cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

رمان عطر تنت

https://t.me/joinchat/SJ4XinHIgmM5YjY0 🎈🦔

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
206
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

⛔️شوهرش بیماری شکاکی داره و هردقیقه به دختره شک میکنه تا اینکه❗️💢♨️ ترسیده #تکونی به خودم دادم و لرزون لب زدم: ×چ..چرا دستو #پاهامو بستی بازشون کن با این حرفم پوزخندی زد و سر چاقو گذاشت روی پاهای لختم و اروم روش کشید و لب زد : +بهت گفته بودم لباس باز نبوش هاا گفته بودم یا نه تند تند سری تکون و #نگاهی به چاقو دستش #کردم که لبخندی زد و گفت: +الان کاری میکنم که دیگه جاییتو به نمایش نزاری بعد حرفش چاقو محکم روی پوستم کشید که جیغی زدم... https://t.me/joinchat/MM_-s7JM2KU3Y2Jk هرشب دختره شکنجه میکنه⛓🕯🩸
Показати все...
🔥روز عروسی دوستش میفهمه داماد کسی نیست جز❗️😱🩸🥵 https://t.me/joinchat/v3lbcq_KHuMwMjRk با لبخند #دستی به شکم تختم کشیدم و تو دلم قربون #صدقش رفتم 🤰 هرچه زودتر #دوست داشتم این خبر و به برهانم بدم که داره پدر میشه ولی گوشیشو #جواب نمیداد ...درسته هنوز ازدواج نکرده بودیم ولی مطمعنم با شنیدن این خبر هم خوشحال میشه و هم زودتر ازدواج میکنیم🔥 لبخندی به این فکرم زدم که با صدای ستاره به خودم اومدم _ وای نازگل میگن که پسره دکتره و خیلی جیگره ...لعنتی معلوم نیس چی طور کرده خنده ایی به این #حرفش کردم و خواستم چیزی بگم که با صدای اینکه گفتن #عروس و داماد اومدن نگاهمو به بالای پله ها #دوختم ... یه قدم به جلو برداشتم و با دیدن مرد رو به روم که تو کت و شلوار دومادی بود شکه سرجام خشکم زد ❗️💢 برهانم شکه شده نگاهی بهم کرد و ولی سرشو سریع #چرخوند طرف دیگه قطره اشکی از چشمم #چکید و با بغض نگاهی بهشون کردم که با دردی که زیر دلم پیچید #جیغی زدم که با حس مایع داغی بین پام...🩸🔥 https://t.me/joinchat/MM_-s7JM2KU3Y2Jk دختره از پسره حامله ولی اون با کس دیگه ازدواج میکنه🥵🙊🩸🤰☢
Показати все...
🔥روز عروسی دوستش میفهمه داماد کسی نیست جز❗️😱🩸🥵 https://t.me/joinchat/v3lbcq_KHuMwMjRk با لبخند #دستی به شکم تختم کشیدم و تو دلم قربون #صدقش رفتم 🤰 هرچه زودتر #دوست داشتم این خبر و به برهانم بدم که داره پدر میشه ولی گوشیشو #جواب نمیداد ...درسته هنوز ازدواج نکرده بودیم ولی مطمعنم با شنیدن این خبر هم خوشحال میشه و هم زودتر ازدواج میکنیم🔥 لبخندی به این فکرم زدم که با صدای ستاره به خودم اومدم _ وای نازگل میگن که پسره دکتره و خیلی جیگره ...لعنتی معلوم نیس چی طور کرده خنده ایی به این #حرفش کردم و خواستم چیزی بگم که با صدای اینکه گفتن #عروس و داماد اومدن نگاهمو به بالای پله ها #دوختم ... یه قدم به جلو برداشتم و با دیدن مرد رو به روم که تو کت و شلوار دومادی بود شکه سرجام خشکم زد ❗️💢 برهانم شکه شده نگاهی بهم کرد و ولی سرشو سریع #چرخوند طرف دیگه قطره اشکی از چشمم #چکید و با بغض نگاهی بهشون کردم که با دردی که زیر دلم پیچید #جیغی زدم که با حس مایع داغی بین پام...🩸🔥 https://t.me/joinchat/MM_-s7JM2KU3Y2Jk دختره از پسره حامله ولی اون با کس دیگه ازدواج میکنه🥵🙊🩸🤰☢
