﮼مینوک

این هم نمونه ای از ظلم و ستم آمریکا و اسرائیل که تو لباس مأمور های مظلوم و ناموس پرست انتظامی ما خودشون رو مخفی کردن واقعا شماها چی هستین چی به خوردتون دادن که انقدر بیناموسید بی همه چیز تر از شما خودتونید شلیک مستقیمم؟؟؟ بالاخره بر می‌گرده و اینطور نمیمونه 🖕

#برای_آزادی @minooooook

یروز یه نفر بهم یه حرف قشنگی زد گفت آدما کسایی که دوستشون دارن رو هیچوقتفراموش نمیکنن فقط عادت میکنن که دیگه کنارشون نباشن… @minooooook

من رفتنامو رفتم برگشتنامو گشتم چشمک به چشم هر چشم‌هایی بستم من از دنیا خستم… @minooooook

به تو فکر می‌کنم در چشم‌های آفتاب بیشتری هست به تو فکر می‌کنم و هرروز به تعداد تمام دندان‌هایم سیگار می‌کشم. ما چون بارانی هستیم که همدیگر را خیس می‌کنیم. @minooooook

ما چه غریبونه زندگی کردیم… @minooooook

خواستم بدونی شاید دیگه باهم حرف نمی‌زنیم یا شاید ارتباطمون کمتر شده باشه ولی هیچی از دوست داشتنم بهت کم نشده، هنوز بهت فکر میکنم و حال خوبت برام مهمه❤️ @minooooook

. گاهی غریبه‌ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلبِ خون شده بشکست می‌رود. 📚امشب کنار غزل‌های من بخواب ✍️افشین یداللهی @minooooook

ما رو بازی کردیم، دلمان کف دستمان بود و چشم‌هایمان همیشه، همیشه رازهای بگو و مگویمان را افشا کرد. ما همین بودیم که میشد دید. نه خنجری در پشت و نه خنجری بر پشت. غمگین و تنها و سرگردان خیالات و اوهام و دیوانگی‌ها. ما بودیم که پریدیم و خندیدیم و اشک ریختیم و سیگار دود کردیم و کسی، هیچ کسی باورمان نکرد. دنیای هزارهزار نقش و صد شکل و نگار آدم‌ها را برد، به فکر اینکه یک رنگی محال است، خیال است، توهم است. اصلا، ولی ما کنار دستشان نشسته بودیم کنجِ دیوار غم‌مان و رطوبت رنج را به آفتاب تنهایی خشک می‌کردیم. خُرده خُرده، کم‌کم، آرام آرام. ما با غم امروزمان خوشیم و ما را چه‌کار به فردا؟ چه‌کار به همیشه؟ #محمد_یغمائی @minooooook