فریدون رزم آور

بخش دوم پیشنهاد بنده به جناب طاهری با توجه به سابقه شان در تشکیل کمپین های متعدد جهت جمع آوری امضاء و بستن کانالهای منتقدین و مخالفین خود ، این است که در یک چنین موقعیتی برای هر چه بیشتر « مطرح کردن خود » ( یا همان اصطلاح زشت خودشان : « طرح خود کردن » )، و همچنین جهانی کردن مانیفیست خود ، آیا بهتر نیست کمپینی را تشکیل دهند با مضمون : من به طاهری وکالت می دهم ؟ با توجه به اینکه جناب رضا پهلوی اصلا سابقه مبارزاتی ایشان را ندارند ، فکر میکنم به محض مطرح شدن نام جناب طاهری ، کاملا قافیه را باخته و میدان مبارزه را ترک خواهند نمود !!! هر چه باشد ، جناب طاهری در سوابقشان افتخاراتیست که هر فردی آرزوی داشتنش رادارد : ۱۷ بار رفتن پای چوبه دار ( بر طبق اسناد و مدارک موجود ) ۱۷ بار اعتصاب غذا ( بر طبق اسناد و مدارک موجود ) چندین بار خودکشی به طرق مختلف ( بر طبق اسناد و مدارک موجود ) نوشتن چهار جلد کتاب دفاعیات من به تقلید از « نبرد من » آدولف هیتلر در زندان ، آنهم در حین اعتصاب غذا و در حالت اغماء و چاپ نمودن کتب توسط بازجویان .. ( بر طبق اسناد و مدارک موجود ) دارا بودن پیچیده ترین و قطور ترین و ظالمانه ترین و بی رحمانه ترین و مضحکترین و مسخره ترین پرونده تاریخ قوه قضاییه ایران ( بر طبق اسناد و مدارک موجود ) خروج بشدت غیر قانونی و معجزه وار !!! از کشور ( بر طبق اسناد و مدارک موجود ) … بنظر بنده حیف است که جناب طاهری چنین کمپینی را با توجه به سابقه مبارزاتی و معتمد چند تن از اطرافیانشان بودن ، تشکیل ندهند !!! با توجه به اینکه قرار شده که شاهزاده رضا پهلوی با سایر احزاب ائتلاف تشکیل دهند ، بهترست جناب طاهری هم خود را به عنوان بنیانگذار حزب حلقه ، معرفی نموده و در نشست های بین احزاب شرکت کرده و دهان باز کرده و محتویات مغز و فکر خود را ارائه بدهند ! البته بعید نیست ملت ایران از بوی تعفن تفکر و کلام جناب طاهری از این انقلاب منصرف گشته و به خود جمهوری اسلامی پناه ببرند !!! به نظر بنده ملت ایران نیاز دارند که شاهد چنین نشستی باشند ….

