6 782
Підписники
-1124 години
-977 днів
-22730 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from تی تی رمان
_اقای دکتر دخترم دیشب خود ارضایی میکرد میخوام باهاش حرف بزنید
یه تای ابرومو بالا دادم کوچولوی هورنی
_لطفا صداش کنید بیاد داخل خودتون بیرون بمونید
از اتاق خارج شد ودختر ۱۳ساله ش وارد اتاق شد
_مامانت میگه دیشب خود ار.ضایی میکردی ؟
لبشوگاز گرفت
_خب تو عکس ابنباتتو فرستاده بودی منم بهشتم میخارید فقط خاروندمش
روی پاهام نشوندمش و چاک با.سنشو روی التم تنظیم کردم دستمو از شلوار وشورتش رد کردم و بهشتشو چنگ زدم
_نظرت چیه تا مامانت منتظره ارشادت کنم به زن و شوهر بازیمون برسیم کوچولو؟
با تکون دادن سرش
بی طاقت روی میزم نشوندمش و شبوار مدرسه شو دراوردم
زبونمو لای چاک بهشتش کشبدم مثل همیشه خیس بود
تند تند زبونمو تکون میدادم روی شیار بهشتش که با صدای خانم مدیر و باز شدن در اتاقم...
https://t.me/+HCzBk48SigBhMTVk
https://t.me/+HCzBk48SigBhMTVk
سک.س مشاور مدرسه با دانش اموز ۱۳ساله💦💦💦
100
دختر سرایدار رو مجبور میکنه براش سا*ک بزنه که یهو...😱🔞
باباتون گفتن صداتون بزنم برین پیشش...
پوزخندی زد و گفت: همیشه وقتی میخوای یکیو صدا بزنی خودتو #میمالی بچه جون؟
بدون هیچ ملایمتی دستشو روی سرم گذاشت و #مجبورم کرد روی #زانوهام بشینم
ناگهان #حجم زیادی از عضوش #وارد دهنم شد و #عقی زدم
خواستم سرمو عقب بکشم که اجازه نداد و با گرفتن موهام شروع کرد به #عقبجلو کردن تو دهنم که یهو در به #شدت باز شد و...🙊💦
https://t.me/+aazB359_fxE0NmI0
https://t.me/+aazB359_fxE0NmI0
100