جان نوشت مهم این است که من هستم ، فکر می کنم و اگر دلم خواست چند خطی می نویسم...
@Saeedsdkh مطالب مورد نظرتان را با من در میان بگذارید تا با نام خودتان به اشتراک گذاشته شود .
Більше379
Підписники
+424 години
Немає даних7 днів
+3130 днів
Час активного постингу
Триває завантаження даних...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Аналітика публікацій
Дописи | Перегляди | Поширення | Динаміка переглядів |
01 قدر کتاب دستِدو کسی داند که به خرید کتابِنو -با قیمتهای نجومی که خود دانی- گرفتار آید
با پول یک کتاب نو، چند تا کتاب دستدو داشته باش.
کتابِفرصت عرضهی کتب دستِدوم در زمینههای مختلف
https://t.me/forsatbook
https://t.me/janneveshtbojnord | 15 | 1 | Loading... |
02 Media files | 33 | 0 | Loading... |
03 در برنامه صداتو شخصی بنام " سعید فلاح " مدعی شد که ترانه ی خاطره انگیز و شنیدنی " تنهاترین عشق " از ساخته های اوست و به اشتباه آن را به خواننده ی فقید فریدون فروغی منسوب می کنن . ایشان در همین برنامه ترانه را با صدای خودش اجرا کرد . | 34 | 0 | Loading... |
04 Media files | 48 | 0 | Loading... |
05 ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد
دیدم اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه
و اصلا معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش
خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم:چى گوش ميدى؟
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. »
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم.هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..
https://t.me/janneveshtbojnord | 53 | 1 | Loading... |
06 پیشنهادی برای خواندن
🍀✍️نامه یک فرد میانسال به دوستش⬅️
دوست خوبم هزاران درود ،
اميدوارم عالى باشى نازنين ،
منهم خوبم و ملالى نيست بجز دورى و يك دلتنگى طولانى براى دوتا چاى صميمى و گرم در اين روزها .
يهويى دلم هواى نوشتن چند خطى كرد ...
خداييش من دیگر علاقهای به جوانترشدن ندارم! چون هرگز دوستان بی نظیرم، خانواده محبوبم، دستاوردها و زندگی شگفت انگیزم را برای داشتن موی سفید کمتر و شکم صاف تر عوض نمیکنم ...!
از وقتی که مسن تر شدم، احساس می کنم با خودم مهربان تر شده ام. دیگر کمتر به خودم با نظر انتقادی و ایرادگرانه مى نگرم باورت میشه! من با خودم و وجود خودم دوست شده ام.
احساس بی نظیرى است، دیگر خودم را متهم نمی کنم که چرا چند تا شيرينى بیشتر خوردهام یا تخت ام را چرامرتب نکردم یا یک چیز احمقانه ای، که مورد احتیاجم هم نبوده، خریده ام!
احساس می کنم که من حق دارم کمی شلخته باشم و لباس پوشیدنم هم عجیب و غریب به نظر بیاید!
میدانی دوست خوبم! من دوستان بسیار خوبی داشتم که يا ديگر نديدمشان و يا زود این جهان را ترک کردند و رفتند بدون اینکه آزادی بی نظیر اين روزها و كم كم پیر شدن را تجربه کنند .
چه کسی مرا سرزنش خواهد کرد وقتی تصمیم میگیرم تا ساعت ۴ صبح سایت ها را چک کنم یا تلویزیون نگاه کنم؟ و یا وقتی تصمیم میگیرم صبح تا دیرتر بخوابم؟ این من را خوشحال میکند که تا هر موقع که دوست دارم تلویزیون روشن بماند. این را الان ديگر حق خودم میدانم!
بسیار پیش می آید زمانی که دوست دارم با ترانه های بی نظیر سالهاى نوجوانيم برقصم و آنها را براى دل خودم بلند بلند بخوانم و همزمان برای از دست دادن عشقی در دوران جوانی کمی گریه کنم ...!
من گاهى عاشق اين ضيافتِ تنهايى خودم هستم .
اگر دوست داشته باشم به جایی خواهم رفت ...
شاید که گاهی هم چیزهایی را فراموش کنم ...
ولی دوست خوبم! میدانی ؛چیزهایی در زندگی هستند که بهتر است به فراموشی سپرده شوند!! بگذار كه فراموش شوند...
