cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

Рекламні дописи
331
Підписники
Немає даних24 години
-27 днів
-230 днів
Час активного постингу

Триває завантаження даних...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Аналітика публікацій
ДописиПерегляди
Поширення
Динаміка переглядів
01
هیچ‌وقت دلم نمی‌خواد ذوق آدما رو کور کنم ولی امروز بهش گفتم تو خیلی احمقانه امیدواری. از دهنم پرید، خیلی عصبی بودم و نتونستم خودمو کنترل کنم و صرفا چیزی که بنظر واقعی میاد رو بیان کردم. چه حس بدیه.
170Loading...
02
این عموئه زنگو زد گفت سلام من مدیر ساختمونم.
170Loading...
03
من نمی‌دونم چطور با این حجم از شوک و غمی که در طول روز بهم وارد می‌شه سکته نمی‌کنم.
170Loading...
04
من ریدم تو این بخت و اقبالمون. اصلا نپرسید چرا، فقط کنارم باشید و تاییدم کنید.
430Loading...
05
کاش موقعیتم جوری بود که می‌تونستم ابروهامو صولتی کنم🧚🏻‍♀️
570Loading...
06
پژمرده و خشکیده‌م.
640Loading...
07
این‌جا هیچی پیدا نمی‌شه واسه خوردن. تو یخچال فقط یه خامه شکلاتی بود، خوشحال و خندان اونو آوردیم با نون خشکی که نمی‌دونم از کی مونده بخوریم. با خوشحالی لقمه اول رو گذاشتم تو دهنم ولی دیدم خامه‌ش خرابه و طعم کپک می‌ده. اما همکارم به خوردن ادامه داد یهو این تصویر تو ذهنم شکل گرفت که تایم ناهار از فرط گشنگی ممکنه بهم حمله کنه، منو گاز بزنه و خام خام بخوره.
910Loading...
08
ناخن‌های نازم رو در نهایت سادگی گل‌گلی کردم که هم دل مدیرم رو نشکنم بخاطر طرح و رنگای عجیب‌غریب، هم دل کوچک خودم رو شاد کنم.
1012Loading...
09
گاهی مقداری انعطاف هم خوبه. سازش داشته باشیم، لازم نیست همیشه حرفای خودمون به کرسی بشینه.
1082Loading...
10
سرمو گذاشتم رو میز، خوابم برد. داشتم لذت می‌بردم، خواستم جابجا شم، چشامو باز کردم دیدم اع سرکارم.
1010Loading...
11
پشمام امروز چرا تموم نمی‌شه:))))) من تو دقایق آخرشم خبر ناراحت‌کننده شنیدم و افتادیم تو بگایی باز. وای
1101Loading...
12
حالا از حق نگذریم ولی همین کار زیاد منو دوباره وصل کرد به زندگی وگرنه مستقیما تیمارستان😙
1090Loading...
13
بعد مامانم منو دیده می‌گه چیه چرا یجوری هستی؟ هیچی مامان. وا چه حرفیه آخه؟ روزام خیلی آروم و پر از خوشحالیه، شب هم که می‌رسم خونه و چشم به وسیله‌های جمع شده و خونه نامرتب میفته دیگه واقعا ذوقم تکمیل می‌شه برای ادامه زندگی. مشکلی وجود نداره که، چرا یجوری باشم💗💗💗
1031Loading...
14
امروز سرکار حالم بد شد گفتم خیرسرم برم خونه یکم استراحت کنم بعد دوباره پاشم بیام دنبال کار و زندگیم. رسیدم دم خونه، همین‌که دستمو داشتم می‌ذاشتم رو زنگ، گوشیم زنگ خورد که بیاید فلان شعبه جلسه فوری داریم. یجوری هم فوری و مهم می‌کردن که انگار ادامه حیات بشر به ما وابسته‌ست. تو راه رفت که دعوام شد. بخاطر دفاع از خودم زیر سوال رفتم. جلوی همکارا گریه‌م گرفت. نزدیک سه ساعت اون جلسه مرگ‌زده طول کشید. عصر بین همکارام دعوا شد. در کل من یک ثانیه هم آروم و قرار نداشتم امروز و اون استراحتی که قرار بود ساعت ۱۲ ظهر صورت بگیره، موکول شد به الان چون تازه رسیدم خونه:))))))
1010Loading...
