cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Dead Poets Society

اینجا درباره‌ی شعر، اساطیر و ادبیات انگلیسی حرف میزنیم :) اولین پست: https://t.me/Ow_Captain_My_Captain/2

Більше
Рекламні дописи
534
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

امید اعدام‌شدنی نیست. انقلاب انقلاب مسیر داره. انقلاب ما مقصدی با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی رو داره. و مثل هر مسیر هدف‌داری، پستی و بلندی هم داره. زمان زیادی می‌بره. گاهی طاقت‌فرسا و گاهی ناامیدکنند‌ه‌ است. گاهی هیجان‌انگیزه. گاهی بهت‌زده می‌شیم و گاهی امیدوار و خستگی‌ناپذیر. انقلاب یعنی همین احساسات متناقض و پر افت و خیز که به معنای اتمام کار و باخت نیست‌. سخته اما باید پذیرفت که هیچ دستاوردی بدون هزینه نیست. اما هر چه هزینه کمتر باشه، نشان از هوشمندی انقلابیون داره و البته وابستگی مستقیمی به بازخورد و برخوردهای حکومت که همه از میزان اهمیت این دو مورد باخبریم. ما نه شکست خورده‌ایم، نه عقب می‌کشیم. از قضا آگاهی جمعی‌مون بالاتر رفته و آگاه‌تریم. کدام حکومت دیکتاتوری‌ و در کجای جهان بوده که در برابر فروپاشی به هر دستاویزی چنگ نندازد و حتی تا ثانیه‌های آخر حتی شده برای ظاهرسازی تلاش نکند؟ حکومت با نزدیکی هر چه بیشتر به خط پایان، متوحش‌تر می‌شود. اگر خطری تهدیدش نمی‌کرد، چرا سرتاسر اخبار و نیروهای‌شان سرگرم سرکوب هستند؟ اگر در معرض فروپاشی نیستند، چرا هم‌تیمی‌های خودشان را بازداشت می‌کنند که نشان دهند عامل خرابکاری پیدا شده و قائله ختم به‌ خیر شده؟ چرا در فضای مجازی اجیر می‌کنند که حملات سایبری داشته باشند؟ حقیقت این است که مردم در سوت پایان این حکومت دمیده‌اند و شما هم‌وطنی که این متن رو چه از داخل و چه خارج ایران می‌خوانی، مؤثر و صد البته ارزشمند هستی. - عیسی شیرازی و وحید نارویی گرچه باید توجه کنیم حکم‌شان مربوط به این انقلاب نیست، اما هم‌وطن ما بودند و با ظلم در سکوت اعدام شدند. شادمان احمدی و شهریار عادلی عزیز که کورد بودند را زیر شکنجه از دست دادیم. این‌ عزیزان بلوچ و کورد، ناشناس ماندن‌شان کافیست و باید برای شنیده شدن‌شان کار کنیم. آن‌ها قربانی اطلاعات کم و رسانه نداشتن و محیطی هستن که ج.ا با وجود غنی بودن آن مناطق برای‌شان درست کرده و باید هر چه سریع‌تر بایکوت خبری را تمام کنیم. - مجیدرضای ما قربانی در پی نداشتن هزینه‌ی سنگین برای ج.ا در ادامه‌ی اعدام محسن شکاری و همین‌طور برنامه‌ی سایبری‌‌ها شد‌، اما مردم با آگاهی جمعی دسیسه‌ها را متوجه می‌شوند و اجازه‌ی تکرار نمی‌دهند. رسانه‌ها باید اقدامات جدی‌تری انجام می‌دادند. ابتدا چند هفته پیش اعلامیه‌ اعدامش به دست سایبری‌ها منتشر شد. برنامه‌ریزی شد، هشتگ زدند، اما خبر دروغ بود. مخاطب را نسبت به خبر فاجعه‌بار سِر کردند. از اهمیت حکم کم کردند و کمی بعد در خفا اجرا. همچنین، متأسفانه مجیدرضا چندان بین‌المللی نشد و هیچ کفیل سیاسی که پیگیرش باشد نداشت. - محسن شکاری عزیزمان قربانی سکوت و بی‌خبری رسانه‌ها شد‌. اگر به خاطر داشته باشید حسین رونقی عزیز گفته بود «این دفعه یا مردم منو