cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

AUSTRO LIBERTARIAN

لسه‌فر به این معنی است: بگذارید افراد انتخاب کنند که چگونه می‌خواهند در تقسیم کار اجتماعی شرکت کنند و بگذارید خودشان تعیین کنند که آنتروپرنرها چه چیزی باید تولید کنند. 👤لودویگ فون میزس کانال مطالعه: @LibertyReader

Більше
Рекламні дописи
2 555
Підписники
+624 години
+427 днів
+11130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

قبلاً گفتم که یونانیان دموکراسی را از منظر حاکمیت بر خود می‌دیدند، نه رأی‌گیری. ادامه‌ی این سنت را در سطور بالا از میلتون می‌بینیم که شیطان از شکست خود و رانده‌شدن از بهشت خشمگین است، اما مغموم نه. حالا که او نمی‌تواند بر بهشت حکمرانی کند، سلطه‌اش بر جهنم را ترجیح می‌دهد. دموکراسی، از این جهت، چندان ربطی به صندوق رأی ندارد، این نیست که مردم هر چند سال یک‌بار جمع شوند و برای خوشبختی خود یک حاکم انتخاب کنند، یا به‌قول‌معروف، در آینده‌ی خود «مشارکت» کنند. انسان «شریک» آینده‌ی خود نیست، بلکه تنها بازیگر آن است. این‌جا نیز در دموکراسی یونانی یک برابری می‌بینیم، اما متفاوت با آن برابری‌ای که رأی هر شهروند ارزشی یکسان داشته باشد. این‌جا برابری یعنی برابریِ هر شهروند با مجموع تمام شهروندان دیگر. سنت فردگرایی نیز از همین‌جا آغاز می‌شود. حالا در این دموکراسی می‌شود رأی‌گیری هم کرد، اما با یک تفاوت مهم: حتی اگر بدترین گزینه هم رأی بیاورد، حاکمیت مطلق فرد بر خودش آسیبی نخواهد دید. جایی که شهروندان را از یک یا حزب نامزد می‌ترسانند تا در انتخابات شرکت کند، اصلاً دموکراسی‌ای وجود ندارد؛ اصلاً رأی، رأی نیست. و آن برگه‌ای که به صندوق می‌اندازند هم قبل از این که حتی شمرده شود باطل است و هیچ تغییری نمی‌تواند ایجاد کند. این چیزی است که اصلاح‌طلبان و بسیاری از مدعیان دموکراسی امروز نمی‌فهمند و نمی‌خواهند که بفهمند. @austro_libertarian
Показати все...
AUSTRO LIBERTARIAN

درباره‌ی رابطه‌ی بربرها و دموکراسی باری، این شهر پرشکوه که جویباران کِفیسوس بر آن می‌گذرند و آغوش بر همگان گشوده است چگونه پذیرای میهمانی فرزندکُش خواهد شد و تو را بر مَسنَد میهمانان نیکو خصال خواهد نشاند؟ —ائورپیدس، «مدئا» واژه‌ی بَربَریت را معمولاً معادل با وحشی‌گری می‌دانیم. حال آن‌که برای یونانیان، بربریت جزء مهمی داشت که امروز نادیده گرفته می‌شود، یا شاید تصور می‌گردد که این جزء در وحشی‌گری مدرن موضوعیتی ندارد. برای یونانیان، بربریت به‌معنی فقدان فضائل هلنیستی بود؛ به این معنی، تمدن‌هایی بسیار بزرگ با فرهنگ‌هایی متفاوت (خصوصاً ایرانیان)، همچنان بربر بودند. البته این به آن معنا نیست که بربریت برای یونانیان معنایی منفی نداشت، اما معنایی جزئی‌تر داشت که آن را از وحشی‌گری به‌طور کلی جدا می‌سازد. ایرانیانی که با یونانیان می‌جنگیدند، تمدنی بودند از هر لحاظ بزرگ‌تر و حتی پیشرفته‌تر. یونانیان حتی به این عظمت رشک می‌ورزیدند، اما تفاوتِ مهمی وجود داشت که غیریونانیان را بربر می‌ساخت: دموکراسی. فضائل هلنیستی لزوماً به دموکراسی یونانی منجر می‌شد. البته نباید این دموکراسی را با «رأی دادن» امروزی یکسان درنظر گرفت. مهم‌ترین…

