🇮🇷هلیلان در گذر تاریخ
🔷معرفی مفاخر وآثار باستانی و طبیعی شهرستان هلیلان🔷 ⏩Holilan in the course of history⏪ ارتباط با مدیر کانال جهت ارسال مطالب: 👇 @Hadinourmalkiy 💠اگر مطالب کانال موردپسندتان واقع شد ما را به دوستانتان معرفی کنید.. 🔜 t.me/Holilan_History ┈••✾•🌿
Більше390
Підписники
Немає даних24 години
-37 днів
-830 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
📖 #داستانهای_شاهنامه
✍ فریناز جلالی
قسمت شصت و سوم
۱-۴-۱۴۰۲
💠 پادشاهی نوذر(بخش اول)
🛑نقش خلیفه عباسی در کشته شدن مرداویج
📚منزوی، مترجم مجلد پنجم تجارب الا مم، در پانویس نوشته ی تعیین کننده ای که از مسکو به نقل شد، آورده است: ابوبکر صولی در «اوراق» می افزاید که مرداویج گفت: «من کشور فارس را بازگردانم و دولت عرب را واژگون کنم !
📚در اینجا منظور از فارس ایران است. خواه این گزارش درست باشد و خواه نادرست، پیداست که در این روزگار در برخی محفل ها چنین فکری وجود داشته است که باید با برانداختن حکومت عرب ها، فرمانروایی خود ایرانیان از تو در ایران برپا شود
📚به این ترتیب می توان با قاطعیت چنین برداشت کرد که بغداد نقشه کشتن مرداویج را ریخته است و با شتاب هرچه تمام تر آن را به اجرا در آورده است.
📚پیداست که پراکندن دروغ درباره ی بلندپایه ای که کشته می شود. بخشی از برنامه است. باید مرداویج و یارانش ستمکار بوده باشند. تا قتل او توجیه شود. البته این هنجار سبب پرشدن جیب بلندپایگان طرف طراح توطئه نیز می شود. ابن اثیر ناخواسته وجود چنین هنجاری را فاش میکند :یاقوت از واسط سوی شوش رفت و بریدی نیز با گشتی از دجله راه اهواز در پیش گرفت.
📚 باز شوش و جندی شاپور با دو برادر بریدی، ابو حسين و ابویوسف بود. این دو ادعا می کردند باز سال ۳۲۲/ ۹۳۴م را سپاه مرداویج ستانده و از درآمد سال ۹۳۵/۳۲۳م چیزی به دست نیامد.زیرا نمایندگان مرداویج چندان به مردم ستم کرده اند که از کشتن چیزی برجای ینمانده است، در حالی که در هر دو سال کار، چنین نبود و خود برادران بریدی باز را ربوده بودند.
📚 گزارش آن به ابن مقله رسید و او نماینده ای فرستاد تا هنجار آن دیار بکاود، دو برادر پسر بریدی با او سازشکاری کردند و نماینده ی ابن مقله نامه ای بدو نوشت و گرفتار آنها بدو گزارش کرده و بدین سان دارایی بسیار به دو برادر بریدی رسید و کار ایشان فرهت بافت، پولی که آنها به دست آورده بودند چهار هزار هزار دینار بوده است.
منبع
تجارب الامم
تاریخ دیلمیان و علویان- پرویز رجبی
ماجرای حمله مغولان به ایران
گردآورنده: دکتر باقر پیری
ویراستار : هادی نورملکی بالاوند
قسمت نوزدهم
۳-۴-۱۴۰۲
اشتباه سلطان محمد در این بود که به طور کامل راه تجارتی ابریشم را بست. او با چنین اقدامی سبب نارضایتی بازرگانان داخلی و خارجی شد و آنان نیز برای رهایی از وضعیت موجود، نهایت همکاری را با چنگیز انجام دادند.
علت خیانت بازگانان را باید در فقدان ناسیونالیسم ملی در ایران دانست. در واقع در آن دوران اثری از نان ایران باقی نمانده بود. چیزی که در منطقه دیده می شد. خوارزمشاهیان بودند و بازرگانان فرقی بین این حکومت و چنگیز نمی دیدند. نباید فراموش کنیم که ما از دوره ای از تاریخ ایران حرف میزنیم که هویت ملی کاملاً خاموش است و هر کسی به فکر منافع خود می باشد. پس در چنین سرزمینی، کسی جان خود را برای حفظ حکومتی ظالم و غیر مردمی فدا نمی کند.
