cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

میر نوروز شناسی

تحلیل محور عمودی و افقی اشعار میرنوروز

Більше
Рекламні дописи
272
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

میرنوروز عبرت گرت دِ خلق امروز ای چراغ سی کس نسوزه تا سر روز میرنوروز @mirnoroz
Показати все...
ابر از باران اشکم رفته از هوش ساخته بارانی خود را فراموش میرنوروز نوعی پدیدار شناسی هنر ی در باب ابرهایی که درآسمان دهلران ظاهر میشوند ولی نمی با رند. تصویری اکسپرسیونیستی زیرا بیانگر حالت روحی شاعر نیز هست. کاربرد بارانی درمعنی بارندگی نوعی برجستگی زبان ایجاد کرده است دارای تمهید ادبی (آرایه ) حسن تعلیل می باشد . شاعر به وسیله ی استعاره فعلی رفته ازهوش در طبیعت حلول کرده و علت نباریدن ابرها را دیدن اشک شاعر می داند @mirnoroz
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
باغبون کیکمم اَویارِ زیلم همنشین ناکسم بیا وِ سیلم میر نوروز کیکم : در خت بی ثمریست که در کنار جویباران می روید . زیل : نیزار مصراع اول کنایه از بیهودگی وپوچی زندگی است میرشکاری @mirnoroz
Показати все...
کولاژ(تلاقی) در شعر میر نوروز تفاوت میر نوروز با شعرای سبک هندی در این نکته ی بسیار مهم است؛ اغلب شعرای این سبک که دارای تخیّل قویتر هستند، این تخیل بیانگر زندگی روز مره نبوده است، وبا واقعیت زندگی کمتر تلفیق می گردید. این موضوع ، باعث تزاحم تصویر و تعقید معنا در شعرشان می شد.وبه تصورات توهمات انتزاعی منجر می گردد، که به مضمون پردازی معروفند - در شعر میر نوروز بخصوص آن اشعاری که با سبک زمانش(هندی)سنخیت بیشتری دارد، تخیل با زندگی روزمره تلفیق می گردد جامعه شناسان ادبی به این تلفیق دو امر واقعی و تخیلی «کولاژ »(تلاقی) می گویند. این پدیده نوع جدیدی از تأثیر را بر خواننده می گذرد که « ضربه» نامیده می شود تا شگفتی . معمولامهمترین تأثیر را در نقد کلاسیک،« شگفتی» میدانند . ایجاد ضربه نوعی دیگر از تجربه ی زیبایی شناخی می باشد. سه بیت از میر نوروز تحلیل می نماییم تا با کولاژدرشعرش آشنا شویم.در این ابیات،شاعر ابزار زندگی روزمره را از دنیای واقعی با صور خیال استحاله ای(که حاصل تکامل تصویر شاعرانه در طی قرون وسبکهای گوناگون است) تلفیق می نماید.که این تلفیق امر واقعی و تخیلی را کولاژگویند دیگ از هجر غذا سرد وسیه پوش همچو معده مرده افتاده از جوش میر نوروز از یک سو از دنیای واقعی یک دیگ دوده زده وسیاه که بر اثر خشکسالی مالیات ظالمانه عمال حکومتی خالی مانده واز سوی دیگر با تخیل بسیار نیرومند خود با تمهیدات ادبی نظیر تشخیص، تشبیه مرکب آن را به کسی تشبیه نموده که بر اثر هجران واز دست دادن عزیزی لباس سیاه پوشیده است. وبا استفاده از تشبیه مرکب (مصراع اول مشبه و مصراع دوم مشبه به) دیگ را به معده ی مرده ای که از جوش وخوش افتاده است تشبیه نموده است. در شعر شعرای کلاسیک ایران این صور خیال را برای یک ظرف دم دستی مثل دیگ به کار نمی بردند بلکه اشیا مورد استفاده در شعرشان : ساغر ،جام و ساتکنین ... بیشتر درباری بود که کم کم بدان ها عادت میشد بیماری خودکاری زبان دچار می شدند و فراموش می گردیدند. تاوه همچون تاوه ی نخ ، سرد و بی تاب دیده پشتش جای نان شب قرص مهتاب تاوه :ساج وسیله ی پختن نان که بر اثر فقر بی استفاده مانده است .مثل نخ تابیده سرد وبی تاب شده است . تاب : ایهام دارد هم به معنی گرما وهم به پیچش می باشد .در مصراع دوم: تاوه ازبس نانی بر روی آن پخته نشده، هم چنان نو وبراق مانده به گونه ای که هنگام شب نور ماه بر پشتش منعکس می گردد.قرص با نان هم تناسب دارد. نکته نحوی جالب توجه همنشینی شب، قرص و مهتاب است که ایجاد این گونه تناسبها ی همنشینی با .وجود محدودیتهایی وزن شعر نشان از توانایی فوق العاده شاعر دارد. ز انتظار پختنی چشمان کفگیر مانده در حسرت چو چشم عاشق پیر قبلا از منظری دیگر به طور مفصل در مورد این بیت بحث گردید. کفگیر هم از ابزار زندگی روز مره می باشد. که با استحاله که پیشرفته ترین نوع استعاره می باشد و حاصل تکامل تصویر در شعر فارسی در طی قرون می باشد.نیما آنرا تخمیر می نامد. پس«کو لاژ»فقط تصویری خالی از یک شئ نیست بلکه نوعی غریبه گردانی یا آشنایی زدایی هم هست؛ که حاصل ترکیب دو عنصر متضاد تخیل و واقعی (ابزار ی در زندگی روزمره) می باشد. این نوع زیبایی شناسی از ناقدان ایرانی که عادت به اشیا درباری از قبیل : جام ،ساغر ،ساتکین ، لعل و... دارند پنهان مانده است.اتفاقا این ابزار با کار برد اشرافی آنها با تخیلات بعضا رمانتیک آنها همخوانی و آشنایی دارد به همین خاطر به حوضه ی خودکار زبان می پیوندند و فراموش می گردند.دیگر پدیده زیباشناختی کولاژددرآنها ظاهر نمی گردد.زیرا این پدیده محصول تلاقی ابزار زندگی روزمره وتخیل می باشد. این نوع خاص از زیبایی حاصل تلاقی تلفیق «،معمولی» و«تخیلی» است.این تلاقی میان دنیا های متفاوت اثرش بیشتر از «شگفتی» که حاصل تصاویر زیبای معمولی است بلکه خواننده با خواندن آن نوعی «ضربه» احساس می کند. در این نوع شعر دو نوع طبقه بندی واقعی پا خیلی در یک ساختار ترکیب می گردند . البته کولاژ محصول شرایط اجتماعی در هر تحول است. در عصر صفوی که مهمترین تحولات ایدئولوژیک و گسترش کارگاه و رشد صنایع دستی به وقوع پیوست ، ظهور تلاقی یا زیبای شناسی کولاژ امری طبیعی می نماید. فقط دو ویژگی می بایستی در شاعر وجود می داشت که به راز این نوع زیبایی شناختی پی ببرد آگاهی اجتماعی نسبت مسائل دوران خود ،نبوغ شاعرانه یا همان تخیل سرشار. عزیزاله. میرشکاری @mirnoroz
Показати все...
Repost from بزم موسیقی
07:07
Відео недоступнеДивитись в Telegram
کانال بزم موسیقی موزیک ویدئوی «هف دسمال»(هفت دستمال) موسیقی بختیاری خواننده: شهریار کریمی تنظیم : فرزاد متولی نوازندگان: سه تار و کمانچه: میرزا مسعود موسوی کُرنا: شاهرخ ظفریان 🎼 بهترینهای موسیقی اینجاست @bazmemousighi 🎵🌹
Показати все...
موزیک_ویدئو_هف_دسمال_شهریار_کریمی.mp414.53 MB
شوگارِ دوست دارم، نُنم وَ افتَو دَوارکت بچکو ، میا بَکنم خَو میرنوروز ننم: نیندازم دوار : سیاه چادر ،استعاره از تاریکی شب بچکو : برپا کن خو: خواب عزیزالله میرشکاری @mirnoroz
Показати все...
ای مه شومه بیاتو وِ دیارم بلکه روشه بکنی ،سنگِ مزارم میر نوروز شومه : مهتاب روشه : روشن عزیزالله میرشکاری @mirnoroz
Показати все...
Показати все...
میر نوروز شناسی