میارن بیرون یا جمهوری اسلامی منو می‌کشه» و حالا بیرون از زندان از تاثیر کنش‌گری ما گفته، کلیک کنید. اینکه امروز عده‌ای سایبری از بی‌فایدگی‌ هشتگ‌ها می‌گن و عده‌ای از سر خشم و غم اون‌ها رو منتشر می‌کنن، نباید شما رو متأثر و منحرف کنه‌. راه انقلاب به یک روش محدود نیست؛ توییت و ایمیل هم تنها راه نیست، اما ادامه‌دار شدن روند انقلاب ما و اینکه بتونیم بگیم «این‌بار فرق داره»، به خاطر بین‌المللی شدن است. خوب می‌دانیم هر کسی گذشته‌ی خودش را فراموش کنه، باخت می‌دهد. ج.ا یادش رفته حمایت چهل‌ساله‌ی مردم به اینجا رسوندش و همان مردم اگر اراده کنن، تمام می‌شود. یادمان نرود اعتراضات ۹۸ به یک هفته هم نرسیده ولی کشتار چند برابر الان داشت اما جهانی نشد. اجازه دهید بین انبوه اطلاعات که بخش گسترده‌ای هم به سایبری‌هایی می‌رسه که فیلم اعدام و امثالهم برای به نهایت رسوندن وحشت و سرکوب پخش می‌کنند، چند نتیجه‌ی اتحادمون را بیان کنیم: • خانم کارمن وگ طی توییتی قبول کفالت سیاسی آرمیتا عباسی را اعلام کرد. مانند چهار نفر قبلی. • خوشبختانه حالا دیگر هیچ‌کدام از عزیزان زیر ۱۸ سال نامبرده در این پست حکم اعدام ندارند: گروه ما در پشت صحنه فعالیت‌های زیادی داره که برای انسجام مطالب و دیگر موارد اینجا عنوان نمی‌شه، اما بخشی از اون تلاش‌ها برای شکل‌گیری ائتلاف و ارتباط با افراد محبوب و مدنظر مردمه و امیدواریم به‌زودی در این راستا خبرهای خوبی بدیم. همچنین پیگیر کمیته‌ی حقیقت‌یاب و فعالیت‌شون هستیم. از طرفی، هر چه زودتر برای تشکیل یک تیم که توانایی بیان خواسته‌های حقیقی مردم ایران و مقابله با سخنرانی‌های نایاک رو داشته باشن تلاش می‌کنیم. فراموش نکنیم ما همه یک طرف ماجراییم و ج.ا طرف دیگر. مسیرمون طولانیه و ممکنه یکی از هم‌رزم‌هامون این وسط خسته بشه یا اشتباهی کنه که کاملاً هم طبیعیه، دست هم رو بگیریم و نه خودمون و نه هم‌سنگرهامون رو سرزنش نکنیم. کسی که لایق سرزنشه، قشر خاکستری و یا حامی جمهوری اسلامیه و بس‌. جنگ جنگ تا پیروزی ✌️
Показати все...
Repost from ACTION FOR IRAN
Фото недоступнеДивитись в Telegram
کمپین ارسال ایمیل و درخواست کفالت سیاسی با ارسال ایمیلهای زیر از نمایندگان مجلس در کشور های اروپایی و امریکا بخواهید تا همانند نمایندگان کشور آلمان کفالت سیاسی زندانیان محکوم به اعدام را قبول نمایند: لطفا متن ایمیل ها را کمی تغییر دهید تا اسپم نشوند. کشور سوئد: 🔗 One Click Email 🔗 Link to Manual Email کشور انگلیس: 🔗 One Click Email 🔗 Link to Manual Email کشور آمریکا: 🔗 One Click Email 🔗 Link to Manual Email مابقی نمایندگان کشور آلمان: 🔗 One Click Email 1 🔗 Link to Manual Email 1 🔗 One Click Email 2 🔗 Link to Manual Email 2 🔗 One Click Email 3 🔗 Link to Manual Email 3 🔗 One Click Email 4 🔗 Link to Manual Email 4 🔗 One Click Email 5 🔗 Link to Manual Email 5 Please send above email to request political sponsorship/advocacy for imprisoned protesters in Iran. Action For Iran Group | Channel | Twitter | Instagram | Website | Facebook
Показати все...