(شباهت ها و تفاوت های حمله اعراب و مغولان در چه بود و تاثیر هرکدام بر ویرانی ایران تا چه حد بود؟)
تاثیر حمله اعراب بیشتر بر روی تخریب هویت و فرهنگ ایرانی بود. یعنی ایرانیان پس از حمله اعراب، رفته رفته دچار بحران هویتی شده و از نظر اخلاقی با اجداد باستانی خود تفاوت زیادی پیدا نمودند و می توان گفت شبیه اعراب مهاجم و در دورەهای بعد شبیه ترک های فاتح شدند.
پس از این حملات شاهد راه اندازی بازار برده فروشان هستیم که یک زن یا دختر تنها به خاطر شکست حاکم شهر خود از حاکم دیگر، محکوم به بردگی جنسی تا لحظه مرگ بود و همچون کالا به صورت شرم آوری در بازار خرید فروش می شد.
از جمله ویژگی های دیگر جامعه ایران پس از این حملات، رواج شاهد بازی در بین برخی از ایرانیان بود. این رسم شرم آور از دوران تسلط آلتاییان بر ایران به خصوص غزنویان رواج پیدا کرد و در هنگام حمله مغولان شدت زیادی پیدا نمود. یعنی پسران زیر 15 از قرقیزستان امروزی خریداری شده و به عنوان از برده جنسی مورد استفاده قرار می گرفتند.
تا حدودی دزدی، حقه بازی و نیرنگ و فریب، چند همسری و شاهد بازی در جامعه ایرانی رواج پیدا نمود.
اما دانش پروری و تولید علم در ایران حتی پس از سرنگونی ساسانیان و دوران خاموش ایران در حال تداوم بود و جامعه بی اخلاق و بی هویت ایران عصر تسلط آلتاییان، همچنان در صدر تولید علم جهان قرار داشت و شمار کتابهایی که در کتابخانه های شهرهایی چون بخارا قرار داشت. گاهی به صدها هزار جلد می رسید. ایران حتی در دوران خاموشی نیز در علم پزشکی و مهندسی در جهان قرار حرفهای زیادی برای گفتن داشت.
حمله مغولان بیشتر چرخه تولید علم در ایران را مورد هدف قرار داد و آن را متوقف نمود. به طوری که ایران پس از این حمله هرگز کمر راست نکرد.
حمله مغولان به ایران را باید تکمیل کننده حمله اعراب بر نابودی ایران دانست. یعنی یک قوم، ساسانیان را از بین بردند و اخلاق و هویت عالی ایرانیان را از آن گرفته ولی تولید علم را متوقف نکرده بودند و مغولان ضمن تقویت بی اخلاقی در ایران، قدرت تولید علم را از آن گرفت و از گسترش رقابت علمی با غرب، پس از رنسانس اروپا باز ماند.
حمله مغولها و بررسی روند پیروزی و پیشروی آنها در ایران بسیار ساده و قابل درک است.
خوارزمشاهیان به خاطر ضعیف شدن سلجوقیان و با تکیه بر نیروی گسترده ترکان قپچاق توانستند امپراطوری عظیمی را ایجاد کنند که سودای جهاد با چین و اروپا و مسلمان کردن مردم کافر این دو سرزمین را هم در سر می پروراند و اگر مغولان در کار نبودند. خوارزمشاهیان به چنین موفقیتی دست می یافتند، اما این امپراطوری، یک ارتش نیرومند نداشت و به جای آن دارای یک لشکر خیلی بزرگ بود که نیمی از آن را ترکان قپچاق تشکیل می دادند که تنها به خاطر منافع مالی و حس قدرت طلبی و زورگویی بر مردم ایران به لشکر خوارزمشاهی راه پیدا نمودند و در همان آغاز قدرت گیری مغولان پشت خوارزمشاه را خالی نمودند.
