cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Ârt Ðmcřt

بیشتر متن‌ها نظر و ایده شخصی است مگر آنکه منبع آن ذکر شود. https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-23081-TbMSqyl ناشناس در صورت نقد یا حرف

Більше
Рекламні дописи
218
Підписники
+124 години
+37 днів
+730 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Philip Glass – Prophecies.mp318.76 MB
3
ما سقوط می‌کنیم. اما به زمین نمی‌رسیم، تکنولوژی و مدرنیته ما را، بعنوان سوژه‌های زیستی بدل به نمونه‌های معلق آزمایش‌شونده‌ای کرده که هربار بیشتر و بیشتر در وضعیتی نامتوازن قرار می گیرد. ما نمونه‌هایی هستیم در یک مدلاسیون عظیم اعتباری و قراردادی، که ما را در شرایط کنونی به یک دوگانگی بالا و پایین سوق داده. هیچ راه در رویی وجود نداره. هیچ انتخابی هم وجود نداره. شما در برخورد با وضعیتی که درش هستید، با یک ابهام جمعی، با آن برخورد می‌کنید. وضعیت ابهام وضعیت پیچیدگی انسان‌هایی است که از سر ندانستن، نه میل به سقوط به زمین دارند و نه میل به رسیدن به انتهای آسمان بالا سر. سکانس پایانی مستند Koyanisqatsi در صورتی تمام می‌شود که موشک پرتاب شده با سرنشینانش پیش از خروج از جو بطور کامل منفجر می‌شود. اما سوژه‌ای که فیلمبردار دنبال می‌کند، سوژه‌ای بس جالب است. تکه‌ای جدا شده از موشک که در حرارت و آتش می‌سوزد، راه خود را به زمین می‌کشاند. قطعه‌ای آهنین که بس شباهتی به سقوط یک انسان دارد. و مستند پیش از رسیدن قطعه به زمین، با فیکس فریم او در یک حالت بی‌زمان و بی‌مکان، پایان می‌گیرد. انسان، بخشی از پیچ و مهره‌های یک ساختار عظیمی می‌شود که او را در خود فرو می‌بلعد. نام مستند از یک کلمه hobi گرفته شده، Koyanisqatsi به معنای زندگی است خارج از تعادل. مستندساز باور دارد که انسان مدرن، انسانی است که از تعادل خارج شده. معلق میان زمین و هواست در حال سقوطی ممتده و هیچ وقت به زمین برخورد نمی‌کنه. این وضعیت، وضعیت گم‌شدگی انسان‌-آهن‌هایی است که در مقوله‌ی بازشناسی، دچار فقدان من و منیت شده‌اند. این من حضور خود را از دست داده و دچار یک «ما» بودن بی‌معنا شده که نه تعریف مشخصی در وضعیت امروزه داره و نه برآیندی مشخص. موسیقی خیره‌کننده‌ی فیلیپ گلس، در ابتدای ویدیو، در هنگام پرتاب موشک با یک آغاز کوبنده و حماسی ابتدای زندگی بشر مدرن را تصویر می‌کند پر از هیاهو، پر از سر و صدا پر از غوغا و بعد نشتی. و بعد اخطار و بعد انفجار و قطعه مسیر خود را بطور کامل تغییر میدهد. آن حماسه تمام می‌شود و جای خود را به پیانویی می‌دهد که داستان مردن در وضعیتی نامردنی را بازگو می‌کند.
Показати все...
👍 3👏 1
06:34
Відео недоступнеДивитись в Telegram
Koyaanisqatsi_Ending_scene_4K__f3OTpvfYSmk_136.mp424.78 MB
💔 3
ماتم اینجا مات در صدای آخرین شلیک در هجوم ترس وارونه در... در کجا؟ اینجا یا صدجا. چه فرقی می‌کند آخر، زمین احوال پستی را صدهزاران نقطه می‌کارد. مات ماندم در غروب پست تنهایی به هنگام نگاه خیره‌ی خورشید و بالارفتن مهتاب. آن نفرین شور‌انگیز. ماتم اینجا. مات در صدای آخرین شلیک. از همان ماشه، یک گلوله می‌چکد در من خون می‌بینم، خون می‌بینم در رسای سینه‌ی سوراخ. چکمه‌هاتان گل شده از فرط ابر و اشکش از باران آدم‌ها. پا تا گلوگاهی فرو رفته صدای استخوانی تق زند آخر. جسدهامان به زیر چکمه‌ها مانده کسی در خسته‌گاهی، می‌کند آواز. درد او، درد گرفتاری درد خاک و درد بیماری درد او نفرین و بیزاری درد ما، تکفیر زیبایی ماتم اینجا... در کجا؟ اینجا. در حواس پرت سربازان. ماتم اینجا... در کجا؟ در انسداد سخت تیر و تاریچه‌ی سر باز من نشسته بر شانه‌های سنگ این سرباز. «می‌کشی؟» می‌کشد. «می‌کشی اما صدای تیر، نیست در گوشت. گرفتاری به وز وزها. گرفتاری به وز وز پستی که گویی از مسیر میکروفون‌های سیاه می‌رسد بر گوش تو انگار» می‌کشد آنگاه... صدایم را کنار آن همه اجساد. مات مانده‌‌ام اینجا کنار خواهر یک مرد نا‌آرام کنار پیکر فرزند یک مادر کنار دست خونین مانده‌ی بابا کنار حلقه‌ی زرین انگشتر کنار عهد و پیمان‌ها کنار ده رفیق و ده لوتی ناشاد مات مانده‌ام تنها و پر یاور. پر از نا‌آشنایان به چشم باور. یک‌صدا فریاد می‌دارند در لبان خشک‌اشان انگار. مات مانده‌ام در آخرین تصویر یک شلیک. صدای خورد گشتن‌های پرممتد صدای چکمه‌های خسته از ارباب صدای تیر... صدا می‌آید از هر سو کسی در پایش انگار بال می‌کارد کسی در سینه‌گاهش چال می‌کارد کسی می‌خواهد انگاری که فردا را بسوزاند کسی دارد به دریایی - همان دریای خون‌آبه- پای می‌کوبد. کسی افسار خود را در خانه گم کرده صدای زوزه‌ می‌آید. کسی در خانه عشقی را نهان کرده کسی یک بوسه‌ی ممنوعه در آغاز بن‌بست دلا‌آویز می‌کارد. مات ماندم در هجوم گرم یک امیّد مات ماندم بی‌نفس اما، ماتم دردی ندارم بعد از این فردا. مات ماندم در کنار دوستان تازه‌ام اینجا. مات ماندم در صدای آخرین شلیک حال اما... ساچمه‌‌ی تنگ تفنگ، خالی. دست‌هاتان، زخم. چکمه‌ها، پاره. ترس می‌ریزد در دل سنگین بی‌احساس. کجا در می‌روید آخر؟ کدام از سوی این ویرانه - که من می‌خوانمش ایران- براتان جان پناهی خواهدش بودن؟ ماتمی در دل پست شما ابلیسکان، سخت می‌جوشد. حساب پاندول ساعت، پر تکرار می‌خواند... که دیگر مات ماندید در صدای آخرین فریاد آزادی. مات ماندید..‌.مات.
Показати все...
5
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ کتاب مفاهیم نقد فیلم ، مجید اسلامی نشر نی کتاب جالبی بود من یه بخشیش رو خوندم.
Показати все...
مدار صفر درجه نوشته : احمد محمود جلد اول
Показати все...
مدار صفر درجه از احمد محمود جلد ۱.pdf7.68 MB
مدار صفر درجه از احمد محمود جلد ۲.pdf7.19 MB
مدار صفر درجه از احمد محمود جلد ۳.pdf6.71 MB
شما هم کتاب پیشنهاد بدید و فرهنگ کتاب‌خونی رو زنده نگه‌دارید. (ندادید هم ندادید. چه میشود کرد)
Показати все...
یسری کتابی که معرفی نمی‌کنم پیشنهادیم هم نیستن ولی کوتاه نام می‌برم مهاجران از مروژک سفارتخانه از مروژک روباه فیلسوف از مروژک (دوستشون نداشتم، به شدت سیاسی بودن و برای من در سطح) از هفت تا نه و نیم از نعلبندیان از مجموعه داستان های ص ص میم هستش، دوست داشتید بخونید. هوراس از کرنی پمپه از کرنی ال سید از کرنی فدر از ژان راسین نمایشنامه های کلاسیک فرانسوی چشم اندازی در پل از آرتور میلر همه پسران من از آرتور میلر نمایشنامه‌های آمریکایی مرغابی وحشی از ایبسن مرغ دریایی چخوف با الهام از این نمایشنامه سمبولیک پیچیده نوشته شده کتاب ویران از ابوتراب خسروی اگه دنبال مجموعه داستان کوتاه ضد پیرنگ و پر از ایده‌های جالب هستید، پیشنهاد میشه.
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
و در آخر. مدار صفر درجه جلد سوم احمد محمود یک فصل از زندگی من به خوندن این کتاب گذشت. خسته شدم (چون رئالیسم دوست ندارم) و حسابی کیف کردم. از این شخصیت‌پردازی‌های ماندگار و درجه یک. از این شهری که ساخته میشه از این دیالوگ‌های زنده از این آدم‌های زنده. با اینکه نقش اصلی این کتاب بارانه ولی شما عاشق نوذر می‌شید. با یارولی همراه می‌شید. دل به مائده می‌بندید. این کتاب، دنبال داستان گفتن نیست، دنبال آفرینش یک زندگیه. بنظرم، کلا احمد محمود رو در یابید. مخصوصا اگر برخلاف من عاشق سبک رئالیستی هستید‌. پیشنهادی
Показати все...
1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
Fortunately, the milk Neil Gaiman یه کار کودک جمع و جور و حال خوب کن. یافتید بخونید ترجمه هم شده خوشبختانه شیر
Показати все...
1
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.