cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🔞 بـی گـنـاه🔞

بــی گــــــنـاه❣💍 آغـوشِ ممنوعـه تو سرکوبِ هیاهویِ جهانِ من اســت

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
3 054
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

ضمن عرض تشکر و قدردانی بابت همراهی شما ، به اطلاع شما میرسانم رمان بی گناه کامل شده و به صورت فایل درآمده. شما میتوانید برای خرید رمان به آیدی زیر پیام دهید. @senator95 توجه: رمان دیگه پارت گذاری نمیشه و برای دریافت فایل رمان فقط به ایدی بالا پیام بدین ❤️
Показати все...
#part_383 لیلی پوزخندی زد ادامه داد: _اره خانواده داره..اما داداش زمانی که من یک دختر بی خانواده بودم بهترینم بود حالا من... با بغضی که تو گلوش بود ادامه حرفش نزد بلند شد رفت. با اعصابینیت رو به کوروش گفتم : _بعضی وقتها یک کارایی میکننی از بچه هم بعيده بخدا. منم بلند شدم رفتم سمت اتاق لیلی. بدون در زدن وارد اتاقش شدم که باز داشت با تلفن حرف ميزد. _بخدا نمیزاره شب بمونم _........ _یعنی چی فرار کن آخه؟ _....... _من نميتونم تو ماشين دردم مياد تازه پریودم هستم. با بهت بهش نگاه کردم که خودش خیالت کشید گوشی خط قطع کرد. با تعجب لب زدم: _دوستت پسره لیلی؟ بهت تجا*وز میکنه؟ لیلی با گریه سرش انداخت پایین لب زد: _زن داداش بخدا من نمیخوام خیلی عذاب میکشم. اما اون یک شب که گوشه خيابون بودم و از سرما بیهوش شده بودم من رو برد خونش تو بیهوشی ازم عکسهایی لختی گرفته. و همش تحدیدم میکنه باهاش بخوام؟ _چند بار رابطه داشتی؟ _یک بار بخدا فقط اونم به زور از پشت. با این حرفش گریه هاش شدت گرفت.
Показати все...
#part_382 لبخندی به حرفش زدم گفتم: مرده و حرفش. با شیطنت دستش گذاشت بین پام لب زد: _بخورم هلو بین پاهاتو؟ _نخير تا زمانی که عقد نکنیم اجازه نداری. _میخوای شکنجه ام کنی؟ _اینطور فکر کن. پوف کلافه ای کشید از روم بلند شد: _باشه پس بریم شام بخوریم. همراه هم رفتیم سمت میز عذا خوری که لیلی و باباي کوروش در حال غذا خوردن بودن. باباش وقتی منو دید قاشق از دستش افتاد شروع کرد به لرزیدن. کوروش با اعصبانیت داد زد: _نگار.. ببرش تو اتاقش بزار کوفت کنه. با تعجب به کوروش نگاه کردم اما جرات حرف زدن نداشتم. به زور نشستم میلی به عذا نداشتم. باید هرچه زودتر میفهمیدم این مرد چشه. با صدای لیلی از فکر در اومدم: _داداش...ميشه با دوستم برم بیرون. کوروش لبخندی زد گفت : _معلومه که ميتوني اینکه دیکه اجاز نمیخواد. _اخه.. آخه ميخوام شبم بمونم. کوروش با اعصبانیت قاشق انداخت تو بشقابش گفت : _چه لزومی داره؟ اگه تفریح باشه روز که ازت نگرفتن. اصلا این دوستت کیه؟ خانواده داره؟
Показати все...
#part_381 با تردید در اتاق رو باز کردم نگاهی انداختم وقتی متوجه شدم واقعا خوابه در رو بستم. رفتم سمتش نگاهی به قیافه معصومش انداختم. اما این اتاق لعنتی بازم روز های بد به یادم مياورد. روی تخت نشستم که نگاهم افتاد به کل اتاق که عکس آها لباس هام پخش بود. لبخندی به ديونه بازی هاش زدم آروم خم شدم لبش و بوسیدم تموم جای جای صورتش بوسیدم اشک ریختم. کلی ازش گله کردم به خودم فوش دادم. ديگه خسته شدم خواستم بلند شم برم که چشماش باز کرد دستام گرفت: _تو...تو بیدار بودی؟،؟؟! بدون اینکه جوابم بده دستم گرفت پرتم کرد روی تخت روم خیمه زد. _بله که بیدار بودم مگه ميشه بوی تو رو حس کنم بیدار نشم؟ جوابی بهش ندادم که ادامه داد. _هنوز باهام قهری؟ نگاهش نکردم که چونم گرفت گفت : _با توهم تو چشام نگاه کن. بازم توجه نکردم که با اعصبانیت غرید :با توهما. _خب چیه من نگاهت کنم همه چی حله؟ آروم مردونه خندید ادامه داد: _حتی اگه عقدت کنم بازم قهری؟ _نمیخوام عقدم کنی؟ _چرا پسر به این خوبی. پوزخندی زدم گفتم : _زندگی که با فوش، آنگ هرزه گی،دروغ،کتک باشه نمیخوام. من کسی ميخوام که باورم داشتم باشه. _اگه قول بدم تکرار نميشه چی؟ _از تو بعيده. _بی ناموس دو عالمم اگه تکرار کنم.
