شعرهای نا تمام....

‍ بی دلیل "دست به سرم" نکن می خواهم "گل همیشه بهارت" باشم در تمام" پیاده روهای" تنهایی پاییزیی ات پر از روزهای خوب قرار عاشقانه خاطرات قدم زدن زیر باران دونفره چشم بهم بزنیم به انتها می رسد جاده ی شمالی فقط یکشب طولانی می ماند،تا" دنیا دنیا "،دلتنگی ،حسرت ✍#مریم(ماریا) تقدسی #هشت شعر #آنان که قنوت می دانند، سکوت نتوانند...

بی دلیل "دست به سرم" نکن می خواهم "گل همیشه بهارت" باشم در تمام" پیاده روهای" تنهایی پاییزیی ات پر از روزهای خوب قرار عاشقانه خاطرات قدم زدن زیر باران دونفره چشم بهم بزنیم به انتها می رسد جاده ی شورانگیز فقط یکشب طولانی می ماند،تا" دنیا دنیا "،دلتنگی ،حسرت ✍#مریم(ماریا) تقدسی #هشت شعر #آنان که قنوت می دانند، سکوت نتوانند...

‍ "بی حساب وکتاب" "سر در گم" شده ایم برای سوزن گمشده در میان انبوه کاه دقمرگ کرده ایم آیینه ی دلشکسته را از اینهمه تکه های فراموشی چشمان هوس آلود "بی تاروپود "نقش وسوسه زدیم بر دار عاشقی "گل وبلبل" نشد فرش قرمزی که بنام عشق انداختیم ✍#مریم(ماریا) تقدسی #هشت شعر #آنان که قنوت می دانند، سکوت نتوانند...

بی حساب وکتاب سر در گم شده ایم برای سوزن گمشده در میان انبوه کاه دقمرگ شده است آیینه ی دلشکسته از اینهمه تکه های فراموشی چشمان هوس آلود که نقش عشق زدند بر دار وسوسه "گل وبلبل" نشد فرش قرمزی که زیر پای عشاقست

روز وشب در وجودم مردی می دود با آرزوهای بلند که همزبان پرنده ها،باران،کوه و ریاست باور سبز سپیداران و صنوبرهای برافراشته فراخنای عطر شبدرهای تازه صحرا تن صدایش ، دیوانه ام می کند در مستی ،هوشیاری دوستش می دارم "بسیار بسیار" ✍#مریم(ماریا) تقدسی #هشت شعر #آنان که قنوت می دانند، سکوت نتوانند...

بشتاب آهوی بی اقبال بیشه ی شیران نا امن ست کجا باروبندیل سفر بندم که صدای نعره ات دیگر نیاید جانم ،به لب رسانده روزگار ناسازگار خونها می خورد دل به تنگ آمده، بی حاشا *"چون دلت با من نباشد ،همنشینی سود نیست" ✍#مریم(ماریا) تقدسی #هشت شعر #آنان که قنوت می دانند، سکوت نتوانند... * مولانا