خوارزمشاه از طرف مردم ایران حافظ ایران و حتی نگهبان جهان اسلام نیز شناخته نمی شد و حس فداکاری در بین مردم عصر حمله مغول وجود نداشت. برای مردم آنچه آنان را مجاب میکرد که برای دفاع از وطن در کنار خوارزمشاه بایستند، حفظ سرزمین اسلام بود که آن نیز به خاطر عملکرد ستمگرانه خوارزمشاهیان و البته تبلیغات خلیفه عباسی و حشاشین از بین رفتە بود. خوارزمشاهیان تنها برای حفظ حکومت خود تلاش می نمودند و تنها امید مردم ایران، یعنی جلال الدین نیز با غارت مردم ری، آذربایجان، آران، کردستان و گرجستان؛ نه تنها نماینده مردم محسوب نمی شد. بلکه دشمنی نفرت انگیز شناخته می شد و توسط همین مردم کشته شد و در این شرایط بود که مغولان نیرومند که از نظر لشکر با خوارزمشاهیان برابری می کردند از تمام این شکاف های ملّی، شرعی و خیانت لشکر غیر ایرانی حداکثر استفاده را کردند و زخمی سنگین را بر پیکر تاریخ ایران وارد نمودند و هدف آنان نابودی کامل نژاد و دانش و فرهنگ ایرانیان بود.
Фото недоступнеДивитись в Telegram
📚اصغر محمودآبادی، عضو هیئت علمی تاریخ دانشگاه اصفهان، از علاقهٔ فراوان مرداویج به #فرهنگ_ایرانی میگوید و این که او قصد ایجاد «رنسانس» و بازگشت به فرهنگ پیش از اسلام ایران را داشته. به گفتهٔ او، مرداویج به موسیقی، نشانها، پوشش و جشنهای ملی ایرانیان علاقهمند بود.
📚ولی به نظر محسن رحمتی، دانشیار تاریخ دانشگاه لرستان، این احتمال هم وجود دارد که مرداویج با شرایطی که به وجود آمد، پس از آن که خلیفه حاضر نشد استیلای او بر متصرفات جدیدش را بپذیرد و آل بویه توانستند مناطقی از جمله فارس را از جانب خلیفه دریافت کنند، خود را احیا کنندهٔ #شاهنشاهی_ساسانیان دانسته باشد تا مشروعیت لازم را به دست آورد.
Фото недоступнеДивитись в Telegram
Cave paintings in Doushe cave, Lorestan, 8 millennium.BC
🔷 نقاشی های غار دوشه شهرستان چگنی
🔹قدمت ده هزار سال پیش
#هلیلان در گذر تاریخ
💢 پَل بریدن(گیسو) در میان زایار (مردم)لر
#بارون_دوبد سیاح روسی در سال 1840میلادی برابر با 1219هجری شمسی به مناطق لرستان و خرم آباد سفر کرده و شرح سفر خود را در کتابی تحت عنوان #سفرنامه_لرستان_و_خوزستان ارائه نموده است.اودرباره بازدید از قبرستانی در لرستان چنین می گوید:
بر بالای هر مزار سنگ عمودی صافی دیده میشد. که طره گیسوی زنان بر آنان آویزان بود…به من گفتند برای زن و مادر و خواهر و دختر و بستگان دیگر متوفی رسم است تاحلقههای زلف خود را بچینند و به نشانه غم دل بر مزار عزیز از دست رفته خود بگذارند..گمان نکنم هیچگاه سوگنامهای را درحد نیمی از فصاحت و بلاغت یک چنین بیانی از احساس اصیل ساده، که تنها مهر خالص یک زن میتواند آن را خلق کند، در جایی خوانده باشم.»
گیسو از اهمیت زیادی در بین مردم لر برخوردار است در گذشته داشتن موی کوتاه ذلت بود و کسی موی خود را کوتاه می کرد کوتاهی مو به میزانی زشت و ناپسند بود که گیس بریده نوعی نفرین و دشنام به حساب می آمد.
داشتن پل های بلند و پر تعداد یکی از ملاک ها و معیار های زیبایی بانوان و دختران بود و نشان از جایگاه اجتماعی آنها داشت.