ولی من چیزهای مهم زندگی ام را هميشه به خاطرخواهم داشت و فراموششان نمیکنم ...
طبیعی است که قلب من هم چون دیگران در طول زندگی گاهی شکسته است، و چه بسا بسیار بیشتر از قلب دیگران .
اما قلب های شکسته به ما قدرت می دهند؛ قدرت درک احساس و حس همدردی!
قلبی که در زندگیش هرگز شکسته نشده، یک قلب سرد و بدون احساس است که هرگز لذت كمبود را درک نخواهد کرد!
دوست خوبم شکر خدا من خیلی خوشبختم چون این شانس را داشتم که آنقدر عمر کنم تا موهایم خاکستری و سفید شوند و غش غش های دوران تین ایجری و خنده های جوانی ام و غصه های دوران فرصت کافی داشته اند تا کم کم بر بوم چهره ام خطوطی زیبا از تجربه هایم را نقاشی کنند!
هیچ میدانی خیلی ها هرگز از ته دل نخندیدند و قبل از این که موهایشان نقره ای شود ...
بگذریم..
وقتی انسان مسن تر می شود خیلی راحت تر می تواند مثبت فکر کند. برایش زیاد مهم نیست دیگران در مورد او چه فکر می کنند! آرام میگیرد و این خود زندگی را شیرین تر می کند.
احساس میکنم که این دیگه واقعا حق من است که خود خودم باشم
بلاخره همین چند روز پیش با خودم عهدنامه را امضا کردیم که : هرگز کوچکترین لحظهای از زندگیم را با فکر به اینکه چه میتوانست باشد یا چه خواهد بود و... نظائر آن هدر نخواهم داد!! هرگز
ميدونى چرا؟؟
براى اينكه اگر يكبار ديگر هم بدنيا بيايم باز همين راه را خواهم رفت با تمام پيچ و خم هايش كه شاید بعضى از ديگران به قضاوت غلط خودشان فكر كردند اشتباه بوده...
بگذريم دوست خوبم ؛
تمام لحظه لحظه های تجربیاتم را دوست دارم چون آنها منِ امروز را ساخته و پرداختند ...
زندگى زيباست .
بيا به زيبايى هايش فكر كنيم و شكرگزار خدا و طبيعت باشيم براى هر آنچه كه حكمتى در آن بود و به ما نداد و هر آنچه كه رحمت بود و عنايت كرد ...
امیدوارم دوستی هایی که از قلب های بی ریا و پاک بر میخیزند هرگز پایان نیابند .
و تو دوست گرانقدرم همیشه پابرجا بمانی .🍀 | 93 | 2 | Loading... |
07 .
۴ خرداد سالروز درگذشت عباس مهرپویا
آهنگساز، تنظیم کننده، خواننده، مبتکر موسیقی تلفیقی، نوازنده، جهانگرد و دکوراتور
یادش گرامی🌷🌷
♡ | 62 | 0 | Loading... |
08 https://t.me/c/1672024336/600506 | 62 | 0 | Loading... |
09 در دام آهویت شدم ، شیرِ هیاهویت شدم...
در معبدِ گیسو چنین ،، زنجیرِِ هوهویت شدم ....
اکــرم_نورانی
❀࿐❁💙❁࿐❀
#کانال_چای_قند_پهلو @ghandpahlouu | 62 | 1 | Loading... |
10 آدم وقتی موفق است که صبح از خواب بیدار بشود و شب به خواب برود و در آن میان، کاری را که با تمام وجود دوست دارد، انجام بدهد...
#باب_دیلن
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
صبح بخیر | 60 | 0 | Loading... |
11 ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
#مولانا | 60 | 0 | Loading... |
12 جیمی جامپ به این بامزگی دیده بودید؟
@danaeeii | 2 | 0 | Loading... |
13 اغلب مذهبيون، مردمانى هسـتند، كه هر لذتى را برخود حرام ميدارند، به جز لذت دخالت كردن در لذت بردنِ ديگران!
#برتراند_راسل
#عرازشه
https://t.me/janneveshtbojnord | 152 | 3 | Loading... |
14 حکومتها در دو برهه به صورت مفرط، به خشونت متوسل میشوند؛
یک بار در بدو استقرار
و بار دیگر در حین نابودی و اضمحلال...
