cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

اشعاری از یک وکیل

Рекламні дописи
634
Підписники
-124 години
-157 днів
-1730 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

نیـنوا آمـاده باش ، مولای دلـها می رسـد ســرور آزادگان ، فـرزند زهــرا  می رسـد لشکری جان برکف و خیل جوانان رشید هـمـره او کاروان پـیـر و بـرنـا می رســد کاروان کـریـلا آکـنده از درد و غـم است از جفـای کوفیان فریاد وغـوغا می رسد کربلا دریای خـون و عاشقان پا در رکاب رقص خون عاشقان بر موج دریا میرسد جنگ حـق و باطل و صحرای سوزان بلا مثل باران نیزه ها ازسوی اعدا می رسد بر سـر نعش پسر در آن نبرد خون فشان بــر پـدر هـنگامـه ی پایـان دنیا می رسد قطره قطره میچکـد بر روی خـاک کـربلا خون پاکی کز گلو بر عـرش اعـلا میرسد #علی_فعله_گری به مناسبت ورود کاروان سرور و سالار شهیدان به دشت نینوا. ایام سوگورای مولای دلها تسلیت باد .
Показати все...
بیا بـنگر توحال من ، چنین آشفته حالی را کمی باعشوه پنهان کن ، توابروی هلالی را تمام تاروپود من ، تو را مستانه می خواهد به چشم دل قدم بگذار طی کن بیخیالی را چه غوغایی بپاکردی،تووآن رقص موهایت برایم لحـظه ای بـنواز ،تـو آهنـگ شمالی را مرا دیوانه می سـازد، شـراب ناز چشـمانت ز لعل نازخود پر کن تو این ظرف سفالی را مرا با رنج بی مهری به دست غم سپردی تو کجـا بـایـد رهـا سازم ، مـلال این حوالی را هوای بی قراری ها، قرار از جان و دل برده بدست بـاد غـم دادی، چنـین نـازک نهالی را به سودای تو بسپردم ،جنونم در دل صحرا کجا باید بیابـم من ، تو معـشوق خیـالی را #علی_فعله_گری هفدهم فروردین ماه ۱۴۰۰
Показати все...
00:23
Відео недоступнеДивитись в Telegram
8.10 MB
پنـهـان تر از پنـهـان منـم ،گـر چه پدیدار آمدم بیـعـانـه جانـمـرا بگیـر از ســـوی بـازار  امــدم یک دم بـیا جـانـان من، روحم فـراری شـد زتن مستـم کـن از لعـل لبت ، با قـلب بیـمـار آمـدم از غم رهیده جان من ،چون غنچه های نسترن دلگــرم اغـیارم  مکن، چـــون از سـر دار آمـدم آلالـه ی زیـبای مـن، در گلشـن و دشـت و دمـن بهـر وصـالت جان مـن ، با حس سـرشـار آمدم دلـداده ی کـوی تـوام ، مفـتون گیســوی تــوام رخ در نقـاب از من چـرا، مـن بهـر دیدار آمـدم نگذار و نگذر جان من ، زین عاشق شیوا سخن مجنونتر از مجنون منم، مستم که هشیارآمدم دل بـرده ای ای مـه لـقـا، زین شـاعـر یک لاقبا زآن عشـوه هـای دلکشت،عـمـری گرفتار آمدم بـردی مـرا تـا لا مکان ، از مـاورا تا کـهـکشـان گم گشـته در سـودای تو، از نـو پدیدار آمـدم من ناصحی فـرزانه ام، بی بـاده و پیمـانه ام از کـوره راه عـاشفی ، با شــوق بسیار آمـدم #‌علی_فعله_گری ۱۴۰۳/۰۳/۲۶
Показати все...
می کشـانـد دست تـقـدیرم به سـوی خانه ای بی دل و دلبـر چـه ســازد عـاشق دیــوانه ای غـرق غـم شـد سـیـنه از هجــران دلبر  بارهـا  ای خوش آنروزی که گرد شمع شد پروانه ای مـات و مبهـوتـم چـه سـازم با نـگاه مست او چـون قـرار از من برد با غمـزه ی مسـتانه ای بــاده ی نابی ز چشـمـانـش مـرا دیـوانـه کرد چـون خمـار آلـوده مستی  بر در میخـانـه ای نـاله هـم دیگر دوای این سر شـوریده نیست حاصـل شب های من شـد، آه بی صبـرانه ای خـلـوت مــا را بـهـم زد دلبــری ،  بـا دل بـری  خلوتی خـوش بـود ، مثل محـفل شاهانه ای گــر ببــینم بـاز پرسـم  از نـگارم این ســوآل مه جبینم ! از چه رو با این دلم بیگانـه ای ؟ ناصح امشب دفتر و مشقت رها کن تا سحر فـرصـتی ده ، لب گـذارم بـر لب پیــمانـه ای  #علی_فعله_گری ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
Показати все...
در شب تنهایی ات در فکر مهـتابی هنــوز در دل امـواج غـم  در گیر گـردابی هـنـوز راه و رسـم عـاشـقی از یاد بردی عـاقـبت یـا میـان عـقـل و دل در فـکر آدابی هنـوز دل گرفتی از من و بی تو هـوایی شد دلم هستی ام ازکف بدادم بی تب وتابی هنوز نـام زیـبای تـو را با عشـق نجـوا کـرده ام در دل ویـرانـه ام، تـو گنـج نــایابی هنـوز عشـق پنهان منی در پرده ی احسـاس دل در میـان دلــربـایـان، گـوهـر نــابی هـنـوز بــا نـگاهی دلبـرانـه ، بـر تن و جـانم بتاب برکه ی متروک دل را هر تو مهـتابی هنوز عمر همچون باد رفت و در بهاری پر خزان نـوگل نیلـوفـرم ، در فــکر مـردابی هـــنوز می رسـد بـوی جـفـا از کـوی دلـبر ناصـحا کی شوی بیدار جانا ازچه رو خوابی هنوز #علی_فعله_گری گروه ادیبانه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳
Показати все...
یک نفر نیست بگوید من حیـران چـه کنـم تـو بگـو در پی آن سرو خـرامـان چـه کـنم شـام تــاریک دل و دلـهــره ی هـجـرت یار بی تو با خاطره ی خیس خـیابان چه کنم من سرگشـته ی سـوادزده با حسرت و درد بی تو باســوز دل وحـال پـریشان چه کنم مـن که بیـمار غم عشق تـوام در هـمه حال شـب بی هـم نفـسی با تـن لرزان چـه کنم رفتـی و داغ فـراقـت چـه جفـاهـا که نکرد من واین خون دل ودیده ی گریان چه کنم دل محنت زده ام چله نشین تو شده است زیــر آوار غـم  و خـانـه ی ویـران چه کـنم بعد تو هـمدم من سقـف سیاه قفـس است فـال مبهم شـده را در تـه فنـجان چه کـنم بخـت تـــارم  فــرجی نیـست نـگارا مـددی بـی تو بـا بغـض گلو و دل نــالان چه کنـم شـده کارم به در و پنجـره هـا خیره شـدن من و زانوی غم و گوشه ی ایوان چه کنم چـه کنم با چـه کـنــم هــای جدایی صـنما بی لب لعـل تـو و آتـش حـرمــان چه کـنم دفــتـر خـاطــره ام یـخ زده از سـوز جگـر من درمانده در این سوز زمستان چه کـنم بـه کـجا شکوه بـرد "ناصح" دلـداده ی تـو مانده ام بعد تو با گریه ی پنهان چـه کنـم #علی_فعله_گری ،۱۴۰۲/۰۵/۲۹
Показати все...
عشـوه ی مستانه ای تاب و تـوانـم را گرفت چـون شراب کهـنه ای روح وروانم را گرفت قصه های بی تو بودن در دل شب شد مرور در عــبور خاطرات ، جان و جهانم را گرفت پشت قاب پنجـره چشمم به ره حالم خراب تـازه فـهمیدم کـه هجـرانـت امـانم را گرفت آمـدم هـم صحبت این  قـلب بیـمـارم شـوم بی هـوا احـوال بد ، نطـق و بیـانم را گرفت گـم شـدم در هـاله ی انـدوه فـقـدانت ، ولی باد بی مـهـری نـهـانی سـایه بانـم را گـرفـت شـوق پـروازم به دل تا وصـل دلبـر از قـضا تـوده  ابـری تیـره آمـد  آسـمـانـم را گـرفـت فـکر بی تـو بـودن و شبـهای تنـهـایی چـنان شعـله ای بـر هستی ام زد آشیانـم را گرفت در  هـیاهــوی نـهـانم  شـکـوه هـای بی امان از ســر دلــواپسی باغ و جـنـانـم را گـرفـت آمـدم  تا در ســواد چشم مستت گـم شــوم عـاقبت  دلدادگی  نـام و نـشـانم را گــرفـت واژه هـای شـعـر ناصح نـذر چشمان تو شـد گــر چـه لکنـت آمـد و بـند زبـانـم را گـرفت #علی_فعله_گری ۱۴۰۳/۰۳/۱۷
Показати все...
آنـان که خبـر از می و میخـانـه نـدارد هر گز که سر از شوق وصال تو درآرند خلقی به ستوه آمده از غمـزهء مستی سـودازده گان  در پی چشمان خمارند درگلشن جانان به سرا پرده ءاحساس آیا بـه نـگاهی گل صـد شـاخـه بکارند جمعی به هـوای سر کوی تو رهـیدنـد دیوانه ترین عـاشق این شهر و دیارند عمری ز فراقت به چه ماتـم بنشستند شاید که غم خویش به عقبی بسپارند رفتند که در سـوگ هـزاران دل ناشـاد عـمـری به عـزای دل غـمدیـده گـذارند آنـان که بـه عـالم ندهـند درد فـراقـی عـمرا غـم خـود پیـش نگاران بشمارند ناصح ز سر شوق سخن بهر چه گفتن بـر گـو کـه قلم هـا غم عـشاق  نـگارند #علی_فعله_گری خرداد ماه ۱۴۰۳
Показати все...
عـشقـم بدون تو که نا فرجام خواهـد شـد این دل به سودای تو هم بدنام خواهد شد بــا زورق بشـکستـه ای در دام ایـن امـواج دل بـا تـو در دریــای غـم آرام خـواهد شـد وقتـی که نـامت در غـزلهـایم به مشـق اید هـر شـاعر گمنام هم ،خوشنام خواهـد شد شعرش کـه از چشمـان تـو الهـام می گیرد شاعر دگر رسوای خاص و عام خواهد شد مردی که هردم بانگاهت مست ومدهوشست خوف و رجا با وصل تو ادغام خواهد شد آن کـس کـه گـوید با نـگاهی دل نمی بازد  با غمزه ات فکرش دوباره خام خواهد شد پنهان مکن عشقت ز بدمـستان بی انصاف رسـوائیت در کـوچه ها، اعـلام خواهد شد ناصح ندیدی نرگس مستش چه می سازد زاهـد بـه خلوت همـنشین جام خواهد شد #علی_فعله_گری گروه ادیبانه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.