نوشته‌های خلاق✍📚

  لیلة القدر بلند گیسوانت چون شب یلدا مطلع الفجر نگاهت روشنای دیده و دلها                   با نسیم سرخوش بال ملائک‌تا سحرگاهان می‌وزد آوازه‌ عشق تو درهرسو ودرهرجا  می‌گشایی باز وانت را به مهر آغوش‌درآغوش تا که امشب تنگ در بر گیری‌ام از جان و دل یارا در شب باران گیسویت تن از زنگار خواهم شست تا بگیرد سرنوشتم  باتو رنگ و بویی از معنا   داغ دیدارت به شب تا صبح هجران قدر می‌دانم  تا که تقدیرم کند این داغ دل سودای  عشقت را   #مجتبی_مهدوی    @Mahdavi_Mojtaba

دلنوشته‌ای برای او سلام بر تو صبحدم آن گاه که سپیده، سجده‌گاهت را می‌بوسد. سلام بر تو شب هنگام آن دم که ستارگان، مسیر قدومت را چراغانی می‌کنند. سلام بر تو آن گاه که سر بر آستان دوست می‌سایی و حضرت عشق را می‌ستایی. سلام بر تو آن دم که به تسبیح ایستاده‌ای و کائنات با تو هم‌آوایند: سبّوح قدّوس ربّنا و ربّ الملائکه و الروح سلام بر تو ای آفتاب روزهای ابری سلام بر تو ای بهار بی‌خزان زندگانی سلام بر تو ای سلاله پاکی‌ها آقای من! ای بهانه خلقت، تو آمدی و از یمن قدوم سبزت دنیا طعم بهار را چشید؛ تو آمدی و از عطر نفس‌هایت یاس و نرگس و محمدی معطر شدند؛ تو آمدی و جهان از چشمه وجودت آب حیات نوشید. ای صاحب ثانیه‌ها! ای مسافر غریب لحظه‌ها! ای صبح امید شب‌های تاریک! کجایی؟ در کدام اقلیم خلوت گزیده‌ای و به تسبیح و تحمید و تکبیر مشغولی؟ کجای عالم بیتوته کرده‌ای و شبنم دیدگانت را نثار معبود می‌کنی؟ خواستم بگویم کاش مرا انتخاب کنی تا در کنارت بندگی کنم، کاش مرا برگزینی تا فدایی راهت شوم،کاش مرا بخواهی... اما اندیشیدم که شاید این منم که باید تو را انتخاب کنم که ساکن اقلیم دلم شوی آقای من کاش همنشین شادی و غمم شوی کاش حضورت به لحظه‌لحظه زندگی‌ام گره بخورد و یادت پیله تنهایی‌هایم شود. کاش مهتاب نگاهت چراغ شب تار روزهای بی‌ثمری‌ام شود. کاش نسیم توجه ویژه‌ات، درخت خزان زده وجودم را بهاری کند. کاش لب‌هایت نام مرا بخواند و لب‌هایم حضور تو را تمنا کند. کاش گوش‌هایم آوای شیرین تو را بشنود که مرا به نام می‌خوانی و به مهمانی آسمانی‌ها دعوت می‌کنی. کاش بیابان دلم در عطش جرعه‌ای از تو بسوزد کاش به تو مبتلا شوم کاش.... #حسینی_رنانی 📚@nevisanegan