#هانا_آرنت | 149 | 5 | Loading... |
15 روز دزفول گرامیباد
مردمانی که در روزهای جنگ بیشترین موشک به شهر آنها اصابت کرد ، اما هیچ وقت شهر را ترک نکردند.
https://t.me/janneveshtbojnord | 49 | 1 | Loading... |
16 Media files | 50 | 0 | Loading... |
17
من براے خودم
دنیاے ڪوچڪے ساختهام !
دلخوشیهاے ڪوچڪم را
در گلدانے ڪاشتهام
ڪہ روے طاقچهے مهربانے
نشستہ است
و هر روز آفتاب
از سمت شادے بہ رویش میتابد !
هواے دنیاے ڪوچڪ من
چهارفصلش بهارے ست
و هر روز شڪوفههاے لبخند
و شادے روے لبهاے آدمهایش
متولد میشود!
🌸🌸🌸🌸🌸
صبح آدینه تون پراز شڪوفہ هاے مهربانی
| 49 | 1 | Loading... |
18 جاری شو
دريچه اى بدنياى زيباى موسيقى، هنر، انديشه جهانى و گريزى از دنياى پر هياهوى حال
Join
👇👇👇
https://t.me/joinchat/T_-OZcJNoa51nLVf | 1 | 0 | Loading... |
19 #عکس_روز | 51 | 0 | Loading... |
20 ایستوان کرکس (Istvan Kerekes) به مدت پانزده سال صرف عکاسی از زندگی چوپانان در منطقه تاریخی ترانسیلوانیا | 51 | 0 | Loading... |
21 Media files | 47 | 0 | Loading... |
22 و این جهانِ گذرنده دارِ خلود نیست و بر کاروانگاهیم و پسِ یکدیگر میرویم...
هیچکس را اینجا مُقام نخواهد بود.
چنان باید زیست که پس از مرگ، دعایِ نیک کنند.
📚 تاریخ بیهقی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
روز بخیر | 639 | 5 | Loading... |
23 امشب تمام حرف هایم را
برای تو میگویم ...
تمامش را ...
تمام راه هایی که نباید ؛ اما رفتم ...
تمام حرف های که نباید ؛ اما زدم ...
امشب تنها برای تو ...
سفره دلم را باز میکنم ...
تنها برای تو سر خم می کنم ...
می دانم تو مهربان ترینی
تو سخاوتمندترینی خدا
دستم را بگیر که جز تو
دستگیری ندارم ...
ای کارساز بنده نواز
که هم محرمی و هم مرهمی
#شـبخـوشدوستـان🌗
🌸🍃🌸https://t.me/janneveshtbojnord | 88 | 1 | Loading... |
24 اذامه مطلب بالا ... 👆👆👆
اما آنچه در عمل می بینیم برخورد تبعیض آمیز حاکمیت با مرگ این دو نفر است که این تبعیض راه خود را حتی در نماز میتی که بر پیکر مرحوم رفسنجانی خوانده شد ، پیدا می کند .
رفتارهای تناقض آمیز رسانه های وابسته به نهادهای قدرت نمونه ی بارز دیگری ازین تبعیض های دردناک است که اصلا نگفته پیداست .
سعید خرمی
خرداد ۱۴۰۳ | 659 | 11 | Loading... |
25 Media files | 658 | 11 | Loading... |
26 - قربان! ایشان نه توانایی اداره کشور را دارند، نه اینکه میتوانیم تغییرشان دهیم!
قربان: عاقبت بخیرش کنید! او قهرمان باشد، بهتر است تا یک ناتوان!
📚 آقای رئیسجمهور
✍🏼 #میگل_آنخل_آستوریاس
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan | 1 425 | 65 | Loading... |
27 #خرمشهر از دست "بعثیها" آزاد شد، اما تحت حکومت "بعضیها"، هیچگاه آباد نشد!
🎼 #خوزستان
🎤 #محسن_چاوشی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan | 70 | 2 | Loading... |
28 🔺 به یاد «ممدی» که دیگر نیست
🔹 چهار دهه از آزادی خرمشهر میگذرد، اما هنوز می شود جای گلولهها روی تن شهر، روی دیوار خانهها شمرد.
