[زشتالوی دریانورد]
روزمرگی های یک زشتالوی دریانورد عکسهای کشتی و دریا رو خودم میگیرم https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-717668-imwuX74
Більше2 090
Підписники
-624 години
-247 днів
-13930 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
این دستگاه اسمش Incinerator عه. تو کشتی برای سوزوندن زبالههای ناشی از تمیزکاری دستگاههای دیگه که حاوی روغن یا سوخت یا بار کشتی هستن استفاده میشه. همچنین باهاش روغن سوختههای باقی مونده از دستگاهها رو میسوزونن
نرگس عکسای جشن سالگرد دوستیمون رو استوری کرده، مادر زنم ریپلای کرده جرأت ندارم بازش کنم :))
Repost from نرگسی
Фото недоступнеДивитись в Telegram
خیلی وقت بود نقاشی نکشیده بودم، ینی ذوغشو نداشتم انگیزه و حس و حالشم نبود
ولی خب سالگرد آشناییمون دلیل خوبی بود که دوباره دست به کار شم.
در تکمیل این پست بگم که از یافا هم متنفرم. نارنگیهایی که بوی خاص (از نظر من حال بهم زنی) دارن.
واقعا از هسته پرتقال بدم. از نظر من پرتقالهای هسته دار لایق خورده شدن نیستن.
محیط اطراف ما پر از اتفاقاتیه که با میلمون سازگاری نداره.
مثل:
- من دوست ندارم ۴ ماه از همسرم دور باشم، اما برای زندگی کردن نیاز به پول دارم.
- من دوست ندارم خارج از ساعت کاریم، اضافه کار کنم، اما یه سری مسولیت بهم واگذار شده که باید تمومش کنم.
- من دلم نمیخواد روزی ۸-۹ ساعت کار سنگین فیزیکی کنم، اما این مسیریه که خودم انتخاب کردم.
اگه قرار باشه از نظر احساسی به نا ملایمتها وا بدید، تو پنج دقیقه اولی که چشمتون رو به دنیا باز میکنید باید قید زندگی رو بزنید.
این نصیحت رو از من بچه خونگی قدیم بشنوید که تو زندگیش یه آچار دست نگرفته بود و امروز پنج ساله مکانیک کشتیه:
"آدمی به هر شرایطی عادت میکنه."