👍 15
Фото недоступнеДивитись в Telegram
«هرچه باشد این‌جا آزاد خواهیم بود؛ قادر متعال این‌جا را برای کینه‌توزی‌اش نساخته. این‌جاست که ایمن سلطه می‌رانیم؛ و به‌انتخابم، جاه سلطه را داشتن ارزشش را دراد، گرچه در جهنم باشد: بهتر است در جهنم سلطه راند تا در بهشت خدمت گزارْد.» —جان میلتون، «بهشت از دست رفته»، کتاب اول @austro_libertarian
Показати все...
👍 8👎 1 1🔥 1
Repost from τέχνη تخنه
«صندوق آراء و ماجرای تکراری مرغ و تخم‌مرغ» یک لطیفه امریکایی هست که می‌گوید «شخصی مادرشو میبره پیش دکتر میگه دکتر مادرم فکر می‌کنه مرغ شده. دکتر میگه خوب ببرش پیش روان‌پزشک. اون طرف پاسخ میده ولی دکتر من به تخم‌مرغ‌ نیاز دارم». این لطیفه را تعریف کردم تا بگویم حال و روز عدّه‌ای از کسانی که همچنان به رأی دادن امیدوارند چیزی شبیه این لطیفه است: ۱.یک گروه که همچنان باور دارند رأی دادن موثر است و تحت سیستمی قرار دارند که انتخاب عمومی و دموکراسی در آن معنایی دارد. این گروه باور دارند که مادر واقعا مرغ شده. ۲.گروهی دیگر که رأی دادن را اساساً برای رأی دادن انجام می‌دهند. برای این گروه رأی دادن یک تکلیف متعالی است. این‌ها گروهی اند که کاری ندارند مرغی وجود دارد یا نه حتی با محصول مرغ، یعنی تخم‌مرغ، هم کار ندارند تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد این است که وظیفه‌شان در راه پاسبانی و حفاظت از کیان مرغ را بدرستی انجام دهند. ۳.گروه دیگر کسانی‌اند که به صندوق رأی وابستگی حسی-نوستالوژیک دارند. این گروه شاید به لحاظ عقلایی درک کنند که مرغی درکار نیست ولی تمایلی هیجانی دارند که تخم‌مرغی درکار باشد چون به آن نیاز دارند. ۴.گروه دیگر می‌دانند که رأی دادن بی‌اثر است اما بازهم برایشان بهتر از هیچ‌کار نکردن است. این گروه قبول دارند که مرغی درکار نیست و، طبیعتا، تخم‌مرغی هم احتمالا درکار نخواهد بود امّا با خود می‌گویند به امتحانش می‌ارزد، شاید معجزه شد و مادر ناگهان تخم گذاشت. ۵.گروه دیگر حتی از گروه قبلی هم بیشتر تأکید می‌کنند که رأی دادن بی‌اثر است اما این‌ها هم رأی می‌دهند نه بخاطر محصول، بلکه بخاطر «هراس». این گروه می‌پذیرند، و از قضا تایید هم می‌کنند، که تخم‌مرغی درکار نیست اما با خود می‌گویند نکند مادر بجای تخم‌مرغ، تخم اژدها بزاید پس به همین دلیل تمام تلاشمان را بکنیم که لااقل تخم مرغ بزاید نه تخم اژدها. خلاصه اینکه، این دوستان باهم به روان‌پزشک مراجعه کنند شاید مشمول تخفیف بشوند.
Показати все...
👍 43🤣 4👎 3 1
آقای مرتضی کاظمی در این پست درخشان اشاره کرده است که ادعاهای اقتصادی اصلاح‌طلبان برای اغلب جوانان چقدر بی‌معنی و حتی توهین‌آمیز می‌توانند باشند. توصیه می‌کنم حتی اگر قصد رأی دادن دارید چند دقیقه‌ای درباره‌ی نکات و پرسش این مطلب تأمل کنید. نزاعی که در پایان به آن اشاره شده، قطعاً در آینده‌ای نزدیک گریبان تمام مبلغان پرشکیان را خواهد گرفت: https://t.me/mortezakazemii/156
Показати все...
مرتضی کاظمی