🔹 چهار دهه از آزادی خرمشهر میگذرد، اما شهر هنوز زخمی و خسته است و حسرت جهانآراها و موسویها را میخورد. خرمشهر هنوز خستگیهایش را دَر نکرده و یک جرعه آب خنک ننوشیده است.
🔹 خرمشهر خسته است و (( ممدی )) که دیگر نیست.
@danaeeii | 69 | 1 | Loading... |
29 زن طلحک فرزندی زایید
سلطان محمود او را پرسيد
كه چه زاده است ؟
گفت : از درويشان چه زايد ؟
پسری يا دختری
سلطان گفت مگر از بزرگان چه زايد ؟
گفت ظلم و جور و خانه براندازی خلق
#عبید_زاکانی
https://t.me/janneveshtbojnord | 60 | 1 | Loading... |
30 🔺 به یاد «ممدی» که دیگر نیست
🔹 چهار دهه از آزادی خرمشهر میگذرد، اما هنوز می شود جای گلولهها روی تن شهر، روی دیوار خانهها شمرد.
🔹 چهار دهه از آزادی خرمشهر میگذرد، اما شهر هنوز زخمی و خسته است و حسرت جهانآراها و موسویها را میخورد. خرمشهر هنوز خستگیهایش را دَر نکرده و یک جرعه آب خنک ننوشیده است.
🔹 خرمشهر خسته است و (( ممدی )) که دیگر نیست.
@danaeeii | 1 | 0 | Loading... |
31 🟡 در مجلسى از ژولیده نیشابوری پرسیدند، میتوانی فی البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه "دل" در آن باشد و هرکدام معانی مختلفی داشته باشند؟
ژولیده رباعی زیر را در همون مجلس سرود:
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ، ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ....
🥀🥀....
🟣@TalareAndisheH | 56 | 0 | Loading... |
32 مست سبو
اولین بار که من عاشق رویت گشتم
بعد از آن تا به کنون ساکن کویت گشتم/
پس مکن هیچ رهایم به خود ای زیبایم
بسته ام جان به تو وابسته ی مویت گشتم/
سال ها در دل صحرا و بیابان و به کوه
تشنه ی وصل تو ام روی به سویت گشتم/
نا امیدم مکن از وصل جنابت ای دوست
واله ات هستم و هم عاشق خویت گشتم/
گر چه سر تا قدمم زخم ز تیر تو بود
سال هاست منتظر تیر نکویت گشتم/
همه گویند عزیزی ز رفیقان جا ماند
چه غمی هست که من مست سبویت گشتم/
سالروز آزادسازی خرمشهر مبارک باد.
محمد تقی عزیزی خرداد ۱۴۰۳ | 59 | 1 | Loading... |
33 سمفونی حماسه خرمشهر
🎼 مجید انتظامی | 61 | 1 | Loading... |
34 ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
خواننده : مهرداد کاظمی
آهنگساز : بهمن ریاحی
شعر : سعدی
کانال موسیقی سنتی "کُرُن موزیک" @koronmusic 🎶 | 63 | 2 | Loading... |
35 مرز گُهرآلود!
ماییم و دلی ساده و مرزی گُهرآلود
بینِ دو سه تا کشورِ خوف و خطرآلود!
زیرِ دِلِمان دردِ خلیجِ عربآگین
روی سَرمان سایهٔ روسِ خزرآلود!
سرشاخ شدن با دو سه تا گاوِ خراَندیش!
در رابطهٔ خارجیِ دردسرآلود..
یک نیمهٔمان مَحوِ مُدرنیتهی دنیا
یک نیمهٔمان غرقهٔ عصرِ حجرآلود!
یک ملتِ بی آتیه اما اَلکی خوش!
هشتاد و دو میلیون سَرِحالِ پَکرآلود
گفتند بنوشید هلاهل که ثواب است
این است که تلخیم در این نیشکرآلود!
ای کاش که آهنگرِ بلخی شده بودیم
مِسگر شدهایم آه، در این شوشترآلود
چندیست درختان همه در فکرِ فرارند
از بیشهٔ بی روزن و باغِ تبرآلود..
پرسید یکی وضع چجوریست عزیزم؟
گفتم ضرر اندر ضرر اندر ضررآلود!
