cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

○••●دلداده عشق●••○

✨🌛اتــفــاقــِ‌خــوبــِ‌مــنــ‌بــاشــ‌ڪـه‌ازدســتــ‌خــدامــیــ‌افــتــد✨🌜 رمــان در حــال تــایــپــ...‌♡ #دلــداده_عــشــقــ♡ ♡ژانــر:عــاشــقــانــه&دانشجویی♡ ♡به قــلــمــ:تــمــنــا♡ ♡ 1400/4/24♡

Більше
Рекламні дописи
2 098
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Repost from N/a
آشوب دختری #زیبا و #خواستنی که تو یه خانواده‌ای ضد دختر و #غیرتی بزرگ شده 🥲 به اجبار برادرهاش به #عقد پسری در میاد که اصلا شناختی از اون نداشته ولی با گذر #زمان با تمام سادگی به اون دل بست و باورش داشت به #امید اینکه از اون جهنمی که توش زندگی میکرد نجاتش بده ولی درست وقتی که فکر میکرد همه چیز تموم شده و #نجات پیدا کرده نامزدش به اون #تجاوز میکنه و با سنگدلی به #آشوب تهمت میزنه و ....❌❌❌ https://t.me/+EtjWItKdA5NmZDNk https://t.me/+EtjWItKdA5NmZDNk
Показати все...
Repost from N/a
آخی پسر خشن و بی اعصابمون بدجوری عاشق دختره‌ست 🥹 دختره بدون خبر میخواد فرار کنه ولی..🥺 #عاشقانه_معمایی_اورتیک 🔞🔥 https://t.me/+EtjWItKdA5NmZDNk آهسته دستگیره را پایین کشید ولی در کمال ناباوری، در قفل بود‌. ترسیده دوسه‌بار، با شدت بیشتری دستگیره را پایین داد ولی بی فایده بود. کم مانده بود از شدت درماندگی به گریه بیفتد با شنیدن صدای عارف، کمر راست کرد و لرزی بر تنش نشست. - کجا به سلامتی؟! داری فرار می کنی؟! آشوب در حالی‌که نفس‌نفس می‌زد، آب دهانش را قورت داد. وسمت اون سر چرخاند‌ که با همون ژست خاص و جذابش دستش را درون جیب شلوارش سر داده و با آرام‌ به نظر میرسید ولی حتما اینبار گردنم رو میشکنه. - من... من . عارف پوزخندی زد و ناگهان عربده کشید. - گفتم که کجا؟ چرا نمی‌فهمی تو میگم دوست دارم ، عاشقتم ؟! آشوب از ابزار علاقه‌ش چانه‌اش از بغض می‌لرزید به در بسته تکیه داد حس میکرد لایق عشقش نیست - من... عارف دوباره فریاد زد: - از چی فرار میکنی از من؟! گفتم که باهات کاری ندارم. فکر می‌کنی من تا این حد پستم که اذیتت کنم؟! اشک‌های آشوب به راه افتاد و سرش را تند تکان داد. - داد نزن این رفتارت منو میترسونه. عارف کلافه دستی به صورتش کشید به سمت دخترک قدم برداشت تا آشوب به خودش بیاد عارف کمرش رو چنگ زد و لب‌هاش رو محکم روی لب‌هاش گذاشت و...❌❌ https://t.me/+EtjWItKdA5NmZDNk
Показати все...
Repost from N/a
رزا خدمتکار خونه ای محمد سرمد مدل و جراح موفق، ک یکی از شب ها ب طور مرموزی بهش تجاوز میشه و بخاطر ندیدن فرد متحاوزگر از ترس باباش مجبور میشه دروغ بگه و....❌❌ https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0
Показати все...
Repost from N/a
#پارت_واقعی + علی کیه هااا...عشق جدیدته...؟ با اینم میخایی بریزی رو هم و بعد بگی کار محمد بودههههه؟ خدایا اخه عشق کیه، علی داداشمه... ترسیده و با دید تار خودم رو عقب کشیدم ک بهم حمله کرد و از موهام گرفت و بلندم کرد. جیغی کشیدم و دستام رو روی دستش گذاشتم. ک بدون توجه بهم سمت پله ها راه افتاد و منم دنبالش کشیده شدم... + حالیت میکنم ک دور زدن محمد چه مکافاتی داره...جوری حالیت میکنم ک دیگه فکر کثافت کاری هم ب سرت نزنه... با در موندگی گریه می کردم و دنبالش کشیده میشدم. از پله ها بالا رفت و در اتاقم رو باز کرد ک ترسیده گفتم : م...محمد...میگ... موهام رو تو یه حرکت کشید و سرم رو مقابل صورتش گرفت و سیلی محکمی زد ک برق از سرم پرید و پرت شدم روی زمین... عربده کشید : اسممم منو تو اون زبون کثیفت نیاررر... و تا بخام بجنبم لگد محکمش بود ک تو شکمم خورد... نفسم حبس و چشمام گرد شد. و چهره ام توهم رفت و اشکام بیشتر جاری شد... خدایا من خوابم یا بیدار...؟! با ضربه ای دومش چشمام رو بستم و جیغ بلندی کشیدم... با گریه ب قیافه ای خشمگین و قرمزش نگاه کردم. ک دستش رفت سمت کمربندش و...❌❌❌ https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 ب دختره تجاوز شده و بخاطر ترسش رو پسری ک تو خونه اش خدمتکاره تهمت میزنه، و بعد چند وقت ک پنهونی تو با داداشش حرف میزنه پسره سر میرسه و... https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 پارت ها همه اش واقعیه و پر از اتفاق های هیجانی و احساسی است ک قلبتو ب تپش میندازه پس عجله کن تا لینکش باطل نشده🫀