Repost from ماهگون
حتما اسم محسن شکاری رو شنیدید و عکسش رو دیدید. یه جوون مثل من و شما که تا چند ساعت پیش نمی‌شناختیمش و الان می‌دونیم به دست کفتارهای حکومتی اعدام شده. مهم نیست شخصا زندانیان سیاسی که بخاطر آزادی ایران در خطر اعدام یا زیر فشار و شکنجه هستن رو نشناسیم، همشون خانواده ما محسوب میشن. باید بدون ترس اسم‌شون رو بیاریم و اتقدر ازشون حرف بزنیم که حذف کردن‌شون برای ج.ا سنگین باشه، درست مثل سامان یاسین که اتهام محاربه‌اش رو برداشتن. از این ریتوییت‌ها شروع کنید و هر جا خسته شدید، به این فکر کنید که یه کلیک ساده شما می‌تونه یه آدم رو از چنگ مرگ رها کنه. همراه شو هم‌وطن.
Показати все...
اگر می‌خواین توی این سه روز حرکتی بزنین، خوندن اینا می‌تونه مفيد باشه براتون: https://t.me/pieuler/13778
Показати все...
پلاکارد کم آوردیم.

چون از فردا فراخوان‌های اساسی برای سالگرد آبان هست، پیام‌هایی که در رابطه با «در صورت دستگیر شدن چه کنیم» نوشتیم رو اینجا لیست می‌کنم، عزیزانی که تجربه‌اش رو داشتید، ببخشید اگر یادآوری‌اش براتون تریگرینگه و قلب می‌فرستم سمتتون. 🤍 پیام پین، در صورت بازداشت چه کنیم/اگر دیدیم کسی رو دارن بازداشت می‌کنن چه کنیم؟ تجربه از دید خانواده‌ی کسی که بازداشت شده. فایل از کانال دانشجویان متحد. رشته‌توییت اگر دستگیر شدیم چه کنیم؟ نحوه‌ی جواب دادن به بازجو. بازداشت نوجوان. و برای بار هزارم، لباس قابل تشخیص و توی چشم نپوشید، لباس شعاردار نپوشید، اکسسوری رنگین‌کمانی نداشته باشید (امنیت ظاهری)، و حواستون به پاک کردن اکانت‌ها خیلی باشه. گوشی اصلی‌تون رو با خودتون نبرید و اگر به هردلیلی بردید حواستون باشه که روی هیچ اکانتی لاگین نباشید، رمز توییتر، تلگرام و اینستاگرام و حتی ایمیلتون اگر محتوای دردسرساز داره رو به چند نفر مطمئن بدید که اگر زبونم لال گرفتار شدید و تا یه ساعت خاصی ازتون خبری ازتون نشد بتونن اکانت‌ها رو سریع از دسترس خارج کنن. ریپورت کردن زمان‌بره. این چیزها شوخی‌بردار نیست. لطفاً حواستون باشه.

Repost from Frosthauch
اگر می‌خواید اسم زندانی‌تون رو رسانه‌ای کنید، خاطره تعریف‌ نکنید. از زبان اعضای خانواده‌ش چیزی نگید. از فعالیت‌هایی که انجام داده چیزی ننویسید. اگر چنل داره، اون چنل رو به دیگران معرفی نکنید. برای جلب توجه آدم‌ها و رسانه‌ها، جون شخص زندانی رو به خطر نندازید. برای اثبات مجرم بودن خیلی از آدم‌هایی که این مدت دستگیر شدن، هیچ مدرک و شاهدی وجود نداره. مراقب باشید که به نیت کمک کردن، عامل پرونده‌سازی برای شخص زندانی نشید. ما نمی‌تونیم چنل‌ها و صفحات مجازی‌مون رو کاملا از عرزشی و پدرسوخته‌ها ایزوله کنیم با احتیاط درباره زندانی‌ها بنویسید. 🔗 ارن حقگو|فراخوان از ۱۴ تا ۱۶ آذر|
Показати все...