Показати все...
⛔️شوهرش بیماری شکاکی داره و هردقیقه به دختره شک میکنه تا اینکه❗️💢♨️ ترسیده #تکونی به خودم دادم و لرزون لب زدم: ×چ..چرا دستو #پاهامو بستی بازشون کن با این حرفم پوزخندی زد و سر چاقو گذاشت روی پاهای لختم و اروم روش کشید و لب زد : +بهت گفته بودم لباس باز نبوش هاا گفته بودم یا نه تند تند سری تکون و #نگاهی به چاقو دستش #کردم که لبخندی زد و گفت: +الان کاری میکنم که دیگه جاییتو به نمایش نزاری بعد حرفش چاقو محکم روی پوستم کشید که جیغی زدم... https://t.me/joinchat/MM_-s7JM2KU3Y2Jk هرشب دختره شکنجه میکنه⛓🕯🩸
Показати все...
⛔️شوهرش بیماری شکاکی داره و هردقیقه به دختره شک میکنه تا اینکه❗️💢♨️ ترسیده #تکونی به خودم دادم و لرزون لب زدم: ×چ..چرا دستو #پاهامو بستی بازشون کن با این حرفم پوزخندی زد و سر چاقو گذاشت روی پاهای لختم و اروم روش کشید و لب زد : +بهت گفته بودم لباس باز نبوش هاا گفته بودم یا نه تند تند سری تکون و #نگاهی به چاقو دستش #کردم که لبخندی زد و گفت: +الان کاری میکنم که دیگه جاییتو به نمایش نزاری بعد حرفش چاقو محکم روی پوستم کشید که جیغی زدم... https://t.me/joinchat/MM_-s7JM2KU3Y2Jk هرشب دختره شکنجه میکنه⛓🕯🩸
Показати все...
#دیداری_در_ظاهر_تصادفی_اما ... ⛔️❌کپی حتی با ذکر منبع و نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد #part145 _ کـــمـــکـــــم کـــنـیــن ، کــسی ایـنـجـا نـیست؟ در حال گریه کردن بودم که بازوم گرفته شد ، قبل از اینکه نگاهی بندازم ، از ترس اینکه حیوونی چیزی باشه شروع کردم داد زدن ، چشمامو بسته بودم و فقط داد میزدم که این وسط #صدای_گیرای_مردونه_ای به گوشم خورد _ ای بابا ، دختر چشماتو باز کن ببینم چشمامو باز کردم و گریان نگاهش کردم ، محو قیافه مردنه اش شدم رو صورتش قفل کرده بودم و گریه کردن یادم رفته بود خنده ای کرد که کم مونده بود از جذابیتش غش کنم _ خوش گذشته انگار ! دستمو بگیر بکشمت بیرون ، یا همون طور میخوای بمونی ؟ به خودم اومدم و سعی کردم خودمو به اون کوچه معروفه بزنم با صدای گرفته و لرزونی که حاصل موندن تو آب سرد و #گریه زیادم بود و از بس #جیغ زده بودم گفتم : _ خودت بکشم بیرون ، نمیبینی ول کنم آب میبرتم ؟ پررویی زیر لب گفت و نشست رو تنه و پاهاشو قفلش کرد ، دست زیر بغلم انداخت و کشید بالا ، چارچنگولی بهش چسبیدم با صدای بمی که هوش از سرم برده بود و شدید به دلم نشسته بود گفت : _ انقدر نچسب به من الان میوفتیم تو آب تا این حرف و زد ...... https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk
Показати все...
رمان اوپال سیاه

