ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ▲҈꙰▸ⁱ҈꙰↳•҈꙰▼ دلنوشته ها2♾❤️🔥⸙ᬼ꙰҈҈꙰₈2🫶🖤 ↳⃟ꠦ꙰҈⚘꯭. ⍖꯭ᔿ꯭ᬼ⃟꙰҈⃟⃟
2🧿﷽ 🧿 هڔڱز نَݦیڔد آن ڪہ دݪش زنده شُد ٻہ عشـــق❤️🔥 𝑺𝒕𝒂𝒓𝒕:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟓/𝟐𝟔 اينجا هڔ چے بخۅای ݒیدا میشہ☺️ لِڣ نَده بزاڔ ڔۅ🔕
Більше198
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
زمان از دستم در رفته بود
خیلی حرف زدیم
قصد داشتم حالش را خوب کنم
یا چه میدانم دردش را تسکین دهم
گاهی میگفت حق با توست
گاهی سرش را به علامت تایید تکان میداد
لا به لای حرف هایم سعی میکردم شوخی کنم
گاهی لبخند هم میزد
گاهی هم الکی میخندید
مثال های مختلفی هم زدم
برای اینکه بگویم تو اولین نفر نیستی که این اتفاق برایت افتاده
برای اینکه بفهمد هر چیزی یک انتهایی دارد
برای اینکه بتواند به زندگی قبلی اش بازگردد
برای اینکه نفس های عمیقش را کم کند!
برای اینکه نگاه های خیره اش را بس کند
برای اینکه....چه میدانم...
حرف هایم که تمام شد
در چشمانم خیره نگاه کرد
نفس عمیقی کشید و گفت
اما من او را دوست داشتم
این را که گفت به یکباره به عقب پرت شدم
تمام فلسفه هایی که چیده بودم به هم ریخت
چقدر حسرت در این جمله نهفته بود
این همه حرف زدم و آخرش با یک جمله مغلوب شدم
گاهی زور عقل به احساس نمیرسد که نمیرسد که نمیرسد...
زمان؟
حل نمیکند که نمیکند که نمیکند
بلند شد و رفت
رفت و من را با جمله ای که گفته بود تنها گذاشت
هی در سرم میپیچید...
اما من او را دوست داشتم...
ولی ما دیگه تو سنی نیستیم
که بریم تو رابطهای که ندونیم تهش چی میشه...
وسط یه راهی منو ول کردی
که کل مسیرو بخاطر تو اومده بودم.
گفت: عشق نه، بيا تا هميشه دوست بمانيم
دستش را رها كردم
گفتم: ببخشيد
ما به كسی كه برايش روزی چندبار از درون
فرو ميريزيم دوست نمیگوييم.
🌱
ما آدمها همونقدر که میتونیم برای همدیگه بهار باشیم
میتونیم زمستون هم باشیم!
ما آدمها همونقدر که میتونیم برای همدیگه بهشت بسازیم
میتونیم جهنم هم بسازیم!
ما آدمها همونقدر که میتونیم برای همدیگه درمان باشیم،
میتونیم درد هم باشیم!
ما آدمها همونقدر که میتونیم برای همدیگه زندگی باشیم،
میتونیم مرگ هم باشیم
با یک حرف با یک رفتار...
تو ولی بهار باش
بهشت بساز، زندگی ببخش... 🌱
00:15
Відео недоступнеДивитись в Telegram
پرسید که عشق چگونه است؟
گفتم اگر در خاک قلبت دانه ای از مهر کسی کاشته شود
درختی در سرتاسر دشت سینه ات ریشه میکند که شاخ و برگش به تمام وجودت خواهد پیچید
هر لحظه در تو رشد میکند و روزی که به بار بنشیند نگاه سرسبزی از امید را به چشمانت هدیه میدهد
میوه ای سرخ را روی لبهایت میگذارد تا لبخندت زیباترین لبخند برای معشوق باشد
کام لحظه هایت را چنان شیرین میکند که تلخی تنهایی گذشته را فراموش خواهی کرد
اما اگر آفت به جان عشقت بیفتد
کام لحظه هایت را چنان تلخ میکند که حتی با فراموشی هم شیرین نخواهد شد
لبخند را از لبهایت میگیرد و غم ناامیدی را با اشک به چشمانت هدیه میدهد
در سرتاسر سینه ات دانه حسرت کاشته میشود و درختی از اندوه به تمام وجودت میپیچد
آنگاه تویی که خشک میشوی و فراموش
و تنها درختی از اندوه برای همیشه به جای تو خواهد ماند