تحلیل محور عمودی و افقی اشعار میرنوروز

خود میرنوروز در منظومه ی تلخی های شیرن از زنی به نام نازنین یاد می کند که گویا یکی از عوامل مهم در جدایی این دو محبوب بوده است . دراین مورد چنین می سراید نازنین گر بد خیالی کرد حالی تو چرا کردی چنین فکر محالی نا کسی گر کردتکلیفت بدین کار تو چرا رفتی به زیر بار ادبار اما میرنوروز خود شیرین را در این بی وفایی مقصر می داند.وبا کنایاتی بسیار تند اورا مورد ملامت قرار می دهد. و اورا مقصر اصلی می داند . چند بیت کنایی از منظومه بلند میر در سرزنش محبوب بی وفایش شیرین را می آوریم. نکته ای که از لحاظ بلاغی لازم به ذکر است که این کنایات استعاره نیز می باشند زیرا هر کنایه ای استعاره است ؛ ولی هر استعاره‌ای ممکن است ،کنایه باشد ویا نباشد. گر نخنددگل سحر برروی بلبل کی کند کام دلی از وصل حاصل گر نه از فانوس شمع آردبرون سر صحبت پروانه کی گردد میسر چون رضا دادی که خرسی از سر شوق سازد آن سیمین ستونرا در کمر طوق؟ چون فروختی آسیابی را به دسیَر چون وَنی طوق طلا دگردن ِ خر گر نکردی قهقهه کبک از جنونش چنگ شاهین کی شدی رنگین به خونش وبدین سان علت این بی وفایی را خود شیرین می داند. میرنوزوز دسیر : آسیاب دستی که با گندم را آرد می گرند عزیزالله میرشکاری @mirnoroz
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.