𝕣𝕠𝕞𝕒𝕟_𝕞𝕠𝕙𝕤𝕖𝕟𝕚
| به نام خالق چشمهایش | ♡ به چنل خودتون خوش اومدید💜🦄 ♡ ✌🏻با لبخند وارد شوید💖 ♡ چنل ناشناسمون👇🏻 https://t.me/nashenas_purple66
Більше178
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
محسن ابراهیم زاده رو میشناسی؟🤨
میدونستی این چنل تمام اخبار رو میزاره؟
تازه پک عکس کنسرت هارم میزاره😌
بعدشم با این چنل میتونی ادیتور هم بشی😋💙
ادیتاش🥺💕✨
پک کنسرتاش🥺💕✨
اخبار🥺💕✨
پست و استوریاش🥺💕✨
#part_306
#پاییز_من🍁🍂
گيسو:
بعد از غذا با لاوین تو اتاق بودیم و صحبت میکردیم. در واقع بیشتر داشتم از آبریزش بینی رنج میکشیدم.
لاو: امشب قراره بریم.
گیسو: برای تعطیلات خودمم میام. دلم تنگ شده.
لاو: برم خیلی دلم برات تنگ میشه.
گیسو: همچنین. لاو!
لاو: جونم؟
گیسو: به مامانم نگی مريض شدما.
لاو: والا با این کسایی که من اینجا دیدم بهت بد نمیگذره حتی وقتی مریضی. نه بهش نمیگم خیالت راحت.
گیسو: مرسی.
سکوت زیاد پا برجا نموند. دو تقه به در و بعد باز شدنش بدون اندکی مکث.
سایان بدون توجه به هیچی اومد کنارم نشست.
سایان: ببین باید باهات صحبت کنم.
گیسو: اوکی ولی چرا اینجوری؟
سایان: چجوری؟
گیسو: تو مشکل داری. باور کن مشکل روانی داری!
سایان: تو میشه به من بگی چجوری به این نتیجه رسیدی؟
گیسو: دیروز شوهر عمه بابام میگفت شما بعد الان میگه تو؟ همین حرف زدنت بسه که بفهمم مشکل داری دیگه بقیهاش رو نمیگم.
سایان: گیسو اذییت نکن بعد اتفاق دیشب چرا باید باهات رسمی صحبت کنم؟
گیسو: دیشب مگه چی شد؟
سایان: دیشب چی شد؟ ببین همین الان داری اذییت میکنی؛ میدونی خجالت میکشم و میخوای به زبون بیارمش جلو دختر عمو.
متعجب گفتم: دختر عمو کیه؟
سایان: همین خانومی که اینجاست.
گیسو: واااای. تو مخت تاب برداشته. کجا زدی سرتو؟ مگه نمیدونی دیوونه ها سرشون ضربه بخوره دیوونه تر میشن؟
سایان: ببین تو هرچی دلت میخواد به من میگی بعد اگر یه بار جوابت رو بدم قهر میکنی میگی سمت من نیا.
گیسو: آقای به ظاهر محترم چرا فکر میکنی من باهات قهر کرده بودم؟
سایان: گیسو ولش کن اونو میگم میخوام باهات حرف بزنم.
گيسو: یه لحظه وایسا جمع بندی کنم. تو اومدی اینجا میگی میخوای با من صحبت کنی. میگی بخاطر اتفاق دیشب دلیلی نداره باهام رسمی حرف بزنی و به لاوین هم میگی دخترعمو. درست شد؟
سایان: آره. اینم گفتم که اذییتم میکنی.
گیسو: اون مهم نیست کار همیشگی منه. خب ببین صحبت که اوکیه بعدش من دقیقا چی میگی و منظورت از اتفاق چیه و اینکه ایشون دخترعموی من نیست رفیقمه.
سایان: ولی اون آقا گفت که عموی توئه!
گیسو: متوجه روابط ما نمیشی پس ولش کن. حرفت چیه؟
سایان: دیشب بهت گفتم. میخوام نظرتو بدونم؟
گیسو: حالم خوب نبود ديشب.
سایان: مست بودی؟
گیسو: نه.
سایان: پس خودتو نزن به اون راه.
درست میگفت. اولش که گفت اتفاق یادم نبود یعنی از صبح فراموش کرده بودم به کل همه چیو؛ اما اومد که یادآوری کنه کار احمقانهام رو. به علاوه اون دیشب گفت منو دوست داره. ..
گیسو: خب؟
سایان: خب چیه؟ گیسو چی میگی؟ دارم میگم نظرت چیه؟ الان میخوای چیکار کنی؟
گیسو: کار احمقانهای کردم.
سایان: من چیز دیگهای گفتم به تو!
گیسو: مغزم خیلی بهم ریخته خیلی. تو اذییتم نکن لطفا. خواهش میکنم، باشه؟ قول میدم بهش فکر میکنم. قول میدم جوابشو بهت بگم.
سایان: گیسو منتظر موندن برای چیزی که میدونی نمیشه مسخرهاس.
گیسو: مگه من بهت گفتم نه؟
سایان: تو اگر الان نگی یعنی نه. یعنی میگی نه.
گیسو: چرا اینجوری راجب من فکر میکنی؟
سایان: خب پس شماره پدرتو بده بهم.
گیسو: بابام اگر بود مطمئن باش تورو نمیدیدم، مطمئن باش هیچوقت اینجا نمیومدم! الانم برو مریض نشی پس فردا اون دختره بیشعور بیاد سر من غر بزنه.
سایان: ببخشید...
گیسو: برو بیرون.
وقتی رفت لاوین یجوری نگاهم میکرد. برای فرار از نگاهش دراز کشیدم و رو برگردوندم سمت دیوار. انقدر مشغول بودم که خوابم ببره ...
پاییز:
زیر لب گفتم: توروخدا آروم.
نویان: خاله تو که انقدر ترسو نبودی!
+نویان باورت نمیشه اما سر گیجه دارم.
نویان: دستت توی دست منه نگران نباش.
+ببخشیدا میخوای دستمم نگیر.
نویان: خاله تو مثل مامانم غرغر نکن توروخدا.
.
#بنفشک
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.