▪️ آیا به پزشکیان رأی می‌دهید؟ 🔹 آیا از تورم منفعت برده‌اید؟ در این یادداشت این فرضیه مورد تأمل قرار گرفته که آیا می‌توان گفت اکثر افرادی که در سال‌های گذشته از تورم منفعت برده‌اند در انتخابات ریاست‌جمهوری به آقای پزشکیان رای می‌دهند؟ از کسانی که به جلیلی رأی می‌دهند بگذریم و دو گروه دیگر را در نظر بگیریم؛ گروهی که رأی نمی‌دهند و گروهی که به پزشکیان رای می‌دهند. حالا در مقابل این دو گروه این سوال را قرار دهیم که: ☑️ آیا از تورم منفعت برده‌اید؟ دسته اول که از تورم منفعت برده‌اند کسانی هستند که مالک و صاحب دارایی بوده‌ و هر چه دارایی بیشتری داشته‌اند از تورم منفعت بیشتری برده‌اند. دسته دوم کسانی هستند که چون مالک دارای نبوده‌اند نه تنها از تورم منفعت نبرده بلکه به صورت دائم با کاهش قدرت خرید مواجه شده‌اند. پاسخ آری یا خیر به این پرسش که"آیا از تورم منفعت برده‌اید؟" می‌تواند با معیارهایی بسیار ساده توسط یک کارشناس ارزیابی شود. اگر پاسخ‌دهنده در پنج یا ده سال گذشته دارایی‌های همچون ملک و کالاهای بادوام داشته و موفق شده ارزش اسمی و حتی واقعی این دارایی‌ها را چندین برابر کند موفق شده از توزیع منافعی که از تورم…

