نافرمانی مدنی🔐 عقلانیت و مدنیت

اندیشه‌هایی از فلسفه غرب فایل کم حجم @dr_iman_fani

اميركبير و ادميت

✅ مهارت فردی در مدارس فنلاند 🔻به منظور پرورش جامعه‌ای پیشرفته و سرآمد، در آموزش‌ برای كودكان ١٥-٩ سال فنلاند، موارد زیر در نظر گرفته می‌شوند: ١- مهارت درست لباس پوشيدن ٢- مهارت درست راه رفتن ٣- مهارت خوب حرف زدن ٤- مهارت حرف خوب زدن ٥- مهارت منظم بودن ٦- مهارت شعر خواندن ٧- مهارت نقاشی كردن ٨- مهارت نوشتن ٩- مهارت ترانه و دكلمه خواندن ١٠- مهارت بهداشت ١١- مهارت کار تيمی ١٢- مهارت انتقاد كردن ١٣- مهارت جرات ورزی و تمرین شجاعت ١٤- مهارت تشخيص درست از نادرست ١٥- مهارت درست غذا خوردن ١٦- مهارت گره زدن ١٧- مهارت كار با قيچی و برش زدن ١٨- مهارت سعی در خوش خط بودن ١٩- مهارت شستن اشيا ٢٠- مهارت مطالعه ٢١- مهارت مدیریت زمان ٢٢- مهارت كنترل خشم ٢٣- مهارت انتقاد پذیری و تحمل حرف مخالف ٢٤- مهارت پژوهش و تحقيق ٢٥- مهارت تشخيص دوست خوب ٢٦- مهارت بازی كردن ٢٧- مهارت غذا پختن ٢٨- مهارت كار با سوزن ٢٩- مهارت تشكر و سپاسگزاری كردن ٣٠- مهارت خوب توجه كردن ٣١- مهارت تفكر كردن ٣٢- مهارت تفكر خوب داشتن ٣٣- مهارت دوست خوب پيدا كردن ٣٤- مهارت نگهداری دوست خوب ٣٥- مهارت نگهداری لوازم ٣٦- مهارت انتقاد پذیری و نقد شدن ٣٧- مهارت رازدار بودن ٣٨- مهارت برنامه ريزی كردن ٣٩- مهارت گذشت ٤٠- مهارت صبور بودن ٤١- مهارت حل مساله ٤٢- مهارت نگهداري گياه و گل ٤٣- مهارت دقت به پيرامون ٤٤- مهارت صادق بودن ٤٥- مهارت وفادار بودن ٤٦- مهارت نوشتن ٤٧- مهارت آينده نگری ٤٨- مهارت تلاش كردن ٤٩- مهارت نا اميد نشدن ٥٠- مهارت هدف داشتن ٥١- مهارت كار با ابزار ٥٢- مهارت كار با كامپيوتر ٥٣- مهارت در فضای مجازي و سايبری ٥٤- مهارت در تصوير ذهنی داشتن ٥٥- مهارت احترام گذاشتن ٥٦- مهارت كم مصرف بودن ٥٧- مهارت بهره گيری از اشيا ٥٨- مهارت مشورت گرفتن ٥٩- مهارت مشورت و همفكری كردن ٦٠- مهارت ١٢ و مهارت ٣١ و مهارت ۳۶ #اخلاق_مدنی #عقلانیت_مدنیت

فیلم کوتاه «آی گوسفند!»، ساختۀ گوتفرید مِنتور. Oh Sheep! - Gottfried Mentor (2010) این فیلم یه نکتۀ سیاسی خیلی خوب داره! 👌🐑😂 #فیلم_کوتاه (49) #انیمیشن @music_and_nothing_more

