بهشتِ🔞صـ👅ـورتے
خوش مزه ترین لواشک دنیا؟! چو..چو..ل خیسش وقتی داری مک میزنی براش🍓💦 چنل اصلی رمان بهشتِ🔞صـ👅ـورتے ⛔کپی ممنوع⛔
Більше21 422
Підписники
-12124 години
-7077 днів
-22730 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
آلفای مقتدر گله ی گرگینه ها از روباه کوچولوی جهش یافته ای خوشش میاد و اونو به زور توی تختش میکشونه...
_ لباساتو دربیار!
وحشت زده از دیدن گرگ عصبی بیدار شده درون چشمانش لب زد: چ..چشم آلفا!
با دستانی که به شدت میلرزید پیراهن رنگ و رو رفته اش را از تن بیرون کشید
شورتش را هم با پاهایی لرزان از پاکند
https://t.me/+KbBUi-a4Wy8zMGVk
روباه کوچولو رو😱🔞
『𝕎𝕙𝕚𝕥𝕖 ℕ𝕚𝕘𝕙𝕥🌒
💠رمان ❟ߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ ࡅ࣪ߺߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ🌒 💠رمانای دیگه مون :
https://t.me/+5qpuXtBgC-A5N2Rk💠به قلم ✍🏻 ܣߊܝܝ݅ܝߺ❟ر 💠روزانه دو پارت بجز روزای تعطیل🌱 تایم پارت گذاری ← 10 am ⏳ تبلیغات: @tablighat_hash
💔 1
64530
روباه کوچولوی کیوتی که اسیر قدرتمند ترین الفای گله میشه و مجبوره هرشب بهش سرویس بده😈💦
_میدونی برای چی اینجایی؟😈🩸
توی خودش جمع شد و #ترسیده جواب داد...
_نـ...نه الفا🥺
نیشخند #شیطانی ای زد و توی یه حرکت رو #تخت پرتش کرد و #لباسشو توی تنش #جر داد😱❌
_الان میفهمی کوچولوی #سکسی😈❌
#کیـ🍆ـر #شـ*ـق شدش رو روی #سور*اخ بکر و دست نخورده روباه #کوچولوش گذاشت و فشار داد که....💦🔞🔥
https://t.me/+KbBUi-a4Wy8zMGVk
#ورود_افراد_زیر_سن_قانونی_ممنوع❌🔞
『𝕎𝕙𝕚𝕥𝕖 ℕ𝕚𝕘𝕙𝕥🌒
💠رمان ❟ߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ ࡅ࣪ߺߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ🌒 💠رمانای دیگه مون :
https://t.me/+5qpuXtBgC-A5N2Rk💠به قلم ✍🏻 ܣߊܝܝ݅ܝߺ❟ر 💠روزانه دو پارت بجز روزای تعطیل🌱 تایم پارت گذاری ← 10 am ⏳ تبلیغات: @tablighat_hash
💔 1
52510
امپرگ🔞 گی🔞
#پسره_رو_تو_خواب_انگشت_میکنه🤌🏻💦
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
ورودش به اتاق همزمان شد با تکون خوردن آنداس و کنار رفتن پتو. آلفا خیره به #باسن سفید پسرک، مسخ شده کنارش نشست.
_ لعنتی جون میده واسه اسپنک
اینو گفت و نوک انگشتاشو روی #لپ‌های باسن پسرک کشید. آنداس کمی دیگه تکون خورد و حالا #آلت نیمه #شق شده‌اش نشان از #لذتش میداد.
_ توله‌ی هورنی
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
https://t.me/+KbBUi-a4Wy8zMGVk
50120
#عمارت‌اربابی_49
انقدر خیس شده بودم که راحت انگشتش بالا پایین می شد و کنترل ناله هام از دستم خارج شده بود که ارباب سرمو به سینه‌ش فشار داد.
- در گوش خودم ناله کن بچه..
گردن ارباب رو محکم چسبیدم و خودمو بغلش رها کردم که سرعت دستش رو بیشتر کرد و نفس نفس زنان نالیدم:
- آخ ارباب ...ایییی ...اوف ...من ...من دارم ...
