شدن آمادهای؟👅🔥
https://t.me/+RgRzLYojz04wZmRk
آنیل پسری که ناخواسته موسیقی یه خوانندهی معروف رو خراب میکنه و مجبور میشه برای جبران از کون براش مایه بذاره...🥵💦🏳🌈
11300
Фото недоступне
واژنت سیاه شده؟؟؟🌚
خب از اینا بگیر بزن
اونجاتو با اینا سفید و برفی کن❄️🍑☺️
https://t.me/+_FDBXCUVUmZkMDQ0
16500
👤 34810
#پیام_ناشناس_جدید
سلام نویسنده جون، قبلا یه رمان گذاشته بودین که پسره توی همون پارت اول ک.ص تنگ و باکره #خالهیناتنیش رو که ۱۵ سال ازش کوچیک تر بود و اسمش یاسمین بود رو میلیسه و خیلی صحنه خیص کننده و خاکبرسری داشت...🙈
خیلی دوسشداشتم اما یهو فیلتر شد... تورخدا باز لینکشو بذارید...😕😕😕😭😭😭😭
#جواب
سلام عزیزم به خاطر صحنههای +18 که داره و جلوگیری از #فیلترینگ، عضوگیریش محدود شده، لینکشو به سختی برات گیر آوردم، مراقب باش باز گمش نکنی...🔞🙏
https://t.me/+pwH9ORhEHj0wNjg0
https://t.me/+pwH9ORhEHj0wNjg0
16200