وکالت مدرن #مستشاری قسمت ۲۴ قرآن و قانون ۲ گفته شد امر وساطت میان دو یا چند نفر و کم و کیف این وساطت، جدال بنیادین مفهومی میان جهان قدیم و جدید و فقه کهن و حقوق مدرن است وقتی 📌نایب "به جای" من کاری را انجام میدهد = حق نداشتن و مکلف بودن 📌نماینده "از طرف" من کاری را انجام میدهد = حق داشتن و متعهد شدن یا حق ناحق بودن 📌نمایاننده "به خاطر" من کاری را انجام میدهد = حقِّ حق داشتن یا #نافرمانی_مدنی در جهان مثلثی قدیم، فرد به جای فرد دیگری کاری را انجام میدهد و در راس هرم، هستی بخشی مطلق العنان، حاکم ابد و ازل دیگران بوده و سایه و نایب او هم "بجای او "حق مالکیت و حیات و حیثیت" به سایرین اعطا و لطف میکرده است و سلب مالکیت و حیات و حیثیت را هم بر سبیل خدای قادر عالم مطلق، اراده مینموده است در جهان جدید، این #استعاره یا کهن الگو متبدل به پاره خط شد و راس و قاعده فرو ریخت. دیگر کسی یا کسانی "بجای دیگری" کاری انجام نمی دادند چون "جای" همه با همه مساوی و برابر بود در جهانبینی مثلثی، اگر "جایت" را به دیگری نمیدادی به راس هرم قدرت و ثروت نزدیک نمی شدی ولی در جهانبینی پاره خطی، عجله ای و محدودیتی برای رسیدن به هدفی دورتر وجود نداشت و فاصله تا منابع و مناصب به یک اندازه بود در جهان جدید پاره خطی، کماکان نیاز به #کارگزاری وکیل بود ولی وکیل و موکل دارای قدرت و شانیت مساوی بودند و کارگزاری وکیل به نیابت و "بجای موکل" بی معنی و بی ثمر شده بود پس اگرچه لفظ وکیل باقی ماند ولی ماهیت وکالت متحول شد و کارگزاری وکیل "بجای موکل" به کارگزاری وکیل "از طرف_به حساب موکل" متبدل شد اما تفاوت قید "بجای دیگری" و "از طرف دیگری" تفاوتی ممیز و ممتاز میان حقوق قدیم و جدید و تفاوتی حیات بخش و هویت ساز برای 🔐#نظریه_وکیل_مدافع است جهان و حقوق جدید بر مدار و محور مفهومی بنیادین به نام "نمایندگی" representation میچرخد اینکه دیگری نایب دیگری در انجام کاری باشد {۶۵۶ ق.م} تا اینکه نماینده او باشد دارای هم مبانی و هم پیامدهای متمایزی است #قانون_مدنی_ما_قانون_حقوق_مدنی_نیست نایب دیگری بودن بر مبنای دو حق و امتیاز مساوی مبادله شده میان دو نفر معنی پیدا نمیکند بلکه برعکس شما تکلیف یک سویه دارید و نایب، حقی یک سویه تر اما در جهان نمایندگی، حق و تکلیف بیمعنی است بلکه دو طرف با حق و فرصت و حرمت مساوی روبروی هم قرار میگیرند و نسبت "حق و تعهد" را بجای "حق و تکلیف" خلق و اعتبار میکنند در "حق و تعهد" شما با مفاهیم وظیفه و مسئولیت و پاسخگویی و نقد و نظارت و عزل و استعفا آمیخته و آویخته میشوید اما در "حق و تکلیف" نقد و نظارت و عزل بی معنی است و رابطه یک سویه ای مهیا است که اگر موکل از آن کمال بهره را نبرد، فرصت دارا شدن حقی یا جبران یک استحقاقی توسط وکیل نایب از او فوت شده است و به فرصت طلب دیگری داده شده است در اینجا نایب_وکیل طلبکار اند و منوب_موکل بدهکار و نیابت_وکالت_استنابه هم ماهیتی مادی و فقهی و زمانی محدودی است میان این دو وکیل در استنابه فقهی، مخدوم است و موکل خادم، وکیل محق است و موکل مکلف به پرداخت دستمزد، و مکانیسمهای نقد و نظارت و عزل، تنها فرصتهای موکل را محدود و محروم میکند در نیابت با you must not ها مواجهیم در نمایندگی با you should not ها مواجهیم در جهان نمایندگی اما کارگزاری میان وکیل و موکل برعکس است و وکیل خادم و موکل مخدوم است و نقد و عزل و نظارت از الفاظی مشابه ولی بنیانهای متفاوتی برخوردار است وکیل_نماینده، حق را "از طرف یا به حساب موکل" مطالبه میکند آنهم از وکیل و موکلی همعرض و هم ارز در طرف مقابل فاصله مفهومی وجود دارد میان حق "از طرف و به حساب" موکلی را مطالبه کردن تا کاری "بجای" دیگری انجام دادن دو مفهوم "حق و کار" از همینجا متمایز میشوند حق در جهان نمایندگی مدرن، برحق بودن نیست بلکه "حق داشتن" است حتی اگر فرد محق بر حق نباشد یعنی همان #حق_ناحق_بودن به عبارت دیگر موکل حق دارد طلبی که ندارد و برحق نیست را توسط نماینده_وکیل خود مطالبه کند و با طی فرایند بازی_مسابقه دادرسی میان #دادوران و دادرسان پیروز شود و حق ناحق خود را مستحق و مستقر کند و حتی حق ناحقی را بر عهده دیگری اثبات کند و مطالبه کند یا به تعبیر فقه کلاسیک، با وجودی که ثبوتا طلبکار نیست و حتی شاید بدهکار باشد طی دادرسی و اثباتا هم بدهی را ساقط کند هم طلبی را اثبات و مطالبه نماید یا به تعبیر حقوق مدرن، حق آزادی عقیده و بیان و.. داشتن و حق سلب این نوع حق از دیگری نداشتن در حالیکه کار، کار است و شما کاری work که نیست را نمی توانید بخواهید و کاری که هست را نمی توانید نخواهید چه توسط خود اصیل چه توسط وکیل_نایب اما حقی action که نیست را میتوان خواست #جرم_مدنی_جرم_نیست @KamranTarjoman