15
من کل امروز دلم بستنی قیفی می‌خواست.
940Loading...
16
آدما وقتی درگیر عشق می‌شن چقدر ضعیف و حقیر می‌شن. دلم امروز واقعا واسه این دختره سوخت و مغزم سوت کشید وقتی داستانشو واسم تعریف کرد.
941Loading...
17
زندگی چقدر غیر قابل پیش‌بینیه. مثلا پارسال این موقع‌ها که راضی و خوشحال بودی اصلا فکرشم نمی‌کردی سال بعد درگیر چنین غمی باشی.
910Loading...
18
با اون پولی که تو داری می‌گیری کل مجموعه رو می‌تونی کباب ترش بدی مرد، این حرفا چیه آخه خجالت بکش😭
930Loading...
19
فردا یکی از استادا از تهران داره میاد این‌جا، اولین برخوردم باهاش این بود که گفت من دارم میام، کی منو کباب ترش مهمون می‌کنه:))))؟
930Loading...
20
عجب روزی بود پسر=))) واقعا الان لایق ناز شدن و بوسی بوسی هستم.
890Loading...
21
چی هست این آدمی
890Loading...
22
من از هر موقعیت دلخواه عکس و فیلم زیاد می‌گیرم چون می‌دونم یه روزی دلتنگش می‌شم. اگه می‌دونستم یه روزی انقدر قراره دلم واسه اون حس و حال تنگ شه، همشو ثبت می‌کردم. ولی نمی‌دونستم، فکر می‌کردم وضعیت همیشه همونقدر دلخواه باقی می‌مونه. ای انسان ساده نادون.
890Loading...
23
من هیچ‌وقت از این‌که کسی رو تو دعوا زدم پشیمون نشدم، عوضش هرموقع که خویشتن‌داری کردم و نزدم طرفو بعدش مثل سگ پشیمون شدم. مثل همین امروز
1102Loading...
24
دیگه اشکم واسه من ناز می‌کنه.
980Loading...
25
یه روز تو برق چشات خورشیدو پیدا می‌کنم.
1051Loading...
26
وسط بحث غم‌انگیزی که داشتیم پاشد و گفت نیاز دارم این غم رو با یه چیزی قورت بدم، تو هم آب می‌خوای؟
1121Loading...
27
دلم صبحونه بیرون میقاد.
1011Loading...
28
گزینش آموزش پرورش چه کسشریه دیگه وا خب معلومه که اینا سایه منو هم با تیر می‌زنن😂
1000Loading...
29
دلم برای آنیا خیلی تنگ شده. نیاز به جمع سه نفرمون دارم که فارغ از همه چیز فقط بشینیم حرف بزنیم، غیبتای تکراری کنیم و خاطراتی که هزار بار راجع‌بهشون حرف زدیم رو مرور کنیم.
1391Loading...
30
بابام با من قهره ولی با داداشم شوخی خنده می‌کنه. وا از ناراحتی این قهر نباید حتی لبخند رو لبت بیاد بابا😭 منو نگاه چقدر ناراحتم.
1060Loading...
31
چه کسشری دارم می‌گم
1060Loading...
32
من به باقالی‌ها حس ناکافی بودن دادم ولی مامانم بعدش همشونو خورد. آدما هم بهم همچین حسی میدن ولی حتما این‌جوری نیست که بعدش یکی پیدا شه و با میل بخورتشون.
1030Loading...
