کلیپ های غمگین📿
♜اینجا بحث لات بازی نیست♜ ♜ادبه که حکمرانی میکنه♜ 🎲معرفتغیرتادب🎲 مشتی باشید لف ندید. تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷
Більше16 812
Підписники
-3024 години
-1827 днів
-66830 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
نات کوینت رو مفت نفروش❗️🪙💎
این چنل راهکار فروش نات کوین رو واست میذاره : @NotCoin
🔴قیمت لحظه ای دلار طلا سکه خودرو را فقط و فقط اینجا میزاریم
@Dolar_Online ⬅️
Repost from آهنگ کوردی
00:42
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🫣😍طلسم خواب بند بسیار قوی که معشوق شما از فکر شما نمی تواند بخوابد و اگر بخوابد فقط خواب شما را میبیند😴
✡ طلسم الفوز قویترین جامع الطلسم
🔶بخت گشایی فوری 👰♀🤵♂
🔶برگشت معشوق از راه دور 👩❤️👨
🔸باطل السحر و طلسم قوی 🔮
🔸طلسم صبی 🪄
🔶موفقيت در درس 👨🎓
🔶فروش ملک و زمین 💥29🧿
https://t.me/+jndX9wbuSKZmMDQ0
🆔 @ostad_seyed_hashemi
⚛ @ostadseyed
Repost from آهنگ کوردی
01:00
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🔮طلسم صبی عروسک سیاه غيرقابل ابطال🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی²⁸👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
00:41
Відео недоступнеДивитись в Telegram
تنهااهنگیهکهازدموشقشنگتربود 🫠!
@LOOTI_BASSH
سرانجام تجاوز به دو دختر نوجوان
مدتی قبل در راه مدرسه با پسر جوانی به نام راستین آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و یک روز خواست برای تفریح بیرون برویم. من هم پذیرفتم و همراه دوست صمیمیام درسا به ملاقات راستین رفتیم. آن روز راستین همراه برادر بزرگش به نام متین که ۲۰سال دارد و پسرعمویش پدرام و یکی از دوستانش به نام آریا دنبالم آمده بود.....
ادامه ی داستان
🔴تاجری بودعقیم. هرچه زن می گرفت بچه اش نمی شد و زنها را روی اصل نزاییدن با زور طلاق می داد. بعد از اینکه چند زن گرفت و طلاق داد، دختری را عقد کرد. این دختر مادری داشت آتشپاره و خیلی زرنگ. دختر که به خانه تاجر رفت یک هفته بعد از آن مادرش قدری خمیر درست کرد و روی شکم دخترش گذاشت و رویش پوست کشید و به دختر گفت:« هروقت که تاجر به خانه آمد به او بگو من بچه دار هستم.»😳 دختر گفت:« مادرجان، من که بچه ندارم. تو قدری خمیر روی شکم من گذاشته ای. من چطور بگویم بچه دارم؟»😱
مادرگفت:« نترس بچه خمیره، خدا کریمه» و هر طوری بود دختر را متقاعد کرد.
تاجر که شب به خانه آمد، ....
👈ادامه داستان..