🔹از دلتنگی‌ها... امروز ۱۷۸ روز از آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۰_۱۳۹۹ میگذرد و این اولین سالی است که دانش‌آموزانم را هرگز ندیده‌ام؛ نه خنده‌ها نه اشک‌ها، نه اضطراب‌ها نه بی‌خیالی‌ها، نه مهرشان و نه قهرشان، که هر چه بوده فقط از لا‌به‌لای کلمات تایپ شده بر صفحه گوشی حس کرده‌ام؛ با آنها سخن گفته‌ام، خندیده‌ام، اخم کرده‌ام، محبت ورزیده‌ام، بی‌اعتنایی کرده‌ام، تشویق کرده‌ام، تنبیه‌کرده‌ام و همه و همه بی‌چهره، بی‌نگاه... و کجایند آنها که می‌گفتند: نیرومندترین وسیله ارتباط، چشمها و نگاه‌ها هستند؛ که ما روزها و ماه‌هاست تمام توانمان را در سرانگشت‌هایمان ریخته‌ایم تا ترجمان مقاصدمان باشند و صدایمان را آموختیم تا ژرفتر از نگاهمان به جان مخاطب بنشیند. امسال دل من فروتنانه یاد گرفت تا برای کسانی که هرگز ندیده، تنگ شود؛ نوجوانانی سرشار از مهر که در فضای مجازی رهاترند و بی‌پرواتر خود را نشان می‌دهند. بچه‌هایی آنقدر متفاوت که یکی در پایان کلاس با تایپ عبارت صلوات برایم آرزوی سلامتی می‌کند و دیگری با شکلک رقص، آرزوی شادی. تقلب می‌کنند و چون آگاهم می‌بینند هر یک به شیوه‌ای ره به دل می‌برند؛ یکی صدها واژه عذرخواهانه را به اشک و آه می‌پیچد و آن دیگری با شیطنت آمیخته به تملق، خنده و خجالت را با گل و بوسه همراه می‌کند. وااای که دلم چه ضعف می‌رود برای این آشنایان نادیده. تلاش می‌کنم تا در ذهنم از هر کدام تصویری بسازم؛ سفید یا گندمگون یا سبزه؛ تپل و مهربان یا ریزه و بازیگوش، غمگین و گوشه‌گیر یا شاد و بی‌دغدغه، آرام یا پرحرف... با چشمهایی درشت آهوانه یا بادامی و کشیده، سیاه، قهوه‌ای، عسلی، آبی... دخترکان سیزده_چهارده‌ساله‌ای که انفجار بلوغ هر کدام را به گونه‌ای آتش به جان کرده‌است. گاه می‌اندیشم آیا آنها را _ حتی برای یکبار_ خواهم دید یا ناگزیرم بی دیدار به آینده‌شان بسپارم؟ شاید یک‌روز بعد از سالها، در ویترین دوران خدمتم، امسال را چون گلدان عتیقه‌ای ببینم پر شده از بلور واژه‌ها و انعکاس صداها... و من تا همیشه دلتنگ چهره این آفریده‌های مهربان و معصوم خدا خواهم ماند. ✍منصوره آکار ۱۳۹۹/۱۲/۲۸ t.me/Writing_Club

بهار اقالیم🌿🌸 جشنواره پایان سال شنبه ۲۳ اسفند ۹۹ دبیر: #محمد_محمود‌آبادی مدیر اجرایی: #علیرضا_سلیمانی فضای مجازی: #فرزانه_محمودی 🔹لایو هم‌زمان اینستاگرام #اقالیم_احساس 🔻🔻🔻🔻 https://www.instagram.com/p/CMJkTXEhFAK/?igshid=1emuztjhp910j ‎‌‎ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ◇⃟ 🌼🎶 @Aghalimehsaas

🌈@Aghalimehsaas 🔹بیست و هشتمین نشست کانون نویسندگان اقالیم احساس 🔸با حضور: بانو طاهره براتی‌نیا (فیلمنامه‌نویس_ داستان‌نویس) 🔹موضوع: کارگاه تمرین خلاقیت 🔸زمان: سه‌شنبه ۹۹/۱۲/۱۹ ساعت ۱۷ 🔷 این نشست‌ها هر هفته روزهای سه‌شنبه از سوی کانون نویسندگان اقالیم احساس برگزار می‌شود و شرکت در آن برای عموم علاقه‌مندان آزاد و رایگان است. ♦️با رعایت کامل ‌پروتکل‌های بهداشتی♦️ 🔹هرگونه پیشنهاد موضوع یا دعوت از استادان مهمان را با دبیر انجمن درمیان گذارید: @M_Akar ♦️این برنامه همزمان به صورت لایو در اینستاگرام اقالیم احساس برگزار می‌شود. 🔸مکان: خیابان شهدا(صفائیه) کوچه ۳۸ پلاک ۲۸، مؤسسه فرهنگی هنری اقالیم احساس ۰۲۵۳۷۸۴۱۱۲۱ @Writing_Club @Aghalimehsaas

