297
Підписники
-124 години
Немає даних7 днів
+1130 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
فامیلی دوستم (چگاه)ه بعد میگه عربم
میگم چطور ممکنه
میگه آپدیت کردیم باگش رفع شد
🆒 2
عصری بچه قسمت شکلاتی پیراشکیمو خورد
مادری رو در حقش تموم کردم
اشکم دراومد از این صحنه ولی اشکشو درنیاوردم🥲
🆒 7
همین الان قلیه ماهی ای که به عشقم درست شده بود رو جلوی چشمای آشپز خوردم و سعی کردم به روی خودم نیارم داره حالم بد میشه
تصور کنید ماهی رو درسته میندازن تو خورشت
ماهی رو!
درسته!
تو خورشت!
زیاد برای محبوبیت تلاش نکن
مردم پای محبوبیت کسایی مهر و امضا میدن که از همه منفورترن
سیاست مدارا رو میگم
🆒 4
Фото недоступнеДивитись в Telegram
دارم به عنوان زن دایی واسه تولد سارا سیتوباکس ثبت میکنم و چیزایی که درباره ش میدونم رو مادرش نمیدونه به کنار
چرا زن داییای من اینجوری نبودن برام؟ :/
🆒 5
امروز ثبت احوال بودم
خانومه اومده بود بدون صف میگفت شماره ملی همسرمو میخوام
میگفتن از خودش بگیر
میگفت میخوام مهرمو بذارم اجرا شماره ملیشو ندارم گفتن بیام اینجا بگیرم
آقاهه گفت شاید اگه شماره ملیشو میدونستی نگهت می داشت
دعوا شد😑
🆒 12
الان بابای رضا رو چند بار صدا زدیم
از جاش تکون نخورد
دراز کشیده بود
تا مادرش رفت زد بهش بیدارش کرد ما مردیم و زنده شدیم
خوابش برده بود گوشاشم سنگینه
اون نفس راحتی که بعد از بیدار شدنش کشیدیم یادمون انداخت چقدر برای از دست دادن آماده نیستیم
خدا همه پدر مادرا رو حفظ کنه
🆒 5