Показати все...
#part_380 بعد خوردن غذا رو به کوروش گفتم : _خب بابات چی گفت : _حالا...هرچي که گفت بین خودمون بود. با این حرفش قشنگ مهر سکوت زد به لب هام. منم ادامه ندادم و بلند شد با سینی ظرف ها رفت بیرون اخمی ميون ابرو هام نقش بست. نگاه کنا ترو خدا یکم بهش رو دادم باز پرو شد. بی خیالی گفتم رفتم سمت گوشيم.. بعد زنگ زدن به آمنه خانوم احوال پرسی یکم تو گوشی چرخیدم و از اتاقم رفتم بیرون. با دیدن لیلی که داشت با تلفن حرف ميزد حرفم سمتش اما متوجه حضورم نشد. به حرف زدنش ادامه داد: _خب عزیزم میگم که الان نميشه. _......... _دورت بگردم بخدا وضعیت خونه تازه درست شده چشم وقت کردم ميام پيشت _......... _الو الو... وقتی تماسش تموم شد برگشت قیافه منو دید ترسی تو چشماش نقش بست. اما من به روی خودم نياوردم رو بهش گفتم : _چطوری دختر؟ با قیافه پکری لب زد: _ترو خدا به داداش چیزی نگو. _وا چی میگی لیلی نمیفهمم منظورت رو؟ _همین حرف زدنم که شنیدی. لبخندی زدم ادامه دادم :نگران نباش من چیزی نشنیدم. با مهربونی بغلم کرد لپم بوسید: _راستی.. کوروش کجاست؟ _تو اتاقش خوابه.
Показати все...
sticker.webp0.41 KB
-این #شورت مال کیه؟ چرخیدم و با دیدن #شورتم به دست برادرشوهرم چشمام گرد شد و از خجالت اب شدم. شورتمو تو هوا تکون داد و گفت: -ما اینجا یه زوج بیشتر نداریم. دیشبم #کاندومتون رو پیدا کردیم. شما عادت دارین هرجا رسیدین بکشین پایین؟ لبمو محکم #گزیدم و نگاهم رو دزدیدم. داشتم از خجالت اب میشدم که سامیار دستمو گرفت و نشوندم روی #پاش و چون کارمون نصفه مونده بود هنوز #حشری بود و با نشستنم روی پاش حسش کردم و لبمو محکمتر گزیدم تا صدای #آهم بلند نشه. اما اون دور از چشم بقیه دستشو برد زیر #دامنم و.... https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A ❌اووووووم اموزش س.س با پارت های هات و فیلمای سو.پر کم حجم🙈❌
Показати все...
#پارت47 پریود بودم و ازم مدام خون می رفت و خان با تمسخر نگام می کرد و بهم نوار نمی داد. با گریه التماس کردم و دستشو گرفتم: _خان تورو خدا یه نوار بده آبروم نره جلوی مهمونات! خان خواهش می کنم. خان پوزخندی به من زد و دستمو کشوند وسط پذیرایی خونه ش و روبه تمام دوستای خر پولش منو دلا کرد و شلوار پر از خونمو نشون داد و گفت: _این دختره رو می بینید بچها؟ زیر خوابه منه الان پریود شده! پول نداره بره نوار بخره، به من التماس می کنه نـوار برام بیار! همه دوستاش زدن زیر خنده و من اروم اروم اشک ریختم، نداشتن پول خنده دار نبود. خان من رو به بروگیش گرفته بود من بخاطر اون بچه مو سقط کرده بودم و حالا پ..ری..ود شده بودم اما دریغ از یه نوار ! جسم خیسی به سمتم پرت شد و صدای دختری بلند شد : _این نوار استفاده شده منه، برو بزارش من نوار دارم باز بذارم با چندش به نوار پر از خون نگاه کردم خواستم عقب گرد کنم که خان سرم رو سفت به نوار چسبوند _لیسش بزن تا تمیز شه ! لیاقت تو همینه... https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A #ارباب_بردگی💦📛 https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A فول هات و سسی🔞💦💦
Показати все...
sticker.webp0.15 KB
‍ ‍ ‍ ‍ رمان تحریم شده ی تلگرام اونایی که سنشون نمیخوره توروخدا جوین ندن. رده ی سنی بالای ۲۰ساله نه تعریف میکنم نه پارت دروغین میذارم. خودت بخون دستت میاد. این رمان نویسنده اش مرده ودارای صحنه های (خیلی باز) هست. عاجزانه خواهش میکنم زیر۱۸ سال جوین نده https://telegram.me/joinchat/AAAAAE9jbJYBF-u7JhX07w
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.