Repost from Silver Linings
این روزها که بیرون می‌رم، می‌بینم همچنان مردم خیلی راحت گوشی‌های 6 اینچی‌شون رو دست‌شون گرفتن و انگار نه انگار دارن حکم اعدام‌شون رو با دست‌های خودشون حمل می‌کنن. من هفته‌هاست با یه گوشی ساده بیرون میرم و رعایت نکات ایمنی چند بار جونم رو نجات داده. لطفا جدی بگیرید؛ خصوصا این سه روزی که پیش رو داریم رو. در ادامه‌ی این پست ۱۵۰۰ تصویر، که دو هفته پیش منتشر کرد، چند تا نکته اضافه کنم: — اکانت تلگرامی که اطلاعات حساس توش دارید رو، بیرون نبرید. — اون اکانت رو به شماره‌ای غیر از شماره‌ای که استفاده می‌کنید و به اسم خودتونه منتقل کنید. (یه شماره مجازی مثلا) — روی اون اکانت‌تون، رمز دو مرحله‌ای بذارید. — اگه حتی باهاش روی دیوایسی (لپ‌تاپ، موبایل، تبلت و …) لاگین هستید که از خونه بیرون نمی‌بریدش، اون دیوایس رو دم دست نذارید که اگه دستگیرتون کردن و ریختن تو خونه‌تون وسایل الکترونیکی‌تون رو بردن، اون رو هم ببرن.
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🌈 دوستانی در تلگرام به یاد کیان تمام تولیدات کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان رو جمع آوری و منتشر کردند. به پدر و مادرها پیشنهاد میکنم بچه‌های خودشون رو با این آثار آشنا کنند https://t.me/forkiyan
Показати все...
این روزها همزمان که دارن عده‌ای رو آزاد می‌کنن، باز افتادن به جون بچه‌های دانشگاهی. مثلا اوضاع کمی آروم‌تر شده و فرصت پیدا کردن دونه دونه تماس بگیرن و به هر دلیلی بچه‌ها رو احضار‌ کنن. این وسط یکی از کارایی که ازمون بر میاد اینه که به هم یاد بدیم چطور مراقب خودمون باشیم :) قبل‌تر توی یه سری استوری، درباره تماس‌های پرایوت‌نامبر و پاکسازی گوشی گفته بودم. چندتا نکته درباره پاکسازی گوشی و دیوایس‌ها رو می‌خوام دوباره بگم، چون مهمن و باید یادآوری بشن، و یکی دوتا هم اضافه کنم (طبق اطلاعات و تجربه دوستانی که همین چندوقت گرفتنشون و ولشون کردن). توی پاکسازی دیوایس‌ها، یه سری بخش‌ها رو با وسواس تر‌وتمیز کنین: ۱. گالری. روی چه محتوایی حساسن؟ عکس و فیلم از نمادهای انقلاب (شعارهایی که روی در و دیوار هستن، بنرها، تراکت‌ها و غیره)، عکس‌نوشته‌ها (مثل اسکرین‌شات از استوری‌ها و رشته‌توییت‌ها؛ حتی ممکنه محتواشم دقیق چک نکنن! فقط اینکه نوشته باشه تبدیلش می‌کنه به محتوای حساس. نگارنده‌ش خودتون باشین، بدتر)، عکس‌های دسته‌جمعی (اگر دختر هستین ممکنه تهدیدتون کنن که ارتباطتون با فلانی رو به خونواده می‌گن. محتوای این مدلی رو روی گوشی نگه ندارین، اما اگر بود بگین خانواده کاااملا در جریانن)، و امثالهم. ۲. چت‌ها و اس‌ام‌اس‌ها. در شرایط فعلی نمی‌رن برای همه پرینت اس‌ام‌اس بگیرن، پس تا جایی که ممکنه خودتون از روی گوشیتون پاک کنین پیام‌های خطری رو. درباره تلگرام و چت‌هاش هم قبل‌تر گفتم. ۳. اینباکس ایمیلتون. :) اگر پتیشنی امضا کردین که ایمیل وریفایش یا تاییدش براتون ارسال شده، بعد از طی کردن مراحل تایید، ایمیل‌های مربوط بهش رو پاک کنین. این چندوقت به چند نفر سر همین قضیه اتهامات عجیب غریبی زدن. ۴. کانال‌ها و گروه‌ها. این زیرمجموعه همون چت‌ها می‌شه. از کانال‌ها و گروه‌ها کلا لفت بدین. فراموش نکنین که در نهایت، هیچ‌ مدرکی نداشتن، بهترین راهکاره. یعنی اصلا با یه گوشی ساده بیرون برین. گوشی هوشمند رو دم دست نذارین. مراقب خودتون و اطرافیانتون باشین‌. ❤️