پدر ❤️ 🌈 @Aghalimehsaas

https://digipostal.ir/pedaram کارت پستال دیجیتال

‍ 🌈@Aghalimehsaas 🔹بیست و هفتمین نشست کانون نویسندگان اقالیم احساس، سه‌شنبه ۹۹/۱۲/۵ با حضور مهندس شهاب آل‌اسحاق در موضوع "نقد و تحلیل" برگزار شد. 🔸ابتدا آقای آل اسحاق با معرفی خود به عنوان یک "مخاطب پیگیر" نه کمتر و نه بیشتر، بحث خود را آغاز کردند. ایشان نخست یکی از بزرگترین مشکلات را در فضای ادبی_هنری_علمی کلماتی مانند نقد، تحلیل، سلیقه و... دانستند که به بازی گرفته شده‌اند. سپس ایشان برای مقدمه بحث خود به تعریف واژه‌های تحلیل و نقد پرداختند. تحلیل در لغت به معنای حل کردن است ولی در اصطلاح بیشتر به معنای تجزیه کردن به کار می‌بریم. نقد نیز به معنای جدایی سره از ناسره است. 🔸آقای شهاب آل اسحاق در ادامه به بحث اصلی خود اشاره کردند و به رخدادهایی پرداختند که باعث اشکال در نقد و تحلیل می‌شود. در بخش تحلیل وقتی ما اجزای یک اثر را جدا می‌کنیم، موهومات ذهنی و سلیقه های شخصی خود را به آن اضافه می‌کنیم و آن را به عنوان نظر خود بیان می‌کنیم. درصورتی که تحلیل یک علم ثابت بوده و مولفه‌های آن کاملا مشخص است. 🔸ایشان مشکل دیگر در بحث تحلیل را ندانستن نوع اثر دانستند. مثلا یک داستان را ابتدا باید اجزا و مولفه های ان را مشخص کنیم و اثبات کنیم که آن اثر یک داستان استاندارد است؛ سپس به تحلیل اجزا و نقد آن بپردازیم. نکته حائز اهمیت در اینجا استاندارد بودن اثر است نه ضعیف یا قوی بودن آن. 🔸مشکل دیگر از نظر ایشان نداشتن برنامه و ساختار مشخص برای تولید اثر و بدیهی دانستن آن است. ایشان بار دیگر تاکید کردند که ما تا ثابت نکنیم که یک اثر استاندارد است نباید آن را تحلیل و نقد کنیم و استاندارد بودن یک اثر یک امر بدیهی نیست. 🔷 این نشست‌ها هر دو هفته یک‌بار روزهای سه‌شنبه از سوی کانون نویسندگان اقالیم احساس برگزار می‌شود و شرکت در آن برای عموم علاقه‌مندان آزاد و رایگان است. ♦️با رعایت کامل ‌پروتکل‌های بهداشتی 🔹هرگونه پیشنهاد موضوع یا دعوت از اساتید مهمان را با دبیر انجمن درمیان گذارید: @M_Akar 🔸مکان: خیابان شهدا(صفائیه) کوچه ۳۸ پلاک ۲۸، مؤسسه فرهنگی هنری اقالیم احساس ۰۲۵۳۷۸۴۱۱۲۱ @Writing_Club @Aghalimehsaas

مگر می‌شود کسی دوستت داشته باشد و بذر اندوه در جانت بپاشد؟ دوستت داشته باشد و سیلاب رنج در تو جاری کند؟ دوستت داشته باشد و روحت را به تحقیر و تنبیه بنوازد؟ مگر می‌شود کسی دوستت بدارد و از غمناکی نگاهت، آسان گذر کند؟ نه! نه! اشتباه نکن، کسی که دوستت دارد چنان لطیف با تو رفتار می‌کند؛ گویی پروردگاری مهربان با آفریده‌اش، گویی مادری جوان با نوزادش و یا دختربچه‌ای با تنها عروسکش. اشتباه نکن، هرگز؛ چون بعد از هر اشتباه این تویی که غریب میمانی، غریب و رنج‌کشیده و زخم‌ فراوان خورده و دیگر هیچ التیامی تو را به آنچه بودی برنمی‌گرداند. #منصوره_آکار 📚@nevisanegan

─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ باسلام خدمت دوستان بزرگوار 🔻باتوجه به بهبود وضعیت کرونا بارعایت پروتکلهای بهداشتی😷 روزهای یکشنبه جلسات داستان خوانی انجمن داستان اقالیم بصورت( حضوری) درموسسه اقالیم احساس برپا می‌گردد. منتظر دیدارو حضور شما گرامیان هستیم . قم، صفائیه کوچه ۲۸پلاک۳۸تلفن۳۷۸۱۱۲۱ 🔻1_ داستان #بله_نیروانایی_درکارنیست نوشته #کورت وونه گارت جونیور 🔻2_داستان#شاگردقهوه_چی نوشته دوست ارجمند و همراه کانال #خانم_جلالی 🔻دوستان عزیز نقد و تحلیل داستانهای هر هفته را میتوانید بصورت مکتوب یا صوتی برای ما ارسال کنید، تا با نام خودتان درکانال قراربگیرد. 🔘فایل داستانها درکانال انجمن اقالیم در دسترس شماست. 🔺 یکـــشنبه بیست و ششم بهمن ماه🔼ساعت ۴ تا۶ عصر 🔺شرکت برای عموم آزاد است. 🔼دبیرانجمن: @MeiAfshar 🔼مدیراجرایی: @Nayerej52 🔼ادمین کانال : @Roya_Shirazi11 ♥️دوستان از پیشنهادات سازنده وانتقادات همراه با راهکار شما استقبال میکنیم . 🔺لطفا کانال مارابا دوستانتان به اشتراک بگذارید. 🔼کانال موسسه اقالیم احساس ‌‎‌‌‌‎‌🏢 @Aghalimehsaas 🔼کانال انجمن داستان اقالیم @aghalimstory📚 ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─‌