cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🌙ملکه شب🌙

🌌ادمی که رویایی نداره دنیایی داره؟🌌 رمان ها به قلم:ستایش.ت هرگونه کپی پیگرد قانونی و برخورد جدی از طرف قانون کپی رایت دارد🚫 ارتباط با نویسنده: @setayeshhht 🌌6 نه 12(اتمام رسیده)🌌 🌌کی گفته ارزوها براورده نمیشن(اتمام رسیده)🌌 🌌پادشاه بد🌌

Більше
Іран239 114Мова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
324
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

نیم ساعت نوپست☁️🌸 3ساعت بعد بپاکید🌿😐
Показати все...
سلام لاوم🧚🏻‍♀️🪄 اگر توهم دوست داری به خانواده ی بزرگ "محسنیا" بپیوندی کافیه یکی از دکمه هارو لمس کنی♥️ یادت نره این چنل تمامی خبر ها،ادیت های قشنگ و پست های خفنی داره🤩✨
Показати все...
{پستاش🐼🐾}
{ادیتاش🍓🤤}
{اخبار و تازه منتشر شده🦋♥️}
{عکس های قدیمی🤍🌿}
🌊#تب🌊
Показати все...
- حامله‌ای عزیزم ولی باید #سقط کنی. آب دهنم رو قورت دادم و با چشمای نگرون گفتم: - چ...چرا خانوم دکتر؟ چرا باید بچه‌م و سقط کنم؟ نگاهی از زیر عینک بهم کرد و در حالی که چیزهایی روی کاغذ می‌نوشت گفت: - رحمت هنوز آمادگی #باردار شدن رو نداره. کوچیکه و ممکنه بعدا مشکل ایجاد کنه. لب گزیدم و گفتم: - باشه سقط می‌کنم فقط شوهرم نفهم... -شوهرم نفهمه که #باردار بودم و میخواستم بچه‌ش و سقط کنم آره #کارینا بچه من و #سقط کنی؟ ببعد هیستریک خندید و گفت: -زیاد دل خوش نکن، بعدش کاری می‌کنم یک روز نشده یک بچه دیگه تو شکمت کاشته بشه. اونایی که #اروتیک می‌خونن جوین بدن، فقط ۵ دقیقه لینک قرار داره و بعد #خودکار پاک میشه⚠️〽️ #بزرگسال #صحنه‌دار #عاشقانه_هات
Показати все...
♕︎سه قدم تا خوشبختی♕︎

⚥︎𝕋𝕙𝕣𝕖𝕖 𝕤𝕥𝕖𝕡𝕤 𝕥𝕠 𝕙𝕒𝕡𝕡𝕚𝕟𝕖𝕤𝕤⚣︎ سلام دوستان خیلی خوش اومدید رمان سه قدم تا خوشبختی (در حال تایپ) 'آنلاین⌨︎ "به قلمه; ᵖ'ʳˢᵃ ᵃⁿᵈ ⁿᵃᶻⁱ پارت گذاری به صورت منظم : دو پارت در روز برای تب پی تگ بنداز: @pAr_pl ❌کپی ممنوع❌