*به نام خدا * به قلم : فاطمه سیفیان (سایه) 🦋روزانه دوپارت بجز پنجشنبه و جمعه ارتباط با ادمین 👇👇 @opalsadmin_vip ⛔️کپی حتی با ذکر منبع و نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد ⛔️ چنل زاپاس👇

https://t.me/+WlkSvcrSKnoxNDdk

#بنــرها‌واقعــی‌میباشنــد مردمک چشمت سمت اون عوضیا بچرخه کور شدنت رو حتمی بدون نازگل!🔥 با بهت بهش خیره شدم میدونستم اون یه مرد #مذهبی و فوق العاده #غیرتیه ولی دیگه نه در این حد که رو بیماراش هم اینجوری باشه مگه اون چیکاره من بود اون فقط #روانشناس منه! با لرزی که تو صدام موج میزد پرسیدم:_چرا نباید نگاهشون کنم!؟ با دستش محکم #کوبید رو #میز که تو جام با ترس پریدم! _نگفتم نگاهشون نکن گفتم #مردمک چشمتم سمتشون #نچرخه تو حق نداری کسیو نگاه کنی جز من! چشام گرد شد و لب زدم:_جز تو!؟) #پوزخندی زدو گفت:_ #شک داری؟! _من..من..چرا نباید به کسی جز تو نگاه کنم من میتونم همین الان برم باهاشون #لاس بزنم نگاه کردن که هیچی!.. مگه تو چیکاره منی تو روانشناس منی نه چیز دیگه! 1 ثانیه از حرفم نگذشته که انگار اتیشش زده باشم مثل روانیا سمت در حمله کردو در اتاق رو با خشم قفل کرد که از رو صندلی با ترس پاشدم و نگاهش کردم که #کلید رو گوشه اتاق #پرت کرد و #غرید:_ که باهاشون لاس بزنی ها؟! میدونی اگه تورو الان مال خودم کنم دیگه نمیتونی از هیچ خری جلوی من حرف بزنی چون تو دیگه کاملا مطعلق به من میشی..اما میدونی من پیشی کوچولوای بلبل زبونو بد مال خودم میکنم !.. یهو حمله کردو لباسم رو تو یه حرکت تو تنم پاره کردو...🔞‼️🔥 ممنوعه ترین کانال رمان تلگرام 🔞💯 یواشکی لینک vip رمان رو گذاشتم براتون😱‼️ داستانی فول هیجانی و صحنه دار و عاشقانه‼️🔥 مردی پر ابهت و خشن و غیرتی عاشق مریضش که یه دختر معصوم به اسم نازگله میشه‼️.. خواننده های رماشن تو چنل اصلی نویسنده خسته شدن با وجود اینکه شبی 2 پارت میزاره ولی انقدر رمان هیجانیه دیگه تحمل ندارن💯♨️ بیاید اینم لینک vip رمانش من خودم تا صبح بیدار موندم رمان رو خوندم یواشکی لینک رو از ادمین فقط واسه خودم گرفتم نمیدونه گذاشتم تو چنل فقط خواهشا نگید من پخشش کردم🤫🔞
Показати все...
#دیداری_در_ظاهر_تصادفی_اما ... ⛔️❌کپی حتی با ذکر منبع و نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد #part145 _ کـــمـــکـــــم کـــنـیــن ، کــسی ایـنـجـا نـیست؟ در حال گریه کردن بودم که بازوم گرفته شد ، قبل از اینکه نگاهی بندازم ، از ترس اینکه حیوونی چیزی باشه شروع کردم داد زدن ، چشمامو بسته بودم و فقط داد میزدم که این وسط #صدای_گیرای_مردونه_ای به گوشم خورد _ ای بابا ، دختر چشماتو باز کن ببینم چشمامو باز کردم و گریان نگاهش کردم ، محو قیافه مردنه اش شدم رو صورتش قفل کرده بودم و گریه کردن یادم رفته بود خنده ای کرد که کم مونده بود از جذابیتش غش کنم _ خوش گذشته انگار ! دستمو بگیر بکشمت بیرون ، یا همون طور میخوای بمونی ؟ به خودم اومدم و سعی کردم خودمو به اون کوچه معروفه بزنم با صدای گرفته و لرزونی که حاصل موندن تو آب سرد و #گریه زیادم بود و از بس #جیغ زده بودم گفتم : _ خودت بکشم بیرون ، نمیبینی ول کنم آب میبرتم ؟ پررویی زیر لب گفت و نشست رو تنه و پاهاشو قفلش کرد ، دست زیر بغلم انداخت و کشید بالا ، چارچنگولی بهش چسبیدم با صدای بمی که هوش از سرم برده بود و شدید به دلم نشسته بود گفت : _ انقدر نچسب به من الان میوفتیم تو آب تا این حرف و زد ...... https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk
Показати все...
رمان اوپال سیاه

