زمانی برای مستی اسبها
1 373
Підписники
+124 години
-217 днів
+5230 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
سپیدار عزیزم،
امروز صبح توی خواب نور را از لابلای برگهایت دیدم. خیلی وقت بود برایت ننوشته بودم. آمدی به خوابم.
سپیدار، در حلقهٔ دردها محاصره شدهام. انگار جهان از همیشه دردناکتر است اما دلرحمتر هم. یعنی خودش به عنوان یک مجموعه از آن چیزی که دارد بر سر آدمها، بر سر زمین و هوا میآید در رنج است. من جهان را یک مجموعه گریان میبینم. انگار چیزی نمانده زیر بار این غربت کم بیاورد و همه ما را با خود ببلعد.
نمیدانم. دلم درخت میخواهد سپیدار. پشت پنجرههای من هیچ درختی نیست. ساختمانهایی کهنه و سیاه است. گاهی زنی میآمد توی بالکن پر از اثاث کهنهاش، روی اثاثکهنهها مینشست و سیگار میکشید.
یک شب سایههایشان را دیدم. دعوا بود. دعوا طولانی شد. زن آمد توی بالکن، در را از بیرون قفل کرد و نشست روی اثاث کهنهها. فردایش بالکن را مرتب کرد. و با یک پرده تور، جلوی بالکن را پوشاند. شاید میخواست فرارگاهی از آن خانه رو به آسمان داشته باشد.
بهرحال که دلم برایت تنگ شده. کنج عزلت گزیدهام. برای خانه یک سری قاب کوچک خریدم. چرا که خواستم خودم را راضی کنم به آنچه بیژن الهی گفته بود: «سفر چرا کنم؟! من که میتوانم، سرگردان باشم، سالها حوالی خانهام.»
❤ 8🕊 2
00:57
Відео недоступнеДивитись в Telegram
شبی برای هیچ کاری نکردن.
یادداشتهای کامو مهمان تازه است. دلم خواست یک قاب از آن اینجا باشد.
12.55 MB
❤ 24🔥 4
هنوزم دارم بهش فکر میکنم.
هر روز بهش فکر میکنم.
و به نتیجه نمیرسم.
❤ 2🤝 1
سلام عزیزم واقعا مجموع هزینه های این کار از زمانی و مالی و ... به سودش میارزه؟
چیزی از زندگیت حس می کنی؟
می دونم بهش فکر کردی فقط کنجکاوم
کاش یه رفیق داشتم که خونه سه خوابه داشت. این ماهی 6 تومنی که باید بدم پانسیون رو میدادم به اون رفیق.
❤ 9🤝 1
بهرحال سوای این آدم، جای خیلی خوبی کار میکنم و دوست داشتم توی رزومهام این پوزیشن شغلی باشد. از محیط و آدمها خوشم میآید و از کار لذت میبرم. گهگاهی اصطکاکی و لجبازیای با این همکار دارم. و گاهی از دوری راه خسته میشوم. اما راضیام در نهایت.
بهطور کلی هم همیشه یک یا چند جای کار باید بلنگد. وگرنه که آدم شک میکند اگر همه چیز جور باشد.
در مورد بند ۲_ این آدم از من تعریف هم کرده اما انقدر نگاهش سلسله مراتبی و از بالاست که من تعریفش را هم دوست نداشتم. یعنی در مدل تعریف کردنش یک جور تشویق مشمئزکننده بود. که تازهکارها را این شکلی تشویق میکنند.
نگاهم کرد که در مقابل تعریفش ذوقی ببیند، یک لبخند زورکی و نصفه زدم. به جبران همه کارهایی که بدون هیچ دلیل خاصی و تنها به دلیل سلیقه شخصی غیرمنصفانه بد و «وای خیلی یه جوریه» دیده شده بود.
🤝 1
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.