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
من می‌نویسم از تو اکبر غفاری. از تو که در انبوه اخبار گم شده ای. از تو که جرمت این بود که هر هفته به خانه سالمندان بروی و به کسانی که نمی‌شناختندت مهربانی بدهی و لبخند. من از تو می‌نویسم. از تو که قرار است کشته شوی چون سواد خواندن و نوشتن نداشتی و آنها تو را به زور وادار به امضای برگه ای کردند که حکم مرگت شد. من از تو می‌نویسم. از تو که جرمت ناشناس بودن است. نه برادرت، نه خواهرت، نه مادرت و نه حتی رفقا و بچه محله‌هایت مشهورند تا با نوشتن از تو طناب دار را از گردنت بردارند. من از تو مینویسم که اهل هیچ قبله و قبیله ای نبودی تا لشگر لایکهای فرقه‌ای به شنیدن نامت کمک کنند. من از تو می‌نویسم. از تو که می‌گویند ترانه‌های من را دوست داشته ای... من از تو می‌نویسم و قلب مهربان و دستان خالی‌ات که جز مهربانی هدیه ای برای بخشیدن نداشتند. #اکبر_غفاری_را_اعدام_نکنید #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی [منبع]
Показати все...
«سرِّ مگو» چند سال پیش یه شب خونه‌ی یه دوستی دعوت بودم. میزبان دوست و فامیلش رو با هم دعوت کرده بود و من اکثرِ جمع رو نمی‌شناختم. همون اول در حدِ اسم با فامیل‌هاش آشنا شدم و همون لحظه هم اسم‌شون یادم رفت. اسمِ همه به جز دو نفر: «آقا مِیتی» و پسرش. #مهسا_امینی آقا مِیتی کَتِش باز بود. کَت‌ـ‌باز راه می‌رفت، می‌نشست، حرف می‌زد و احتمالاً می‌خوابید. فکر کنم لولای شانه‌هاش خراب بود. زیرِ بازوهاش جا داشت واسه صدتا هندونه؛ هندونه‌هایی که خودش می‌ذاشت زیرِ بغلِ خودش. #آرش_صادقی جمله‌هاش همه اول شخص مفرد بود: «من یه ماشین خریدم...من یه موتور داشتم... من می‌گم فلان...». حتی جمله‌هایی که بی ربط رو هم با من شروع می‌کرد: «من، بابام اینا یه ویلا خریدن شمال...». خیلی سر و صدا می‌کرد و برای ساکت‌کردنش میزبان پیشنهاد داد با یکی شطرنج بازی کنه. #مجید_توکلی موقعِ بازی هم پر از هیاهو و ادعا بود. با دو نفر بازی کرد و لوله‌شون کرد؛ بازیش هم واقعاً خوب بود گویا. آقا مِیتی کاراکتری جالب اما تکراری بود. همه‌مون داریم از اینا توی فامیل. جالبِ غیرتکراری برای من پسرش بود: «امیر ارسلان». #توماج_صالحی امیر ارسلان، که به اسامیِ امیر و ارسلان جواب نمی‌داد، عضوی از بدنِ پدرش بود؛ از کنارش جُم نمی‌خورد و محوِ صورت و حرف‌های پدرش بود. موقعِ بازی هم کنار پدرش نشسته بود و به دستِ باباش و کری‌خونی‌های باباش خیره بود. #مجیدرضا_رهنورد آدم بزرگِ خودبین یه لشکر آدم کوچیکِ خودکم‌بین می‌سازه دور و برِ خودش. امیرارسلان بچه‌ی ساکتی هم بود. فقط یه بار که باباش بُرد از فرطِ خوشحالی گفت: «آفرین بابا» که معلوم شد یه لکنت زبان مختصری هم داره. #حسام_ریگی نفس‌کِش طلبیدن‌های آقا مِیتی نفس همه رو