استاد #فرزین ، شاهنامه پژوه در "آیینهای سوگواری درشاهنامه "میگوید: سوگواران و داغدیدگان به جز رفتارهایی همچون گریستن، خستن روی، آیینهای ویژهای مثل بریدن بانوان موی سر خود را و بستن میان با موی مرسوم بوده است.هم چنین شنیده شده است که بختیاریان بر مزار عزیزان و مردان شجاع و بزرگان هر کُربو بَرد ِشیر میگذارند و عدهای نیز با برافراشتن ساختمانی چهارطاقی که کوشک میگویند بنا میکردند که این پَلهای بافته شده و برخی نیز باز شده بر سقف کوشک میآویختند که تصورش بسیار غم انگیز است.اصطلاح "پَل بُریدن" گاهی جای نفرین هم بکار میرود چون پَل بُریده!(شاخه لری بختیاری)پِل بِررو و پَل بِرریا در شاخههای لکی و پَهل دات سیت بوئره(شاخه مینجایی) پَل پوت بُهرا (مراد بریدن مو ریز و درشت)نفرین کردن در حالتی که رفتار یک دختر جنبه ضد هنجار و عرف داشته باشد و در مواردی حتی برای به سخره گرفتن یک مرد خطاب میشود که اشارهای به عقوبت اجتماعی این رفتار دارد و یا "پل دات بُهرا/پَل دیت بُهرا "(لُری شاخه جنوبی)خطاب به مرد و زن است.
برای دانستن اهمیت زلف و پل در فرهنگ تمام لرها از پهلی و بختیاری تا جنوبی میتوان چنین عنوان کرد؛
#ویلکن در سال 1886 در مقاله ای چنین بیان میکند که سر را جایگاه روح میداند و با توجه به یافته های انسان شناسانه و باستان شناسی و اسطوره شناسی همیشه مهمترین خدایان و الهه ها ایزد بانو بودند و مردم در مراسمات شادی و عزا رفتارهایی مناسب با باور های خود بروز میدادند که تا به امروز کم و بیش نقش پر رنگی دارند.
زنان در عزا پل میبرند چون میخواهند خود را در غم تازه گذشته قربانی کنند به اعتقاد ویلکن بریدن آیینی موی سر، بنابر اصل "جزء به جای کل"، جانشین قربانی کردن انسان است چون سر، یعنی محل رویش مو، را جایگاه روح میدانستند.
با توجه به سابقه سکونت لرها در ایران و ایزدبانو های فرهنگ ایران کهن زلف و پل ریشه در قوم لر دارد و باور به زلف در سایر اقوام به مانند لرها وجود ندارد زیرا خاستگاه اصلی این آیین لرستان است و بس زیرا لر است که در زایش و مرگ آیین هایی دارد مرتبط با موی سر که در هیچ یک از اقوام دیده نمیشود.
نقش ها و کتیبه های کهن در لرستان بزرگ و اشعار کهن لری خود بهترین گواه بر این مدعاست.
در #ادبیات_لرستان پل برون دستمایه ادبی مهمی فراهم آورده که در ذیل به بخشی از آن ها اشاره می کنیم . شاعران لر به پیروی از این آیین می گویند :
قافله ها میئا...(اسم متوفی) نی ده باشو
دخترو گیس بوئریت ریت وا نهاشو
#میرنوروز هم میگوید:
اَر که مِه روزی ده تو بهام جدایی
گیس بُرسه وه سَر قورم بیایی
( غضنفری: 1365).
و در شعر لری بختیاری هم آمده است :
دات بُرا ددیت بُرا همه بُران پهل
همه به کارد ایبُرِن زینه ت وه خنجل (خنجر)
دات بُرا ددوت بُرا همه بُران مِی
همه به کارد ایبُرن زینه ت وه قیچی
و این شعر به لُری شاخه ی جنوبی از #رسول_سنایی
قدیمل مُردنِ هر مِردِ خوبی
بهونه ی پَل بُرونِ زَنگَل ایبی
چِنو سی مُردَش پَل ایبُریدِن
که لامِردون فرش پَلل ایبی
یا این شعر از شاعره لُر #خاطره_خاتون_جلدانی :
گیس برون خاطریامه ری و درگاه سرنوشتم
وا تش همیه خیالت ایقه سوختم تا بِرشتم
ورخلاصس وا تش باد کپر کل چی رنینم
و زلالی سر خم درد دلم سیت نوشتم
و #فردوسی در شاهنامه می سراید:
همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز
بُرید و میان را به گیسو ببست
🛑مرداویج و برگزاری جشن باشکوه سده
📚مرداويج خواست جشن پدران بزرگ خويش را، كه سيصد و ده سال بود از آن شكوه جهان افروز افتاده بود، در يكی از بزرگ ترين شهرهای ايران آن روز يعنی اصفهان برگزار كند.