بی توجه محکم تر از قبل....
https://t.me/+9NLghi1Srq43ZjQ0
https://t.me/+9NLghi1Srq43ZjQ0
46430
_ آهههخخخ آییی خانزادهههه💥💧
_ زود باش دختر این ک...ص ابدارتو ار..ضا کن بیاا حنا برام بیاا📛📛❌
بی اهمیت به صدای ناله هام محکم تر انگشتاش رو داخلم عقب و جلو کرد و بی توجه به لرزش شدیدم کل دستشو به زور ....👅👅💦💦
https://t.me/+9NLghi1Srq43ZjQ0
سک..س زوری خانزاده با زنداداش کوچولوش🔞⚠️
46620
آلفای خشنی که پسر جهش یافته ای رو...
پایین تنه #متورم شده ش را به ران های بهم چسبیده ش #مالید و کنار گوشش با صدایی گرفته دستور داد : #پاهاتو برام باز کن!
با ندیدن حرکتی از او سرش را با #خشم بلند کرد و به چشمان گریانش دوخت
_ آ..آلفا من...من که #دختر نیستم!!
چشمان #سرد و ترسناکش را به او دوخت : داری از آلفات #سرپیچی میکنی؟!
گریان و لرزان سر به دو طرف تکان داد و پاهایش را به آرامی از هم باز کرد و ورود جسم #داغ آلفا به #میان پاهایش را پذیرفت
https://t.me/+KbBUi-a4Wy8zMGVk
『𝕎𝕙𝕚𝕥𝕖 ℕ𝕚𝕘𝕙𝕥🌒
💠رمان ❟ߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ ࡅ࣪ߺߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ🌒 💠رمانای دیگه مون :
https://t.me/+5qpuXtBgC-A5N2Rk💠به قلم ✍🏻 ܣߊܝܝ݅ܝߺ❟ر 💠روزانه دو پارت بجز روزای تعطیل🌱 تایم پارت گذاری ← 10 am ⏳ تبلیغات: @tablighat_hash
47710
#عمارت‌اربابی_49
انقدر خیس شده بودم که راحت انگشتش بالا پایین می شد و کنترل ناله هام از دستم خارج شده بود که ارباب سرمو به سینه‌ش فشار داد.
- در گوش خودم ناله کن بچه..
گردن ارباب رو محکم چسبیدم و خودمو بغلش رها کردم که سرعت دستش رو بیشتر کرد و نفس نفس زنان نالیدم:
- آخ ارباب ...ایییی ...اوف ...من ...من دارم ...
بی توجه محکم تر از قبل....
https://t.me/+9NLghi1Srq43ZjQ0
https://t.me/+9NLghi1Srq43ZjQ0
45210
_ آهههخخخ آییی خانزادهههه💥💧
_ زود باش دختر این ک...ص ابدارتو ار..ضا کن بیاا حنا برام بیاا📛📛❌
بی اهمیت به صدای ناله هام محکم تر انگشتاش رو داخلم عقب و جلو کرد و بی توجه به لرزش شدیدم کل دستشو به زور ....👅👅💦💦
https://t.me/+9NLghi1Srq43ZjQ0
سک..س زوری خانزاده با زنداداش کوچولوش🔞⚠️
45410
آلفای خشنی که پسر جهش یافته ای رو...
پایین تنه #متورم شده ش را به ران های بهم چسبیده ش #مالید و کنار گوشش با صدایی گرفته دستور داد : #پاهاتو برام باز کن!
با ندیدن حرکتی از او سرش را با #خشم بلند کرد و به چشمان گریانش دوخت
_ آ..آلفا من...من که #دختر نیستم!!
چشمان #سرد و ترسناکش را به او دوخت : داری از آلفات #سرپیچی میکنی؟!
گریان و لرزان سر به دو طرف تکان داد و پاهایش را به آرامی از هم باز کرد و ورود جسم #داغ آلفا به #میان پاهایش را پذیرفت
https://t.me/+KbBUi-a4Wy8zMGVk
『𝕎𝕙𝕚𝕥𝕖 ℕ𝕚𝕘𝕙𝕥🌒
💠رمان ❟ߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ ࡅ࣪ߺߊࡅ࡙ߺࡅߺ߳ࡉ🌒 💠رمانای دیگه مون :
https://t.me/+5qpuXtBgC-A5N2Rk💠به قلم ✍🏻 ܣߊܝܝ݅ܝߺ❟ر 💠روزانه دو پارت بجز روزای تعطیل🌱 تایم پارت گذاری ← 10 am ⏳ تبلیغات: @tablighat_hash
👍 1
79430