بخش اول یکی از مهمترین دلایل پرورش « مخالفین ساختگی » توسط جمهوری اسلامی ، این است که اگر زمانی ، مخالفتی جدی با نظام صورت گرفت ، با کمترین هزینه بتوانند رهبری جریان مخالف را به وسیله مخالفین ساختگی خود در دست گرفته و جریان را به سمت لوث شدن کشانده و از قوت و قدرت آن کاسته و اینطور نمایش دهند که امکان برخورد با حاکمیت وجود ندارد و هزینه های سنگینی دارد و عنوان شود که اگر خدشه ای به نظام وارد شود ، کشور تجزیه خواهد شد و چنانچه مخالفت بسیار جدی بود و فردی خواست هدایت اعتراضات را در دست بگیرد ، این « مخالفین ساختگی » یک صدا بر علیه ش شعار داده و با ایجاد ، اما و اگر و تفرقه و …. مانع از رسیدن به اهدافش شوند . همانگونه که چندی پیش عرض کردم ، جناب طاهری با رفتارشان نشان داده اند که دقیقا در حال بازی کردن نقش یک مخالف ساختگی و باسمه ای هستند . بطور مثال ، پس از ناکام ماندن جناب طاهری برای جلب توجه مردم در سفرها و در میان تظاهرات کنندگان و عدم توجه احدی به مانیفست طراحی شده ایشان ، به محض اینکه موضوعی بنام کمپین حمایت از رضا پهلوی تحت عنوان : « من وکالت می دهم » شکل گرفت ، جناب طاهری و همکارانشان از مهدوی فر و دریاباری گرفته تا تمامی مرتجعین سرخ و سیاه ، برآشفته شده و شروع نموده اند به مخالفت کردن و تمسخر و تهدید نمودن . چرا میگویم جناب طاهری برآشفته شد ؟ به این دلیل که در کانال نسل جوان عرفان حلقه که مستقیما زیر نظر جناب طاهری فعالیت می کند و بدون اجازه ایشان اجازه آب خوردن هم ندارد و نقش بوق و شیپور را برای توهین و تهمت زدن به عهده دارد ، کلیپی را پخش کرد که مثل تمامی حرکات این استاد نابغه ، ناشی از بی خردی بود . فردی که نه سنش و نه سواد سیاسیش اجازه نمی دهد که چنین حرفای بی ربطی را بهم بافته و خود را در نقش یک مخالف جا بزند . کسی که حتی نمیداند و نمی فهمد که بلوچ ، قومی از اقوام ایرانی ست که در ایران زندگی می کنند و ملت ایران را تشکیل می دهند و « ملت بلوچ » گفتنش از سر نابلدیست . گویی اینبار جناب طاهری ومهدوی فر و دریاباری ، به کاهدان زده و خود را در مهلکه انداخته اند . راستی جناب دریاباری فعالیتشان در چه زمینه ایست و چند سال دارند که اظهار نظر تاریخی و سیاسی می کنند ؟ کانال نسل جوان عرفان حلقه هم که …. بگذریم .

آگاه باشیم و آگاهی را نشر دهیم https://t.me/erfanekeyhanihalgealman

در ابتدا که جناب طاهری ، حلقه ها را به شاگردانش تفویض میکرد ، فقط قصدش مسخ نمودن برای پذیرفتن موهومات ذهنی ایشان در حوزه عرفان حلقه بود و هیچ زمانی فکرش را نمیکرد که روزی ممکن است در اثر « روشنگری » ، مجبور شود عطای عرفان را به لقایش ببخشد و بخواهد در حوزه های اخترشناسی و سیاست و … فعالیت کند و برای این حوزه ها نیاز به گروهی مشتاق و مستخدم داشته باشد تا برایش تبلیغ کنند . اصلا تصورش را نمیکرد که شاگردانش بدلیل مصرف بیش از حد حلقه ها ، آنقدر گیج و گنگ و منگ شوند که معنای ساده ترین حرفها را هم نفهمند ، و به همین دلیل بشدت به مشکل خورده است . مثلا یک زمانی مدام از هوشمندی الهی دم میزد و خود را خدمتگزار و هماهنگ کننده معرفی می نمود و دستان خود را بر هم می مالید که من وظیفه خود را به نحو احسن به انجام رسانده ام و انتظار داشت با این تعارفات ، مجموعه غش و ضعف رفته و او را بر صدر بنشانند و در راس بدانند و در واقعیت دید : خیر …. هیچکس اصلا به حسابش هم نمی آورد تا مجبور شد بگوید که هوشمندی الهی ، همان هوشمندی طاهریست و عرفان حلقه ، همان مکتب و دستگاه فکری طاهریست . و در این سه سال اخیر ، هر چه بیشتر برای معرفی و اثبات خودش دست و پا زد ، بیشتر در باتلاقی که خودش برای دیگران تدارک دیده بود فرو رفت . تا رسید به داستان اعتراضات مردم ایران و جناب طاهری هم دید چه موقعیتی بهتر از این : در حوزه عرفان حلقه که اکثریت آگاه شده و از مجموعه خارج شده اند و در حوزه فیزیک و اختر شناسی که هیچکس حسابم نکرد و در آخرین برنامه مضحک تلویزیونی مجبور شدم از دست تکان دادن بگیرید تا سفسطه گری و جواب ندادن به سوالات ، تا مگر از این دامی که خودم برای خودم پهن کرده ام فرار کنم ، پس چه بهتر که در سبد سیاست ، تخم مرغهایم را بچینم … اما دریغا که این مجموعه از فهم ساده ترین موضوعات هم عاجزند و هر چه کوشش کرد که منظور خودش را برساند و برایشان جا بیندازد ، بیشتر سرخورده شد . لذا لازم دیدم که منظور جناب طاهری را بصورت واضحتری برای مجموعه عرفان حلقه بیان کنم : ای مجموعه گنگ و خوابزده عرفان حلقه ! وقتی ایشان می گوید : معتمدین ملت … بفهمید ، یعنی : من طاهری . وقتی میگوید کسانی که سابقه مبارزاتی داشته باشند …. یعنی : من طاهری ( حالا به این کار نداشته باشید که ایشان اصلا نمیدانند که معنا و مفهوم مبارزه یعنی چه و فکر می کنند هر که رفت زندان ، حالا می خواهد قاچاقچی مواد مخدر باشد یا معتاد یا دزد یا هر چی …. از نظر ایشان سابقه مبارزاتی محسوب می شود ) و بحث « خوش نامی » ایشان هم که کاملا روشن است که در مجموعه زیر نظر خودش ، بجز تعدادی محدود ، هیچکس ایشان را قبول ندارد و بعد از سالها کار عرفانی و تدریس مباحث مثلا عرفانی به این نتیجه رسیده است که شاگردانش یا ایشان را باید معتمد و مبارز بدانند یا در غیر اینصورت ، همگی معاند و نفوذی و خائن و عوامل وابسته به نهادهای امنیتی هستند … ای مجموعه گنگ و گیج عرفان حلقه ! بدانید : « من طاهری » فعلا تخم مرغهایم را در سبد سیاست و انتخابات آینده ایران گذاشته و پیگیر کسب یک مقام و پست نان و آبدار در این کشور هستم . مثلا اگر در دولت آینده ایران آزاد ، پست « معاونت هماهنگی در صدور حلقه های شبکه های شعور طاهری به جهان های موازی طاهری » هم به بنده داده شود ، راضیم !!!

فقط یک اشکال اساسی وجود دارد ، اشکالی که نه به جناب طاهری ، بلکه متوجه جمهوری اسلامی است . جناب طاهری زمانی که در ایران بودند و کلاس هایشان دایر بود ، مدام با دروغ و فریب به شاگردانشان تلقین می کردند که دانشگاههای معتبر در اقصی نقاط دنیا ، بدنبال بنده و این عرفان شگفت انگیز هستند ، و‌البته در جلسات با مسئولین دانشگاهی و حکومتی مدام عنوان می نمودند که در همه جای دنیا ، اگر اراده کنم مرا به روی دست خواهند برد …. حاکمیت هم فریب خورده و تصور کرد که علی آباد هم برای خود شهری ست ، لذا گفتند بیائیم از این فرصت استفاده کرده و قبل از اینکه این نابغه !!! را از دست بدهیم ، عامل خود کنیم که در وقت لازم ، بهره کافی و وافی را در حوزه عرفان از او ببریم و …. با ساخت داستانهای ساختگی و توافقات پنهانی …. ایشان را با سلام و صلوات به خارج از کشور هدایت کرده تا نقش خود را در وقت لازم ایفا کند … اما و … هزار اما که …. وقتی پای ایشان به کانادا رسید ، حاکمیت متوجه شد که ای دل غافل … ایشان نه تنها اصلا مطرح نیست و هیچکس تحویلش نمی گیرد و هیچ رسانه ای حاضر به یک مصاحبه خشک و خالی با ایشان نیست ، که این فرد خودش را هم به خودش نمی تواند ثابت کند و مدام لباس عوض میکند و سر و گردن خودش را در فیلم های ضبط شده به نام لایو زنده تکان میدهد تا به دیگران ثابت کند که جعلی و فیک نیست و حتی حاضر نیست یک کیف بخرد که کارتهای شناسائیش را در آن بگذارد و مدام باید دوتا کارت از این جیب پیراهنش خارج کند و دو تا کارت از آن جیب