مرگ تفکر، مرگ سیاست و افسردگی ملی ۱.بیش از یک سال است که همه جا سخن از تحریم سیاست در ایران می رود و همه تحلیل گران از قهر مردم با سیاست سخن می گویند و شعار مردم در خصوص تمام شدن دوگانه اصلاح طلب و اصول گرا را نشانی از پایان سیاست در ایران می دانند. در عین پذیرش نارضایتی های اقتصادی و حتی سیاسی مردم از نظام جمهوری اسلامی معتقدم ریشه این ماجرا را باید اندکی عقب تر به "بحران فرهنگ" از دهه دوم جمهوری اسلامی تاکنون برگرداند و در کنار معضلات اقتصادی و سیاسی متغیر 👣مرگ اندیشه و تفکر را نیز باید به مجموع متغیرهای تاثیر گذار بر کنش سیاسی جامعه افزود. ۲.دیوید کیشیک در شرح عالی خود بر اندیشه های آگامبن معتقد است آگامبن تحت تاثیر هانا آرنت باور دارد " هر جا فکری خودش را نمایان می کند در آنجا سیاست دوباره زاده می شود". به تعبیری دیگر، از نگاه آگامبن و آرنت، فکر کردن و خرد ورزیدن قوه هایی نه تنها معرفت شناسانه بلکه اخلاقی و سیاسی هستند. بنا به این دیدگاه، آنچه ما را کنار هم گرد می آورد نه یک مکان، یا یک قانون، یا یک رهبر،👣"بلکه کوشش مشترک ما برای فهمیدن است". ما زمانی همبودگی را تجربه می کنیم که در تلاشی مشترک به موضوعاتی مشترک بیندیشیم و راه خود را در آن میان مشخص سازیم. تفکر همان سیاست است،تفکر صرفا در خود فرو رفتن دکارتی نیست،👣 تفکر یعنی امید و خلق جهان تازه. ۳.جمهوری اسلامی از آغاز خود کوشید این ادعا را به اثبات برساند که اندیشه نزد ما حاضر است و ما در حوزه اندیشه نیازی به شرق یا غرب نداریم. این ادعا تا آنجا که از ته مانده های فکری انقلاب پنجاه و هفت تغذیه می کرد تا حدودی درست بود.اما با محو ساختن و از بین بردن رگه های باقی مانده از اندیشه های نوگرایان دینی و لیبرال ها و جریان های چپ و خاموش کردن نوگرایان دینی از دهه هفتاد به بعد، جامعه کل توان خود در حوزه تفکر و اندیشه را از دست داد. اگر ساده سخن بگویم، آنچه در این سالها بیش از هر کالایی در جامعه ما نایاب شده است، 👣مفهوم و واژه "تازه" است. ما سالهاست دیگر هیچ مفهوم تازه ای که خود آن را آفریده باشیم و با آفریدن آن به فکر ایجاد پیوند میان آن با سیاست باشیم را از دست داده ایم. آنچه اکنون باعث مرگ سیاست شده است نه ناتوانی این گروه و آن گروه، بلکه سرد شدن و منجمد شدن توانمندی تفکر این جامعه است که دیگر هیچ قصه تازه ای خلق نمی کند و هیچ روایت تازه ای از زندگی در برابر چشمان ما قرار نمی دهد. ۴.آنچه بیش از هر چیز ما را زنده نگه می داشت تلاش های فکری حسین بشیریه، یوسف اباذری، مراد فرهادپور، عبدالکریم سروش، سعید حجاریان، عزت الله فولادوند، جواد طباطبایی، بابک احمدی، موسی غنی نژاد، باقر پرهام، علی شریعتی تفسیر شده، مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، امید مهرگان، هاله لاجوردی، حسن مرتضوی و...بود. سیاست مرده است چون ما جریان تفکر این عزیزان اهل فرهنگ را نابود کردیم و پیوند میان جامعه و حیاتی که این بزرگان به جامعه ایران می بخشیدند را نابود ساختیم. ✍مصطفی مهرایین