#شروین_سلیمانی
@ShervinSoleimani | 78 | 2 | Loading... |
36 شیرین شیرینه
خواننده
جلال الدین محمدیان | 70 | 0 | Loading... |
37 Media files | 83 | 1 | Loading... |
38 از پلیدیهای استبداد، یکی هم این است که شریف زیستن را مدام دشوارتر میکند.
استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.
استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.
استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدمهایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جا میلغزند ( و از چشم دیگران میفتند. )
استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد
تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند.
استبداد کارش همین است، تهیسازی جامعه از شرافت.
📕 قدرت بی قدرتان
✍🏻 #واتسلاو_هاول
🍃❤https://t.me/janneveshtbojnord | 159 | 2 | Loading... |
39 🌸امروز یه تاریخ جالبه
👉 1403 / 3 / 3 👈
🌸امیدوارم بهترینها
🌸براتون رقم بخوره
🌸تو این روز قشنگ بـهاری
🌸آخر هـفته ی خوبی داشته باشید | 91 | 1 | Loading... |
Фото недоступнеДивитись в Telegram
قدر کتاب دستِدو کسی داند که به خرید کتابِنو -با قیمتهای نجومی که خود دانی- گرفتار آید
با پول یک کتاب نو، چند تا کتاب دستدو داشته باش.
کتابِفرصت عرضهی کتب دستِدوم در زمینههای مختلف
https://t.me/forsatbook
https://t.me/janneveshtbojnord
Фото недоступнеДивитись в Telegram
در برنامه صداتو شخصی بنام " سعید فلاح " مدعی شد که ترانه ی خاطره انگیز و شنیدنی " تنهاترین عشق " از ساخته های اوست و به اشتباه آن را به خواننده ی فقید فریدون فروغی منسوب می کنن . ایشان در همین برنامه ترانه را با صدای خودش اجرا کرد .
ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد
دیدم اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه
و اصلا معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش
خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم:چى گوش ميدى؟
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. »
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم.هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..
https://t.me/janneveshtbojnord
جان نوشت مهم این است که من هستم ، فکر می کنم و اگر دلم خواست چند خطی می نویسم...
@Saeedsdkh مطالب مورد نظرتان را با من در میان بگذارید تا با نام خودتان به اشتراک گذاشته شود .
❤ 2
پیشنهادی برای خواندن
🍀✍️نامه یک فرد میانسال به دوستش⬅️
دوست خوبم هزاران درود ،
اميدوارم عالى باشى نازنين ،
منهم خوبم و ملالى نيست بجز دورى و يك دلتنگى طولانى براى دوتا چاى صميمى و گرم در اين روزها .
يهويى دلم هواى نوشتن چند خطى كرد ...
خداييش من دیگر علاقهای به جوانترشدن ندارم! چون هرگز دوستان بی نظیرم، خانواده محبوبم، دستاوردها و زندگی شگفت انگیزم را برای داشتن موی سفید کمتر و شکم صاف تر عوض نمیکنم ...!
از وقتی که مسن تر شدم، احساس می کنم با خودم مهربان تر شده ام. دیگر کمتر به خودم با نظر انتقادی و ایرادگرانه مى نگرم باورت میشه! من با خودم و وجود خودم دوست شده ام.
احساس بی نظیرى است، دیگر خودم را متهم نمی کنم که چرا چند تا شيرينى بیشتر خوردهام یا تخت ام را چرامرتب نکردم یا یک چیز احمقانه ای، که مورد احتیاجم هم نبوده، خریده ام!
احساس می کنم که من حق دارم کمی شلخته باشم و لباس پوشیدنم هم عجیب و غریب به نظر بیاید!
میدانی دوست خوبم! من دوستان بسیار خوبی داشتم که يا ديگر نديدمشان و يا زود این جهان را ترک کردند و رفتند بدون اینکه آزادی بی نظیر اين روزها و كم كم پیر شدن را تجربه کنند .
چه کسی مرا سرزنش خواهد کرد وقتی تصمیم میگیرم تا ساعت ۴ صبح سایت ها را چک کنم یا تلویزیون نگاه کنم؟ و یا وقتی تصمیم میگیرم صبح تا دیرتر بخوابم؟ این من را خوشحال میکند که تا هر موقع که دوست دارم تلویزیون روشن بماند. این را الان ديگر حق خودم میدانم!