شلوارش و قریب سه سال است که همه دغدغه اش شده اثبات اصل بودن خودش …. حاکمیت متوجه شد که این فرد حتی از اثبات خودش هم ناتوان است چه برسد به تحکیم جمهوری اسلامی ، و دید چه کلاه گشادی به سرش رفته است اما … واقعیت این است که حاکمیت ایران مجبور است با همه کارتهای خودش بازی کند ، مجبور است برای مشروعیت بخشیدن به خودش ، این اعتراضات را به عرفان حلقه و جناب طاهری و هر جای دیگری نسبت دهد ( آنهم در گزارشات و بولتن های بی خواننده درون سازمانی خود و نه در کانالهای معتبر بین المللی ) اما باز هم اشتباه می کنند ، چرا که ؛ نه کسی برای جناب طاهری تره خرد می کند ، و نه عرفان حلقه برای مردم ایران دیگر مهم است . البته در این میان یک نکته از جناب طاهری بسیار جلب توجه می کند : ایشان در همه گفتگوها و مصاحبه های فرمایشی ، چون حرفی برای گفتن ندارند و سوالات را نمی توانند پاسخ دهند ، سعی می کنند موضوع گفتگو را فقط به یک بخش سوق دهند آنهم جمله کلیشه ای : …. حتما می دانید که برای من ۱۷ بار مراسم اعدام نمایشی برگزار کردند … درست مثل جمله کلیشه ای ابراهیم رئیسی که : به شما ناهار دادن ، ناهار خوردید ؟ ….

دشمن فرضی مخالف سازی ساختگی یکی از موضوعاتی که جمهوری اسلامی از بدو تاسیس خود دنبال کرده است ، مخالف سازی ساختگی برای خود است . به این معنا که افرادی را که مستعد بازی در نقش مخالف جمهوری اسلامی هستند ، چه بصورت مستقیم و چه غیر مستقیم ، استخدام و در موقعیت ها و زمانهای مناسب به نمایششان در می آورد ، آنچنانکه به اعتقاد کسانی که در سیاست دستی دارند ، تعداد قابل توجهی از ، « ظاهرا مخالفین » خارج از کشور که اسم و رسمی داشته و کانالهای تلویزیونی و رادیویی و مجلات مختلف داشته و دارند ، در تمامی این سالها ، بصورتی کنترل شده ، عوامل خود حاکمیت ایران بوده و برای به انحراف کشاندن جریانهای اصلی مخالفت ، تمامی تلاش خود را کرده و یا می کنند . پس در اینصورت ، ساخت دشمن و مخالفت ساختگی ، شیوه حکومت ایران برای استحکام نظام در خارج از مرزهای خود است ، ( درست به مانند اصلاح طلبان یا استمرار طلبان در داخل که به نوعی در جهت تداوم این نظام تلاش خود را کرده و سالها مردم را با شعارهای فریبنده ، سرگرم نمودند ) . ظاهرا جناب طاهری ، آنگونه که شایع است و زیاد هم دور از ذهن نیست ، جزو آخرین پدیده های ساختگی حکومت برای مشروعیت بخشیدن به خود است . با توجه به فایل صوتی گفتگوی ایشان با همسرشان مبنی بر توافق با بازجویان ، و همچنین سناریوی ساختگی حصر خانگی ، ( آنهم حصری که به راحتی میتوانید از آن خارج شوید و به بازار و خرید بروید و به ادارات مختلف مراجعه کنید و همه این کارها را هم بخاطر تهدید به ترور شدن بصورت پنهانی انجام دهید و راحتتر از همه اینها ، حتی از ایران خارج شوید ) تهدید به ترور ، خروج مشکوک از ایران ، بیان داستان های ساختگی داخل زندان مثل اعدام های نمایشی و …. و سخنان ایشان در کانادا در گفتگو با شاگردانشان که : اگر رژیم برود ، کی بیاد ؟ ما سیاسی نیستیم ، با این رژیم کاری نداریم ، مشکل ما رژیم نیست …. تا ماجرای اعتراضات این چند ماه اخیر که یکدفعه جناب طاهری ، نقاب عوض کرده و به سبک ماتریالیست های ابتدای انقلاب از کلمات دهان پرکن مثل « مانیفیست » برای باسواد نشان دادن خود بهره برده و شروع به پخش اخبار مسخره ای برای مهم جلوه دادن خود می کنند که : …. بعله ….فلان فرد در تهران و تبریز گفته که این فتنه ها و اغتشاشات ایران زیر سر عرفان حلقه و بنیانگذار آن یعنی محمد علی طاهری و … است و …. این شک را بوجود می آورد که ایشان « مخالف ساختگی » ساخته شده این نظام است .