33
سر ناهار داشتم باقالی‌های تو باقالی‌پلو رو جدا می‌کردم و کنار بشقابم می‌ذاشتم، می‌دونی یه حسی شبیه این باقالیا دارم. تموم چیزی که بلدن اینه که باقالی باشن و حتی خودشون انتخاب نکردن که تو باقالی‌پلو باشن ولی من کنار گذاشتمشون، اگه یجور دیگه بودن شاید با میل می‌خوردمشون. نمی‌دونم می‌فهمید منظورمو یا نه بچه‌ها😭
981Loading...
34
از صبح از هزارتا چیز ناراحت شدم. چه سگ زندگی هست آخه. می‌خوام بشینم زار بزنم
1011Loading...
35
این حساسیتی که موقع پریود ایجاد می‌شه واقعا عجیبه. الان چون داداشم بهم گفت این‌جا دراز نکش من رو ناراحت و عصبانی کرده:))))))
1032Loading...
36
حال و هوای پارسال همین موقع‌ها
1130Loading...
37
وقتی قهرم با آدمایی که دوستشون دارم طولانی می‌شه، مغزم یجوری ماجرا رو برمی‌گردونه که انگار مقصر صد در صد ماجرا منم. یجوری قضیه رو جلوه می‌ده و دلیل میاره که انگار من اشتباه کردم و اصلا حتی حق ناراحت شدن ندارم.
1141Loading...
38
من اگه ازت ناراحت می‌شم بخاطر اینه که هنوز دوست دارم و نوع رفتار کردنت برام مهمه. اگه نبود که چجوری رفتار کردنت فرقی نداشت، حتی بیانش هم نمی‌کردم چون وضعیت برام آن‌چنان مهم نبود.
1103Loading...
39
من مطمئنم یکی تو بوفه تریاک کشیده:))))))))
1120Loading...
40
خدایا از بی‌عقلی و نادانی که نسبت به این پسر خوشگله دارم خسته‌م😭
1073Loading...
هیچ‌وقت دلم نمی‌خواد ذوق آدما رو کور کنم ولی امروز بهش گفتم تو خیلی احمقانه امیدواری. از دهنم پرید، خیلی عصبی بودم و نتونستم خودمو کنترل کنم و صرفا چیزی که بنظر واقعی میاد رو بیان کردم. چه حس بدیه.
Показати все...
این عموئه زنگو زد گفت سلام من مدیر ساختمونم.
Показати все...
من نمی‌دونم چطور با این حجم از شوک و غمی که در طول روز بهم وارد می‌شه سکته نمی‌کنم.
Показати все...
من ریدم تو این بخت و اقبالمون. اصلا نپرسید چرا، فقط کنارم باشید و تاییدم کنید.
Показати все...
کاش موقعیتم جوری بود که می‌تونستم ابروهامو صولتی کنم🧚🏻‍♀️
Показати все...
پژمرده و خشکیده‌م.
Показати все...
این‌جا هیچی پیدا نمی‌شه واسه خوردن. تو یخچال فقط یه خامه شکلاتی بود، خوشحال و خندان اونو آوردیم با نون خشکی که نمی‌دونم از کی مونده بخوریم. با خوشحالی لقمه اول رو گذاشتم تو دهنم ولی دیدم خامه‌ش خرابه و طعم کپک می‌ده. اما همکارم به خوردن ادامه داد یهو این تصویر تو ذهنم شکل گرفت که تایم ناهار از فرط گشنگی ممکنه بهم حمله کنه، منو گاز بزنه و خام خام بخوره.
Показати все...
ناخن‌های نازم رو در نهایت سادگی گل‌گلی کردم که هم دل مدیرم رو نشکنم بخاطر طرح و رنگای عجیب‌غریب، هم دل کوچک خودم رو شاد کنم.
Показати все...
گاهی مقداری انعطاف هم خوبه. سازش داشته باشیم، لازم نیست همیشه حرفای خودمون به کرسی بشینه.
Показати все...
سرمو گذاشتم رو میز، خوابم برد. داشتم لذت می‌بردم، خواستم جابجا شم، چشامو باز کردم دیدم اع سرکارم.
Показати все...