📚جشن سده نزدیک میشد در این شب با کیفیت خاصی آتش می افروختند مردآویج از مدتی قبل دستور داده بود در بیرون شهر اصفهان هیزم گرد آورند و آتشی آماده کنند که هیچ کس مانند آن را نه دیده و نه شنیده باشد دستور داده بود آلات نفت اندازی و آتش افروزی و آتش بازی و کسانی که در این امور مهارت دارند گردآورند و شمع های بزرگ آماده سازند. در اطراف اصفهان کوه و تپه ای نماند که پشته های هیزم برای آتش زدن در آن تعبیه کرده باشند، محل نشستن مردآویج را در فاصله دوری قرار دادند که حرارت آتش او را ناراحت نکند ، کلاغ و مرغ شکاری بسیار صید کردند و بهای ومنقار آنها پوستهای گردو پر از نفت ووسایل آتش سوزی دیگر بستند تا در ساعت معین آتش از همه جا از زمین، از کوه؛ از هوا زباله بکشد.
📚این جشن را بعدها شاهان آل بویه گسترش دادند و در دوره آل بویه هم شاهد احیا و گسترش آیین ها و جشن های باستانی ایرانیان حتی در دربار خلافت عباسیان هستیم
منابع
تجارب الامم جلد ۵ ص ۳۱۰
شاهنشاهی عضد الدوله دیلمی - علی اصغر فقیهی
🔹ماجرای حملەمغولان
⬅️ (چرا مغولها به اروپا حمله نکردند و اروپا چگونه از حمله مغولها نجات یافت؟)
👈 بخش16
مغولها قصد فتح کامل اروپا را داشتند. برای همین در سال 1242 میلادی، خود را به دروازههای شرقی اروپا رسانده بودند و یک ارتش مسیحی را در لهستان و یکی دیگر را در مجارستان نابود کرده بودند.
ارتشی از شوالیههای مسیحی ژرمن، لهستانی و تمپلر که مشغول جنگ با مغولها بودند، قربانی درایت مغولها در کمین کردن و تله گذاشتن آنان شده و تقریباً تا آخرین نفرشان از بین رفته بود. لشکر مغولها به فرماندهی سبتای بهادر به پیشروی خود در گردنه کوههای کارپاتیا و دشتهای مجارستان ادامه داد. دیگر هیچ قدرتی در اروپا توان شکست مغولها را نداشت. آنها نیروهای خود را به نزدیکی وین در اتریش و دریای آدریاتیک رسانده بودند. بعد از شکست دادن شوالیهها، مغولها مجارستان را هم تحت کنترل خود گرفتند. آنها دشتهای منطقه را شبیه استپهای محل زندگی خودشان میدیدند و دامهای خود را در دشتهای منطقه به چرا گذاشته بودند. آب و هوای اروپا برای زندگی ایلی مغولها بسیار مناسبتر از آب و هوای ایران بود.
همه چیز دست به دست هم داده بود که غرب هم مثل ایران در مواجهه با مغولها در پرتگاهی تاریخی قرار گیرد. اما با خوششانسی از این خطر جان به در برد.
در سال 1242 میلادی، اسب سوارهای غریبه را در اطراف وین دیده میشدند و اتریش در برابر آنها کاملاً بیدفاع بود. این روش حمله دقیقاً شبیه شیوه حمله به ایران بود. یعنی فرستادن جلوداران برای ترساندن دشمن و سپس حمله نهایی و در این میان، غرب اروپا با نگرانی منتظر آنها بود و کاری هم از دستش برنمیآمد.
