فرحماه

🔴 ایمیل و توییت بزنید: آرمیتا عباسی، شهروند ۲۱ ساله، بیست و ششم مهرماه دستگیر شد. انتقال آرمیتا عباسی به بیمارستان امام علی کرج با موهای تراشیده، آثار ضرب و شتم و خونریزی از ناحیه مقعد به دلیل تجاوز چندی پس از دستگیری او خبرساز شد و در گزارشی که شبکه خبری ‌CNN در مورد خشونت جنسی در بازداشتگاه‌ها منتشر کرده است، به نقل از یکی از اعضای کادر درمانی بیمارستان امام علی نوشته شده که حال آرمیتا آنقدر وخیم بود که «فکر کردیم سرطان دارد». ‌وکلای او به دلیل نقض قانون از سوی دادگاه، عدم اجازه دسترسی به پرونده و دیدار با آرمیتا پیش از جلسه رسیدگی استعفا دادند و شهلا اروجی وکالت او را پذیرفته. 🔻ری‌توییت • توییت ۱   • توییت ۲   • توییت ۳ • توییت ۴   • توییت ۵ 🔻توییت • توییت ۱   • توییت ۲   • توییت ۳ • توییت ۴   • توییت ۵ • متن توییت‌ها • کفیل‌های آرمیتا را برای دادخواهی تگ کنید: @CarmenWegge @LeniBreymaier @HelgeLindh @BMenil @AnnickBillon @C_MorinDesailly @OHenno @PALevisenat @E_Doineau @Claude_Kern @loichervepublic  @91DRM @ValerieLetard @FrancoiseGatel @Amel_Gacquerre • اکانت‌های مهم رو تگ کنید و این متن‌ها رو براشون کامنت بذارید. • از عکس‌‌‌‌های آرمیتا برای بیشتر دیده‌شدن توییت‌ها استفاده کنید • هشتگ‌ها: #ArmitaAbbasi #IRGCterrorists

چه بر سر ما می‌آید؟

عوضش امنیت داریم :))

بابت محبتی که بیهوده صرف شد متاسفم.

باید به واژه‌ی تعلق دقت کرد. دقت که میکنم به مکان‌و موسیقی فکر میکنم. موسیقی‌هایم به مکان‌ها رویا می‌بخشند. می‌توانم تصور کنم‌. می توانم تصور کنم خودم را از دید اطراف. این مکان‌ها تکرار به بار میاورند‌و این تکرار ها جمعشان زندگیست. ریاضیات جریان دارد. تعلق به رشت به گونه‌ایست که کاش کل جهان یک رشت باشد. کاش اگر همه‌ی ما بسته به تناسخ باشیم، با ده بار مرگ یازده بار رشت زاده شویم. رشت چه دارد جز آفتاب‌های مرده‌ و بوی خاک؟ چه دارد جز لباس های نم گرفته که بوی سیگار از آن بی داد می‌کند. رشت تعلقات بسیاری به بار آورده. چایخانه ها. گاه به تمام جزئیات نگاه می‌کنم. لامپ‌ها یک رنگ نیستند. پیر مردی که هر شب قمار می‌کند. به سلامتی هر دختری یک پیک می‌نوشند و تلو تلو خوران آن تکرار را، آن جمع شبانه را ترک می‌کند. استکان‌هایی که هیچوقت به انتها نمی‌رسند. همه‌ی ما می‌دانیم که آن استکان‌ها برای یک چایخانه همه چیز است. جمع ما یک چیز. تکرار هرروز حضور ما روی آن نیمکت‌ها یک چیز. آن یک چیز از دید همه متفاوت است. باید می‌توانستم دید خود را بنویسم. گرچه کلمات بسیارند و من نسبت به کلمات نا توان.

خاک بر سر هردوی ما.