بنده معتقدم که اگر صدها مقاله و مطلب در مخالفت و یا در نقد جناب طاهری و عرفان حلقه نوشته و منتشر شود ، به اندازه یک مصاحبه ایشان ، ارزش و کارایی ندارد . یعنی جناب طاهری قادرند یک تنه جور تمامی انتقادها را کشیده و با رفتار و گفتارشان ، بصورتی کاملا شفاف نشان دهند که چرا منتقدین ایشان ، معتقدند که عرفان حلقه ، پوچ و پوک و بی محتوا و بی ارزش است . لذا بر خود فرض میدانم که خدمتشان عرض کنم تا می توانند سخن بگویند و مصاحبه کنند و در راهپیمایی های مختلف ، به مناسبت های مختلف شرکت کرده و مدام قبلش اعلامیه دهند که : ما مثل همیشه !!! در …. شرکت می کنیم ( البته فراموش نشود که این قید « همیشه » ، مربوط به همین دو ، سه ماه اخیر است و نه بیست ، سی سال ) و آخر اعلامیه ها امضاء بزنند : محمد علی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه و سازمان صلح طاهری و بنیانگذار انواع و اقسام چیزهای دیگر که در آینده از آنها رو نمایی خواهیم کرد و فعلا در « هفت صندوقچه اسرار الهی » پنهانش نموده ایم . در ضمن ، عکس سلفی با افراد مطرح فراموش نگردد ، برای درج در سوابق لازم است . سوابق ساختگی گذشته که کارایی لازم را نداشت ، شاید این عکسهای سلفی بیشتر باعث « مطرح شدن » گردد .

