179
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
روستای سرآقاسید ،
چهار محال و بختیاری
#اینجا_ایران_تکه_ای_از_قلبم
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
Фото недоступнеДивитись в Telegram
مکان تصویر :پاریس رویایی
#جهانگردی
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
00:13
Відео недоступнеДивитись в Telegram
یه سرگرمی فوق العاده برای بچه ها
قاشقتون خنک باشه
آب هم خنک باشه
ماژیکتون هم وایت برد باشه
#سهم_کودکان_از_مرغ_خیال
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
Фото недоступнеДивитись в Telegram
#تست_هوش
فرد مرده خودکشی کرده یا به قتل رسیده ⁉️
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
Фото недоступнеДивитись в Telegram
وقتى واقعا چیزى را بخواهید راهى براى به دست آوردنش پیدا خواهید کرد. اما وقتى از ته دل خواستار چیزى نباشید برایش بهانه جور مىکنید.
#ریچل_هالیس
#خودت_باش_دختر
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
Фото недоступнеДивитись в Telegram
❖
چقدر دوستداشتنی هستند🍃🌹
آدمهایی که تا آخر خوبند،
آنها که برای غرور
و احساس ما هم به
اندازه خودشا ن ارزش قائلند
آنهاییکه دست دوستی میدهند
و تا "همیشه میمانند" …
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
دل تو تنگ و منم ساده ترین دلجویت
جان من رخ بنما تا که ببینم رویت
رنگ رخسار من ای دوست نباشی زرد است
جان من بسته شده باز به تار مویت
تو اگر جلوه کنی یار وفا دار توام
میل آن دارم از این راه بیایم سویت
دیگرم سنگ مزن منکه گرفتار توام
پای دل را نکشم تا به ابد از کویت
شده ای تو گل گلزار من ای شیرینم
قهر با من تو مکن , خم نشود ابرویت
عشق من تا نفسی هست تورا میخواهم
خسته ام بس که من از باد گرفتم بویت
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
📆 امروز
🔺 شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱
🔺 Saturday 2022 18 June
🕗 اوقات شرعی به افق تهران
۰۴:۰۲ 🌑 اذان صبح
۰۵:۴۸ 🌒 طلوع آفتاب
۱۳:۰۵ 🌕 اذان ظهر
۲۰:۲۳ 🌘 غروب خورشید
۲۰:۴۴ 🌚 اذان مغرب
۰۰:۱۲ 🌙 نیمه شب شرعی
@morghe_khiaal☀️🌈🌦
طوطی و حضرت سلیمان
مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.»
حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.»
طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هر چه تلاش کرد فایدهای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.
✅بسیار پیش میآید که ما انسانها اسیر داشتههای خود هستیم.
@morghe_khiaal☀️🌈🌦