Показати все...
Repost from N/a
بعد دیدن خیانت و خودکشی همسرش جلو چشاش تبدیل شد به یه آدم کینه توز! یه مرد بی احساس و عصبی... که از همه برید و یه آدم سخت و بی رحم شد... آدمی که هیچ رحم و مروتی تو دلش نداشت و از همه طلبکار بود! و اون آدمِ سنگدل قرار بود تاوان همه چیز رو از منی بگیره ک بی خبر از همه جا ب ریسمان پوسیده چنگ زده بودم و در اوج نا امیدی یک دفعه ورق برگشت و...❌❌ https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 عاشقانه ناب عجله کن جا نمونی...🔞🔥
Показати все...
Repost from N/a
با درد لبم رو زیر دندونم فشار دادم. صورتم خیس اشک بود و دیگه طاقت دیدن صحنه ای مقابلم رو نداشتم... در حالی ک قلبم درد گرفته بود پشت دیوار پنهون شدم و دستم رو مقابل دهنم گرفتم تا صدام بلند نشه... اونجا درست پشت دیوار پسری بخاطر خودخواهی و کوتاهی من داشت شلاق می خورد و صداشم در نمی اومد... با هر ضربه ای ک ب پشتش می خورد قلبم ب درد می اومد. اگه این دروغ رو نمی گفتم هیچ دلیلی برا اثبات بی گناهیم نداشتم. ولی عقد با مردی ک دوسش ندارم شاید راهی باشه برا فرار از بابا یا شایدم مرگ...! سرم رو خم کردم و ب پشتش ک قرمز و زخم شده بود نگاه کردم. با هر ضربه ای ک می خورد از ترس تکان شدیدی میخوردم و انگار خنجر تو قلبم فرو میکردن...! ولی محمد حتی یه اخ هم نمی گفت... با صدای درست کنار گوشم شونه هام پرید و برگشتم ک با دیدن شخص مقابلم و چیزی ک تو دستش بود چشمام گرد شد و... https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0
Показати все...
Repost from N/a
تنم میان دستانش میلرزد و او سرخوش از وحشتی که به جانم انداخته است با صدای بلندی میخندد - نلرز عزیزم هنوز که کاری نکردم.. کمی خودش را عقب می کشد و خیره در چشمانم ادامه میدهد  - امشب مگه شب حجله‌امون نیست؟ مگه قرار نیست ... بازویم را چنگ میزند و بی توجه به التماس هایم به دنبال خود به سمت حمام میکشد. درب حمام را باز می کند و با ضرب به داخل آن هلم میدهد. پشت سرم داخل میشود و همانطور که یکی یکی دکمه های پیراهنش را باز می کند و ..❌❌ https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0
Показати все...
Repost from N/a
- #خوش‌گذرونی تموم شد؟! با بهت به چشمای عصبیش خیره شدم: -چی؟! منظورت چیه؟! -خودت خوب میدونی منظورم چیه.! اون #پسره کی بود جلو در اومده بود؟ متفکر سر کج کردم: کیو میگی محمد؟! بی هوا مشتشو وسط میز ناهارخوری #کوبید و عربده زد: دروغ نگو رزا من خودم دیدمت... #ترسیده یه قدم عقب رفتم: من...من  بخدا دروغ نمیگم...چرا عصبی میشی اخـ...؟! حرفم تموم نشده بود که یهو #گلدون روی میز رو پرت کرد وسط خونه و سمتم حمله کرد و تا بخام ب خودم بیام مثل وحشی ها از یقه ام گرفت و کشید سمت خودش و #لباش رو روی لبام گذاشت و...🫦🤯❌ https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 https://t.me/+hNAJD15ybSM2OWI0 مرد عصبی ک در گذشته بهش خیانت شده و سر همه شک داره...و شکش با اومدن رزای ک تهمت تجاوز رو بهش میزنه دو برابر میشه و...
Показати все...
Repost from N/a
آقا زن بچه سال نگیرید که این مصیبت ها رو داره🤣🤣😭 https://t.me/+3pyav9OrBvsyYzVk با بدبختی به کت و شلوار سوخته شده توسط اتو نگاه کردم که همون لحظه صدای پای سروش که از پله ها بالا می اومد رو شنیدم 😱 -این بوی چیه باز ؟ مثل همیشه در مواقع پر استرس نیشم باز میشد و این بار دیگه بدتر سروش راست می‌گفت که من خنگم ، چون با کاری که کردم خودمم فهمیدم اینو در صدم ثانیه ای اتو رو روی دستم گذاشتم تا اینقدر حواسش به من جمع بشه که یادش بره لباسش رو سوزوندم از شدت درد جیغی زدم و شروع کردم به گریه کردن همون لحظه سروش وحشت زده به من نگاه کرد و به سمتم دوید با دیدن لباس به عمق ماجرا پی برد !😪 با خشم از پشت شلوارم گرفت و تو هوا نگه داشت -توله سگ خنگ دهنت رو سرویس میکنم تا بفهمی نباید به خودت آسیب بزنی🥴 https://t.me/+3pyav9OrBvsyYzVk
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.