👍 23👎 2 2
تصمیم شما برای شرکت در سیرک چه خواهد بود؟Anonymous voting
  • به روباه رای می‌دهم
  • به خر رای می‌دهم
  • خداوند متعال به من عقل سلیم عطا کرده است
0 votes
🤣 39👍 9👎 5 2
تصمیم شما برای شرکت در سیرک چه خواهد بود؟Anonymous voting
  • به روباه رای می‌دهم
  • به خر رای می‌دهم
  • خداوند متعال به من عقل سلیم اعطا کرده است
0 votes
سرنوشتِ آمریکا از همین حالا محتوم است—شاهدِ استقلالِ بی‌بازگشتش باش.—اما آیا برای همیشه آزاد و شادمان خواهد ماند؟—آیا این ملتِ جدید، که در جایگاهی چنین ممتاز ایستاده‌اند تا برای دنیا نمونه‌ای از یک اساسنامه فراهم آورند که تحتِ آن انسان می‌تواند از حقوقش بهره‌مند گردد، آزادانه تمامِ قوای خود را به‌کار گیرد، و فقط تحتِ حاکمیتِ طبیعت، عقل و عدالت باشد—آیا آن‌ها می‌توانند این اساسنامه را شکل دهند؟—آیا می‌توانند آن را بر بنیادی شکست‌ناپذیر بنا گذارند، و آن را در برابرِ هر منشاءِ تفرقه و فساد، که ممکن است به‌تدریج موجبِ تضعیف و نابودی‌اش شوند، ایمن کنند؟ ... نمی‌توان از صمیم قلب آرزو نداشت که این مردم به تمامِ کامیابی‌ای که استعدادش را دارند برسند. آن‌ها امیدِ دنیا هستند. آن‌ها شاید مدلی برای دنیا شوند. آن‌ها شاید در عمل ثابت کنند که انسان‌ها می‌توانند آزاد و همزمان در آرامش باشند؛ و اثبات کنند که انسان‌ها این قدرت را دارند که خود را از زنجیرهایی رها کنند که مستبدان و بی‌وجودانِ همه‌ی عالَم به‌بهانه‌ی خیرِ جمعی دورشان بسته‌اند. آن‌ها شاید مثالی بشوند از آزادیِ سیاسی، از آزادیِ دینی، از آزادیِ تجارت، و از سخت‌کوشی. پناهی که آن‌ها برای تمامِ مللِ سرکوب‌شده می‌گشایند حتماً تسلی‌بخشِ زمین است. این مثال که در آن رنج‌دیدگان شاید بتوانند از دولت‌های سرکوبگر رها شوند، شهریاران را قانع خواهند کرد که عادل و محتاط گردند؛ و باقیِ دنیا به‌تدریج چشمانِ خود را بر توهماتی پوچ که سیاستمداران به مردم فروخته بودند باز خواهند کرد. اما برای این منظور، آمریکا باید خود را از این توهمات حفظ کند؛ و خاطر جمع شود به آن چیزی تبدیل نمی‌گردد که نویسندگانِ وابسته به دولتِ شما مکرراً می‌گویند—به یک تصویر از اروپای ما—انبوهی از قدرت‌های متفرقِ متخاصم به مرزها و تجارت، که دائماً بردگیِ مردم را با ملاتی از خون سفت‌کاری می‌کنند. —آن روبر ژاک تورگو @austro_libertarian
Показати все...
👍 11 4🤣 2
به‌مناسبت سالگرد استقلال آمریکا اشتیاق تورگو برای استقلال آمریکا، در این متن که در بحبوحه‌ی جنگ استقلال آمریکا نوشته، بسیار جالب و دلگرم‌کننده است. هرچند پرسش‌ها و هشدارهایی که می‌دهد، در پرتو وقایع امروز آمریکا مایه‌ی ناامیدی ما می‌گردد. @austro_libertarian
Показати все...
8👎 1
وظیفه‌ی اندیشمند همیشه، مخصوصاً در این دوره و مخصوصاً اندیشمندِ نگرانِ ایران، تبیین مسائل با نوعی از زیرکی و هوشمندی است که نه در اختیار عوام و نه در اختیار حاکمان است. حقیقت دارد که، به‌قول امرسون، گسترش شهرها در دوران ما باعث شده تا آن مسیر حقیقت به دربار بسته شود، اما اندیشمند همچنان مجاز نیست به‌جای موعظه یا توصیه به حاکمان، مردم را نصیحت کند. سعدی در جامعه‌ای می‌زیست با مردمانی بی‌اندازه خرافاتی و بدوی؛ اما همچنان وظیفه‌ی خود می‌دید که، برای حفظ ایران، بینش‌ها و حکایات همین مردم و کوچه‌بازار را با رندی و هوشمندی به حاکمان برساند و آن‌ها را عتاب کند. امروز نیز وظیفه‌ی اندیشمند نگران ایران این است که بفهماند چرا اکثریت مردم نمی‌خواهند رأی دهند (وظیفه‌ای به‌غایت خطرناک برای اندیشمند)، نه که این کار سخت را رها کند و درعوض مردم را پند و اندرز بدهد. @austro_libertarian
Показати все...
👍 16 3
در یک جامعه‌ی خام و مذهبی، شاعر و سیاح خود یکی از اشراف و از یارانِ شهریاران، یک آموزگارِ مذهب، یک واسطه میانِ مردم و شهریار است و به‌خاطرِ موقعیتِ برجسته‌ی خود، آزادیِ زیادی در برابرِ حاکمان دارد. رشدِ شهرها و گسترشِ تجارت به‌سرعت این مسیرِ هموار را برای رسیدنِ حقیقت به دربارها می‌بندد، همان‌طور که این راویِ زندگیِ سعدی به‌سادگی به ما می‌گوید: «سلطان، اباقا خان، حظی وافر از این اشعار می‌بُرد. به‌راستی که امروز هیچ مردِ دانا یا شیخی جرئتِ بیانِ چنین موعظه‌هایی را، حتی به یک بقال یا قصاب، ندارد؛ و از این روست که جهان در چنین مصیبتی که شاهدِ آنیم گرفتار گشته.» پارسیان را «فرانسوی‌های آسیا» نامیده‌اند؛ و برتریِ آنان در هوش، احترامِ آن‌ها برای مردانِ دانا، استقبال‌شان از سیاحانِ غربی، و رواداری‌شان نسبت به فرقه‌های مسیحیِ داخلِ قلمروشان، در تضاد با تعصبِ ترکان، به‌نظر می‌رسد که از فرهنگِ غنیِ این گروهِ شعرا برمی‌خیزد که در طولِ پانصد سال دائماً تحکیم گشته و هر بار پارسیان را قادر ساخته تا متجاوزانِ سرزمین‌شان را متمدن کنند و هویتِ ملیِ خود را نگه دارند. —رالف والدو امرسون، «سعدی» @austro_libertarian
Показати все...
👍 14👎 1
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.