سوالی مطرح است : آیا با کنار رفتن جمهوری اسلامی ، نحوه تفکر حاکم بر این جمهوری نیز به پایان خواهد رسید ؟ آیا با دستگیری و محاکمه سران شناخته شده ، فرهنگ این حکومت کاملا محو خواهد شد ؟ باید عرض کنم که بنده چنین اعتقادی ندارم . یقین دارم که اکثریت معتقدین به این نظام استبدادی ، تغییر چهره داده و در قالب های مختلف ، برای ایفای نقش و برای بقای خودشان در نظام آینده ، نقشه ها خواهند کشید . این تغییر چهره و استحاله شدن ، در تمامی نظام های حکومتی سرنگون شده صادق است ، چه رسد به جمهوری اسلامی که از همان بدو پیدایشش ، در تمامی گروههای داخلی و خارجی مخالف نظام ، رخنه و به هر نحو ممکن سعی کرده اند که با ایجاد تفرقه ، حاکمیت خود را دوام بخشند . این نفوذ فقط معطوف به گروههای سیاسی نبوده بلکه در سایر عرصه ها نیز این نوع عملکرد را اعمال کرده اند . مثلا عرفان و موضوعات عرفانی با توجه به بستر مناسب برای مخاطبینی که از قشری گری و نگاه متعصبانه مذهبی به ستوه آمده اند ، از مهمترین اهداف جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب بوده است . فقط کافیست به فعالیتهای عرفانی این چند دهه اخیر و نحوه برخورد حاکمیت ، نگاهی بیاندازیم که در ابتدا به هر نحو ممکن قصدشان ، همسو کردن جریانهای عرفانی با حکومت است و در صورت نتیجه نگرفتن ، برخورد قهری با رهبران و اعضاء آنها را در پیش گرفته اند . از برخوردهای شدید و سنگین با دراویش گنابادی و نعمت الهی گرفته تا حمله به گردهمایی های جمعیت آل یاسین با محوریت استاد ایلیا و شکنجه و زندانی نمودن و در حصر قرار دادنشان و ….تا برسیم به عرفان حلقه و جناب طاهری . وقتی شرح رفتارهای جمهوری اسلامی با گروههای مختلف عرفانی ایران در این چهل سال گذشته را مورد بررسی قرار دهیم ، بنظر می رسد که حاکمیت ، عرفان حلقه را جدای از همه این حرکتهای عرفانی دانسته و نه تنها مخالف نظام فرضش نمی کند ، بلکه موافق و جزیی از بدنه خود می دانسته است . هر چه در ارتباط با دراویش گنابادی و جریانهای عرفانی دیگر ، خبرهایی مبنی بر شکنجه و درد و رنج و آزار و اعدام … به گوشمان می رسید ، در ارتباط با جناب طاهری به عنوان فرد شاخص زندانی عرفان حلقه ، خبری نبود بجز توافق و آشتی و سازش و صلح و معامله ! هر چه بخود میگفتم که این خبرها دروغ است و حکومت خبر جعلی پخش می کند …. اما می دیدم که مجموعه عرفان حلقه با ذوق و شوق ، خبرهای مسرت بخش از جناب طاهری پخش می کنند که همه چیز بر وفق مراد است و استاد با حلقه هایشان موفق شده اند که در زندان معجزه کنند و بازجویان را به راه آورده و محو کمالات خود کنند ، تا جایی که حتی خود ایشان هم بعد از آزادی معترف گشتند که یکی از معجزات این بود که من‌ اعتصاب غذا میکردم که یالا به من کاغذ بدهید ، و بازجویان کاغذ میدادند و ایشان شروع به نوشتن دفاعیات خود میکردند ، و بعد بازجویان هجوم آورده و کاغذها را از ایشان می ربودند و در خارج از زندان تبدیل به کتابش نموده و مجموعه کتب « دفاعیات من » ، محصول یک چنین روند احمقانه معجزه واریست …..( و البته مجموعه عرفان حلقه هم گاگول ). و من هنوز باور نمیکردم …. تا رسید به درز نوار صوتی صحبت ایشان با همسرشان از زندان و …. تا ماجرای به توافق رسیدن جناب طاهری با بازجویان و آزاد شدن و داستان ساختگی حصر بعد از تماس با بنده حقیر و قطع تمامی راههای تماس و عنوان نمودن اینکه : یا ایهاالناس ! یک نفر در سر کوچه با موتور گازی قصد ترور بنده را کرده و آنگاه خروج معجزه وار از کشور و فرار از پاسخگویی در ارتباط با سوال چگونگی رسیدن به کانادا و ساختن داستانهای سراسر مضحک در ارتباط با اینکه چگونه حکومت تحت هر شرایطی قصد داشته است که ایشان را در داخل زندان بکشد اما فقط معجزه در معجزه در معجزه بوده است که ایشان قسر در رفته است و ….. همه و همه این داستانها ، تنها یک تصویر را ارائه می دهد : تصویری بسیار مشکوک از جناب طاهری و اینکه ایشان ، چه ماموریتی دارند و قرار است چه نقشی را در آینده ایفا کنند ؟