مغولها مطمئن بودند که وین را به راحتی فتح میکنند. با این اوصاف، تردیدی نبود که وین با خاک یکسان خواهد شد. مغولها قصد داشتند. ابتدا به بلژیک حمله کنند. چون ثروت بیشتری در این مناطق خوابیده بود و قرار بود گروهی دیگر از مغولها از آلپ عبور کنند و خود را به ایتالیا برسانند و چراگاههای بیشتر و شهرهای بیشتری برای ویران کردن هم پیدا کنند.
در صورت حمله مغولها، بسیاری از مناطق اروپا خالی از سکنه و احتمالاً به سرعت به کوهستان و چمنزار تبدیل می شد. اتفاقی که در خراسان ایران افتاد. و در صورت وقوع چنین جنایتی، اروپا هرگز شاهد شکلگیری سرمایهداری و اوجگیری طبقه متوسط نمیشد و صنعت چاپ در اروپا شکل نمیگرفت. انقلابهایی مثل انقلاب فرانسه هرگز رخ نمیداد و از همه مهمتر، اروپا هرگز انقلاب صنعتی را تجربه نمیکرد. دقیقا همان چیزی که در ایران افتاد.
ویرانی پاریس احتمالاً یکی از فاجعهبارترین نتایج حمله مغولها میشد؛ اگر مغولها به ایتالیا حمله میکردند و کسی در برابرشان دوام نمیآورد؛ حمله مغولها و ویران کردن احتمالی شهر رم توسط آنها به معنای ویران کردن قویترین نقطه ارتباط جامعه اروپا با گذشته باستانی روم بود. اگر این ارتباط با دنیای کلاسیک قطع میشد، چهرههایی مثل دانته، میکلآنژ و لئوناردو داوینچی ظهور پیدا نمیکردند؟ حتی اگر نیاکان این هنرمندان هم از حمله مغولها جان به در میبردند، شهرها و روستاهایشان چنان ویران میشد و دغدغه مردم چنان بر تأمین غذای روزانه متمرکز میشد که دیگر جایی برای شعر یا هنر باقی نمیماند. درست مثل اتفاقی که در ایران افتاد و خرافه و نذر و نیاز جای دانش را گرفت.
اما حمله مغولها به وین هرگز اتفاق نیفتاد. در اوایل سال 1242 میلادی، ارتش مغول ناگهان عقبنشینی کرد. مرگ جانشین چنگیز یعنی اوکتای باعث عقبنشینی مغولها از اروپا شد و لشکریان مغولی به مغولستان بازگشتند. چون وقتی خان از دنیا رفت، قانون و عرف مغولی ایجاب میکرد که نیروهای نظامی شخصاً به سرزمین شان برگردند و به او ادای احترام کنند و یک خان جدید هم انتخاب شود.
نتیجه این شد که سبتای بهادر در آستانه فتح غرب اروپا، راهش را تغییر داد و با نیروهایش به خانه برگشت. مغولها دیگر هرگز به اروپا برنگشتند. چون تمرکز خان جدید روی تثبیت قدرت خود بر چین و ایران و سرزمینهای عربی قرار گرفت. چون در ایران، خلیفه عباسی و حشاشین در حال استحکام جایگاه خود بودند تا با یک بسیج مردمی مغولها را از جهان اسلام بیرون برانند و در چین نیز شورش هایی بر علیه مغولان صورت گرفت.
مرگ اوکتای روند تاریخ جهان را عوض نمود و راه را برای سروری غرب در جهان باز نمود. چون یکی از رقبایشان یعنی ایران نیز دیگر توان تولید علم را نداشت. بلکه توان علمی پیشینیان خود را نیز در آتش خشم مغولان از دست داده بود.
https://t.me/kurdokurdistan
ناوەندی مێژووی کورد و کوردستان
کانال رسمی مؤسسهٔ فرهنگی، هنری غیرانتفاعی ناوەندی لێکۆڵینەوەی مێژووی کورد و کوردستان ( مرکز پژوهشی تاریخ کرد و کردستان) شمارە ثبت 812 دفتر مرکزی سنندج @kurdokurdistan لینک
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.