بسیار پیش می آید زمانی که دوست دارم با ترانه های بی نظیر سالهاى نوجوانيم برقصم و آنها را براى دل خودم بلند بلند بخوانم و همزمان برای از دست دادن عشقی در دوران جوانی کمی گریه کنم ...!
من گاهى عاشق اين ضيافتِ تنهايى خودم هستم .
اگر دوست داشته باشم به جایی خواهم رفت ...
شاید که گاهی هم چیزهایی را فراموش کنم ...
ولی دوست خوبم! میدانی ؛چیزهایی در زندگی هستند که بهتر است به فراموشی سپرده شوند!! بگذار كه فراموش شوند...
ولی من چیزهای مهم زندگی ام را هميشه به خاطرخواهم داشت و فراموششان نمیکنم ...
طبیعی است که قلب من هم چون دیگران در طول زندگی گاهی شکسته است، و چه بسا بسیار بیشتر از قلب دیگران .
اما قلب های شکسته به ما قدرت می دهند؛ قدرت درک احساس و حس همدردی!
قلبی که در زندگیش هرگز شکسته نشده، یک قلب سرد و بدون احساس است که هرگز لذت كمبود را درک نخواهد کرد!
دوست خوبم شکر خدا من خیلی خوشبختم چون این شانس را داشتم که آنقدر عمر کنم تا موهایم خاکستری و سفید شوند و غش غش های دوران تین ایجری و خنده های جوانی ام و غصه های دوران فرصت کافی داشته اند تا کم کم بر بوم چهره ام خطوطی زیبا از تجربه هایم را نقاشی کنند!
هیچ میدانی خیلی ها هرگز از ته دل نخندیدند و قبل از این که موهایشان نقره ای شود ...
بگذریم..
وقتی انسان مسن تر می شود خیلی راحت تر می تواند مثبت فکر کند. برایش زیاد مهم نیست دیگران در مورد او چه فکر می کنند! آرام میگیرد و این خود زندگی را شیرین تر می کند.
احساس میکنم که این دیگه واقعا حق من است که خود خودم باشم
بلاخره همین چند روز پیش با خودم عهدنامه را امضا کردیم که : هرگز کوچکترین لحظهای از زندگیم را با فکر به اینکه چه میتوانست باشد یا چه خواهد بود و... نظائر آن هدر نخواهم داد!! هرگز
ميدونى چرا؟؟
براى اينكه اگر يكبار ديگر هم بدنيا بيايم باز همين راه را خواهم رفت با تمام پيچ و خم هايش كه شاید بعضى از ديگران به قضاوت غلط خودشان فكر كردند اشتباه بوده...
بگذريم دوست خوبم ؛
تمام لحظه لحظه های تجربیاتم را دوست دارم چون آنها منِ امروز را ساخته و پرداختند ...
زندگى زيباست .
بيا به زيبايى هايش فكر كنيم و شكرگزار خدا و طبيعت باشيم براى هر آنچه كه حكمتى در آن بود و به ما نداد و هر آنچه كه رحمت بود و عنايت كرد ...
امیدوارم دوستی هایی که از قلب های بی ریا و پاک بر میخیزند هرگز پایان نیابند .
و تو دوست گرانقدرم همیشه پابرجا بمانی .🍀
👌 3
.
۴ خرداد سالروز درگذشت عباس مهرپویا
آهنگساز، تنظیم کننده، خواننده، مبتکر موسیقی تلفیقی، نوازنده، جهانگرد و دکوراتور
یادش گرامی🌷🌷
♡
👍 1
01:01
Відео недоступнеДивитись в Telegram
در دام آهویت شدم ، شیرِ هیاهویت شدم...
در معبدِ گیسو چنین ،، زنجیرِِ هوهویت شدم ....
اکــرم_نورانی
❀࿐❁💙❁࿐❀
#کانال_چای_قند_پهلو @ghandpahlouu
Фото недоступнеДивитись в Telegram
آدم وقتی موفق است که صبح از خواب بیدار بشود و شب به خواب برود و در آن میان، کاری را که با تمام وجود دوست دارد، انجام بدهد...
#باب_دیلن
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
صبح بخیر
👍 3