زرخرید (به قلم: بانوی بارانی)

- عشق‌بازیمون رو یادت نمیاد؟ ساچلی ترسیده به شوهر دوستش زل زد. - اقا.‌.اقا دانا.. با بالا رفتن دست دانا روی پایش لال شد که دانا خم شد و ساچلی را... https://t.me/+ATMjdbaVH8NhYzU0 ساچلی دختری از قشر پایین که با دختری پولدار دوست میشه غافل از این که نامزد دوستش مردیه که سال هاست دنبال ساچلیه و درست شب عقدش به ساچلی تو دستشویی... https://t.me/+ATMjdbaVH8NhYzU0 #توصیه‌ی_نویسنده😍😍

خیلیا می‌اومدن و می‌گفتن ما ناری رو تصور می‌کنیم که تو باغ با بچه‌هاش و یاشار خوشبختن. دختر کورد شجاع من رو این روزها چطور تصور می‌کنید؟😞 فردا اگر روز خوبی بود مرا برای دیدن باران، برای قدم زدن در کوه‌های پاییزی برای رقصیدن در برگ‌ریز برای دوست داشتن بیدار کنید؛ از گریستن خسته‌ام، از رنج‌ها خسته‌تر...

صنم،دختری که اردلان، دیوونه رو درحال مرگ از توی قبرستون جمع میکنه ولی ارسلان که دلش می‌خواد ریق رحمت رو سر بکشه و از زنده موندنش ناراحته باهاش لج میکنه و انتهای کل کل هاشون میشه... https://t.me/joinchat/ptUebR3xhkVmNDU0

تو کانال ایاز نیستید؟ ای بابا😁 داره جالب میشه‌ها