مرده پادشاه مرگه و عاشق الهه رویاها شده 😱🔞 مردی از جنس تاریکی که جون صد ها هزار ادم رو میگیره ولی با این دختر.....🔞😨 _تکیه ام داد به درخت #مرگ و با چشای خمارش لب زد:_مثل قدرتت یه #رویایی ارتمیس... با دیدن #دروازه مردگان که روح های همشون داشت فرار میکرد چشام گرد شد و گفتم:_هارمس همشون دارن ف.... انگشتش رو #لبم گذاشت و گفت:_من #پادشاه مرگم هروقت بخوام برشون میگردونم .. ولی راز #رویاییم رو همیشه پیش خودم نمیتونم ندارم لباش رو خواست رو #لبام بزاره که انگشتم رو لبش گذاشتم و با #بغض لب زدم:_هارمس این ممنوعه من #الهه رویام تو #خدای مرگ این نمیشه اگه بفهمن... دم گوشم لب زد:_هیچی برای من #ممنوع نیست ارتیمس! بی طاقت لباش رو لبام گذاشت و لباسم رو از شونه ام پایین داد و دم گوشم #خشدار گفت: _امروز تمومش میکنم.....😱🔞 #میخوای بدونی ادامه این رمان #فول هیجانی و عاشقانه چی میشه؟!!!!🤯 میخوای ادامه این رمان فول عاشقانه رو بخونی!!!؟؟؟🙊🚫 میخوای بدونی پادشاه مرگ با ارتیمس چیکار میکنه؟!!!🔞 خیلی وقته دنبال یه رمان #تخیلی میگردی ولی نمیتونی یه دونه خوب پیدا کنی و همشون #کلیشه ای و تکراری شده!!؟؟؟؟🤯 باید بهت بگم این #رمان سراسر #هیجان و تازه اس🚫 رابطه ممنوعه بین پادشاه مرگ و الهه رویا ها🔞 زودباش بیا عضو شو که این رمان حتی نویسنده ها رو به خودش جذب کرده😱📛 نویسنده اش میخواد کانالش رو تا 5 دقه دیگه حق عضویتی کنه بخاطر کپی هایی که ازش میشه 💯🚷 زودباش فقط 5 دقه مونده تا لینک باطل شه😱🔞👇👇...... https://t.me/joinchat/scqvgRS9t0E1NTlk
Показати все...
پارت 54 پادشاه بد سیلی محکمی بهم زد که افتادم زمین و دامون محکم هلش داد و داد زد:_به چه جرعتی روش دست بلند میکنی عوضی!؟) _به تو چه !!؟ فوقش 2 شب باهات خوابیده ننشی باباشی کیشی!!!؟؟؟ من امشب جنازه این دخترو میبرم خونه!) دوباره سمتم حمله کرد که با مشت محکمی که به صورتش زد افتاد زمین _اون دهنت رو درست باز کن! من همه کارشم گوروتو گم کن تا خودم نکشتمت!) بلند شد و یقه دامون رو گرفت چاقویی از جیبش دراورد که جیغی کشیدم با چاقو بهش حمله کرد که جاخالی داد دوباره و دوباره همینکارو کرد که یهو دستش رو پیچوند و نعره هامون صداش خونه رو برداشت چاقو رو از دستش بیرون کشید و گفت:_فکر کردی با چاقو من پس میکشم ها!؟؟ الان میبرمت اگهی به جرم حمله و به زور وارد شدن به خونه !) _تو کی هستی که با من اینطوری حرف میزنی استخونات رو خورد میکنم!) _فعلا استخونای خودت خورده ) _فکر کردی اگهی چیکار میکنه هااا!!؟ هزار بار رفتم تهش ازاد شدم!) _اوو پس سابقه دارم هستی کاری میکنه وقتی چاقوت رو روی ریئس پلیس بلند کردی!) _تو..توو پ..لیسی!؟) با صدای اژیر پلیس جیغ نارین بلند شد _دختره عفریته اخر کار خودتو کردی دادشت رو میخوای بندازی زندون!!؟؟؟) با صدای دامون ساکت شد:_اون نندازه من میندازم!) یکی از پلیسا اومد تو و دامون بهش گفت:_اینو بنداز بازداشگاه تا خودم بیام!) _چشم قربان!) بهش دستبند زد و از در بردش بیرون با صدای بابا سرم رو اوردم بالا _توف به روت دختره خیره سر منو باش اومدم کیو ببینم!) نارین:_نگفتم این دخترتم مثل مامانش هرجایی....) _خفهه شووو نارینن راجب مامان من درست حرف بزن!! توام نمیخواد منو ببینی از اون روزی که منو الکی انداختی دیونه خونه من تورو خاک کردم و پدری هم ندارم!) با اشکی که تو چشام جمع شده بود سریع از پله ها رفتم بالا و در اتاق رو بستم و شروع به گریه کردن انقدر گریه کردم که دیگه نفهمیدم کی اشکام تموم شد و به نقطه نامعلومی خیره شدم.... دامون" ساعت 10 شب بود ! سوار ماشین شدم و گاز دادم سمت خونه اون عوضی هم تا روز دادگاه باید تو بازداشگاه میموند یه لحظه ام چشای اشکیش از جلو چشم کنار نمیرفت! اینجوری نمیشد من 2 هفته دیگه باید ماموریت میرفت برای 2 ماه! چجوری اینجوری تنهاش میذاشتم!؟ اگرم میبردمش قطعا اونجا یه بلایی سرش میومد چون اصلا مبارزه بلد نبود اموزش ندیده بود! جلو دوراهی خونه و بار بودم خونه میرفتم که چی شه اون الان ناراحته! سمت مقصد مورد نظرم رفتم و ماشین و پارک کردم و رفتم تو نمیدونم چرا ولی با اینجا حس غریبی میکردم حسی که دیگه من متعلق به اینجا نیستم! اما نه من نباید میذاشتم یه دختر دیگه ام بیاد زندگیم رو مثل اون گلاره **** خراب کنه بره _باورم نمیشه! چه خبر یادی از اینجا کردی! دوتا شات واسه میز سوم ) رو صندلی همیشه گی نشستم و گفتم:_تو چه خبر اقای عاشق عشقتون چیشد؟!) با این حرفم خودمم خنده ام گرفت که انگار راجب یه موجود اسمانی حرف زده باشم رفت تو یا دنیا دیگه و نیشش باز شد _هوییی حامد!!؟؟) یهو اخماش رفت تو هم و صدای موزیک رو زد بالا و گفت:_فقط اسمش رو بهم گفت هروقت میرم پیشش محل نمیده!) خنده ای کردم که نگاهم دوباره به جمعیت افتاد مثل همیشه موزیک،الکل ، دخترای بی مغر،مردای هوس باز... و مثل همیشه دامونی که دوباره پادشاه بد داره میشه..
Показати все...
چرا انقدر لفت داریم!!!؟؟؟؟🥲 امشب 3 تا پارت میخواستم بذارم🥲 زیر 320 بیایم پارت گذاری و متوقف میکنم🥲 واقعا از لفت دادناتون خسته شدم🖤
Показати все...
چرا انقدر لفت داریم!!!؟؟؟؟ امشب 3 تا پارت میخواستم بذارم واقعا از لفت دادناتون خسته شدم🖤
Показати все...
می‌خوای #داستان زندگی #معشوقهٔ یه #خلافکار #روانی رو بخونی؟🙈🔞💋
Показати все...
♨️ #فول_طنز♨️
♨️ازدواج‌اجباری♨️
♨️ #شکنجه‌گر♨️
♨️ #وحشتناک♨️
کلیپ و دیدی-؟!🦥🌸 منبع استوریای خفن...پروفای فیک...بک‌های کیوت..تکس عاشقانه دپ....✨💔🕊 کلی حرف دل:)🧸♥️
Показати все...
1.06 MB
استوریاش{🙂🤍✨}
پروفاش{🙂🤍✨}
تکست‌هاش{🙂🤍✨}
بک‌گرانداش{🙂🤍✨}
جوین🧸🤎🥂