cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

Рекламні дописи
3 226
Підписники
+224 години
-27 днів
+130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

خوب می‌دانم که تو مقصر نیستی، اما با این اندوهم چه می‌کنی؟ اندوهی که از زیر و بالا کردن مسائلی که تو را از من جدا کرده، به سراغم می‌آید. به تو گفتم دلم می‌خواست کنار من زندگی کنی. مدام. و می‌دانم این حرف چقدر پوچ است. ۲۱ نوامبر ۱۹۴۴ نامه‌ی آلبرکامو به ماریا کاسارس
Показати все...
دو ورژن مورد علاقه‌م از yesterday when i was young -سه تاست، چون نمی‌شد ورژن لایو فرهاد نباشه-
Показати все...
«بهمنِ خر؛ حالا که دارم برایت می‌نویسم، تنها یادگارم فحش‌هایت است و بس. چیزی نمی‌دانم. تو‌ نمی‌توانی مخاطب باشی. همان بهمن خر هستی. البته ناگفته نماند که چه اهنگ‌هایی برایم فرستادی طی این سه سال و خورده‌ای. مرا با آن سبک لعنتیِ دیوانه کننده راک آشنا کردی و آنموقع بود که دیگر سحر بی سحر! حالا زیاد چرت و پرت نگویم اما آنموقع چنل آهنگ کم پیدا می‌کردم و آهنگ‌ها هم کم به دستم می‌رسیدند، به همین علت هر آهنگی که پیدا می‌کردیم عین قحطی زده‌ها و عقده‌ای ها رفتار می‌کردیم و چند روز شاد بودیم. مخصوصا وقتی آن آهنگ hotel california را برایم فرستادی چندین روز قفل بودم. چقدر خوب بود. آه. حالا زیاد حرف نزنم. بستت است. در این سه سال انقدر حرف نزده بودم. تا درودی دیگر بدرود.» این پیام برای ۲۰۱۹ئه و داره از ارتباط سه ساله‌ای که داشتیم حرف می‌زنه. من هیچ نمی‌دونم این آدم کجاست ولی شکل دوستی‌مون رو یادمه. زمان و سن در عین حال که با یک منطقی جلو میره اما همیشه عجیبه. مثلا من تا ۴۰ سالگی ۱۵ سال دارم، ۷ سال پیش کنکور دادم، از اولین رابطه‌م ۹ سال می‌گذره، ۳ ساله که با پدرم حرف نمی‌زنم و وقتی به دنیا اومدم خاتمی رئیس جهمور بود.
Показати все...
زندگی با درصد رنج‌هایی که به لذتش غالبه شبیه به کر‌وسان شیباباست.
Показати все...
فرار از حل کردن موضوعاتی در زندگی شبیه به اینه که برای تا نکردن لباس‌هایی که خشک شدن دوباره اونا رو بندازی توی ماشین لباسشویی و به نوعی بخوای وقت بخری. به هر حال نه تنها یک‌بار باید اون‌ها رو تا کنی و بذاری توی کشو، بلکه هر بار شسته و خشک میشن و باز باید این پروسه رو‌ تکرار کنی.
Показати все...
دو‌ تا از عکس‌هام رو روی دو نوع کاغذ متفاوت به عنوان نمونه‌ی‌‌ اولیه‌ چاپ کردم تا ببینم بافت کدومشون بیشتر حس یک کارت پستال رو‌ میده و در عین حال کیفیت عکس حفظ میشه. قبلا فقط تجربه‌ی چاپ یه تصویر گرافیکی ر‌وی کاغذ کتان با گرماژ ۳۰۰ رو داشتم و مطمئن نبودم که عکس با تعداد پیکسل نسبتا پایین‌تر روی کتان چطور میشه، واسه همین روی کاغذ فنلاندی با گرماژ ۳۰۰ هم چاپشون کردم و نظرم بیشتر به فنلاندیه. کاغذ فنلاندی یه زردی خوبی داره که توی انتقال حس گرما و رِترو خیلی خوب عمل می‌کنه و بافتش شبیه به چوب نئوپانه. احتمالا با همین پیش برم.
Показати все...
با قسمت‌های مختلف کنترل خشم توی خیابون آشنا میشم. وقتی که روی یه ماشین از چهار جهت، چهار تا دوربین وصل کردن و ماشین بعدی از چهار جهت، چهار تا بلندگو؛ که داره به کل خیابون اخطار میده و همزمان عکس می‌گیره. جمهوری اسلامی یک جوک بزرگ و ابدی.
Показати все...