🔴🔴🔴 فیلمی جالب از گفت و گوی تلفنی سید محمد خاتمی با مردم در دوران ریاست جمهوری در شهریور ۷۷ 🔸اینستاگرام خاتمی به مناسبت دوم خرداد منتشر کرد. #عضویت_در_کانال        👇👇👇 ✅ @ireslahat جبهه اصلاح طلبان ایران         👇👇👇 instagram.com/jebhe_eslahtalaban_iran

گزارش اختصاصی بی‌بی‌سی از یک چهره سرشناس دیگر در فهرست جنبش «من‌هم» ایران: دکتر آرش علائی متهم به آزار جنسی شد.   می‌تو یا من‌هم جنبشی بود که چهار سال پیش با هدف پایان دادن به سوء استفاده یا اذیت و آزارهای جنسی شروع شد. افراد بسیاری از سراسر دنیا با شکستن سکوتشان و صحبت از تجربیات شخصی‌شان با این جنبش همراه شدند. در این راه نام افرادی سرشناس و پرنفوذ در حوزه های مختلف به میان کشیده شد و امواج آن به ایرانی ها نیز رسید. یکی از چهره‌های ایرانی مطرح شده، دکتر ارش علایی است.  کسانی با بی‌بی‌سی فارسی تماس گرفتند و از اتهام‌های آزار و اذیت‌ جنسی علیه دکتر آرش علایی با ما صحبت کردند. بی‌بی‌سی فارسی بر اساس این گفته‌ها تحقیقات مستقلی را شروع کرد. آناهیتا شمس گزارشی از یافته‌های خود تهیه کرده است. محتوای این گزارش ممکن است برای برخی ناراحت کننده باشد.

متن قرائت‌شدۀ سخنرانی رضاشاه در مراسم اعلام کشف حجاب در دانشسرای مقدماتی؛ هفدهم دی ماه 1314 متن سخنرانی در پست بعد #ویدئو @tarikhandishi