*به نام خدا * به قلم : فاطمه سیفیان (سایه) 🦋روزانه دوپارت بجز پنجشنبه و جمعه ارتباط با ادمین 👇👇 @opalsadmin_vip ⛔️کپی حتی با ذکر منبع و نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد ⛔️ چنل زاپاس👇

https://t.me/+WlkSvcrSKnoxNDdk

💯توصیه ویژه #مردی_که_برای_حفظ_عشقش_مجبور_میشه_بهش_... ⛔️ پارت اصلی رمانه کپی ممنوع❌ داشت از جلوی اتاقم رد میشد که سریع از پشت گرفتمش و کشیدمش داخل ، تا خواست #جیغ بزنه دست زیر چونه اش گذاشتم و بدون مقدمه #لباشو بوسیدم ، با چشمای گشاد شده خیره ام شده بود چشم بستم و دستمو زیر لباسش سر دادم و روی کمرش گذاشتم ، تپش قلبش شدت گرفت و انگار از شوک کاری که کردم در اومد ، خواست با دستاش دورم کنه ، بین لبامون فاصله کمی ایجاد کردم و پیشونیمو به پیشونیش چسبوندم ، #نفس_نفس میزد و صورتش سرخ شده بود _ امشب کارو تموم میکنم مهتاب ! اینجوری دیگه هیشکی نمیتونه ازم جدات کنه وحشت زده نگاهم کرد آروم روی تخت خوابوندمش و روش #خیمه زدم ، چشماش دو دو میزد _ تو ..تو ...این کارو نمی ..کنی اشکهاش فرو ریخت و مشت هاشو به سر و سینه ام کوبید از حواس پرتی اش استفاده کردم و دست به سمت شلوارش بردم و با یه حرکت درش آوررم با عصیان گفتم : _ تا وقتی من زنده ام ، کیهان آرزوی رسیدن به تو رو به گور میبره ! خواست جیغ بزنه که با دستم جلوی دهنشو گرفتم ، تقلاهایی که میکرد کار و برام سخت تر کرده بود ، کنار گوشش لب زدم _ تو مال منی ! دیگی که برای من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه ، یا مال من میشی یا خودم میکشمت ! زیر دستم هق هق میکرد سر توی گودی گلوش فرو کردم و بوش کردم ، سر بالا آوردم و به صورتش خیره شدم ، مژه های خیس از اشکش به هم چسبیده بودن و چشماشو فوق العاده کرده بودن ، لب روی لبش گذاشتم و اولین حرکت و زدم ، صدای جیغش بین لبام محو شد ⛔️کپی حتی با ذکر منبع و نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد -------------------------------------------------------------- آراز ، مردی خشن و بدون انعطافی که عاشق دختر خدمتکارشون شده اما این وسط رقیب عشقی قدری داره پس برای حفظ عشقش ، بدون خواست دختر داستانمون ، بدنشو تصاحب میکنه و .... https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk https://t.me/joinchat/U0uBu9_n6kdjNTNk
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.