گرفته بود. دیوارها سرسام گرفته بودن. یه لحظه، آقا مِیتی، نیم‌نشسته و نیم‌خوابیده، در حالی‌که گل‌گیرِ عقب سمتِ شاگردش با زمین اتصال داشت، با من چشم تو چشم شد و پرسید: «من و شما بازی نکنیم آقا؟» #جادی گفتم: «در حد شما نیستم من. وقتت تلف می‌شه با من. اگر حریف قدَر می‌خوای این رفیق‌مون هست.» یکی از همکارهام رو معرفی کردم که اون هم مثل من با آقا مِیتی هفت‌پشت غریبه بود. اون هم به من چشمکی زد و نشست روی زمین روبروی آقا مِیتی و پسرش امیرارسلان. مهره‌ها رو چیدن. #اکبر_غفاری برای یه ناظرِ بی‌اعتنا، تغییرِ وضعیتِ دو طرف نشون می‌داد بازی چطور پیش می‌ره. آقا مِیتی بعد از چند حرکت از حالتِ قبلیش دراومد و کامل نشست. کم‌کم قبل از هر حرکت بیشتر فکر می‌کرد. سرباز می‌زد و اسب می‌داد. رفیقِ من هم کم‌کم بیشتر به اطراف نگاه می‌کرد تا به صفحه. #وریا_غفوری نشون می‌داد که جلوئه. آقا مِیتی ساکت شده بود. رفیقم یه مهره تکون داد و گفت: «ماتـه آقا. از اول بچینیم؟» آقا مِیتی یه ذره بینِ حرکاتش فکر کرد و گفت: «من اون رُخـه رو نرفته بودم حل بود.» از اول چیدن. آقا مِیتی این بار سفید بود؛ مهره‌هاش البته. صورتش قرمز شده بود. #جادی در اون سکوتِ خالی از رجَز، همه با لبخند داشتن بازی رو می‌پاییدن. فامیلاش همه می‌خواستن آقا مِیتی ببازه. همه با طعنه و خنده باختِ قبلی رو به رُخـش می‌کشیدن و آقا مِیتی هم خنده‌های عصبی می‌کرد. به خصوص، یه مردی بود که خیلی بیشتر از بقیه آقا مِیتی رو مسخره می‌کرد. #پرویز_برومند امیرارسلان هم به باباش نگاه می‌کرد و رو به اون مَرده می‌گفت: «هیس! بذار بابام فکر کنه.» بازی بعد از چند حرکت یهو به نفعِ آقا مِیتی شد. با هر حرکتش یه سرباز از این رفیقِ ما می‌زد. با هر مهره‌ای که می‌زد هم امیرارسلان خوشحال می‌شد. #زینب_شنبه‌زاده دست می‌زد و رو به اون مَرده می‌گفت: «بابام داره می‌بره»، «پنج‌تاشون رو زد»،... خودِ آقا مِیتی هم هم‌رنگِ مهره‌هاش سفید شده بود و یه لبخندِ محوی تهِ چهره‌ش اومده بود. سه حرکت بعد، رفیقم سرش رو از صفحه آورد بالا و به آقا مِیتی نگاه کرد و گفت: «مات.» #حسین_شنبه‌زاده آقا مِیتی ماتش بُرد. اون مُردکِ مسخره‌کُن هم با شتاب اومد جلوی صفحه‌ی شطرنج نشست. توی اون سکوتِ چک‌کردنِ وضعیتِ بازی، امیرارسلان شکسته گفت: «چی شد بابا؟ چی شد؟» و اون مرتیکه با لذت گفت: «ارسلان جون! بابات ... بّاخت!» #محمدحسن_صادقیان تا این رو گفت امیرارسلان از جاش خیز گرفت و با کفِ دست زد توی دهنِ مَرتیکه و دستش رو برنداشت. یارو ریده بود به خودش. آقا مِیتی پسرش رو از مرتیکه جدا کرد و مرتیکه هم با کون سُرید عقب. هیچ کس توانِ عکس العمل مناسب نداشت. حرفی برای گفتن نبود. #ضیا_صدر دوستِ من داشت صفحه و مهره‌های پراکنده رو جمع می‌کرد. امیرارسلان هم دست و پا می‌زد که از آغوش باباش دربیاد. مرتیکه رو به آقا مِیتی گفت: «آقا بچه رو درست تربیت کن با باخت کنار بیاد.» قبل از اینکه آقا میتی جواب بده، امیرارسلان خروشید: «نباخت. نگو باخت.» #کتایون_ریاحی ادامه در پایین👇🏻
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.