@Lovinglife4all سرچ کن
🚩 Channel was restricted by Telegram
БільшеКраїна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
600
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
#پارت120
#واقعی_سرچ_کن🥴❌
عروسکم رو برداشتم رو مبل کنار عمو سپهر نشستم..
با تعجب به دستش که توی #شلوارش بود نگاه کردم و ازش پرسیدم:
-عمو چرا دستت اونجاته؟
+خب اونجام درد میکنه کوچولو مجبورم #ماساژش بدم خوب شه، میخوای تو ماساژش بدی؟
لبامو برچیدم:
_اما مامانم گفته نباید به اونجام دست بزنم که!
+ خب مامانت درست گفته، اما منظورش ماله خودت بوده ماله من که اشکالی نداره..
-راس میگی؟
لبخندی بهم زد و دستم رو گرفت و زیر #شلوارش برد..
وقتی انگشتام به به جیز #گوشتی و نرم و داغ خورد، هول زده دستمو مشت کردم که متوجه #آه تو گلوی عمو سپهر شدم..
با هیجان گفتم :
-وای عمو چقدر #بزرگ و نرمـــه! کجاش درد میکنه؟
-همه جاش کوچولو؛ اما اگه تو ماساژش بدی زود خوب میشه.
بلند شد ایستاد و شلوارش رو کامل دراورد.. با تعجب بهش نگاه کردم که دوباره نشست و دستامو روی اون چیز گوشتی عجیب گذاشت..
ناخوداگاه آروم با دستم بالا #پایینش کردم که عمو سرشو عقب برد و ایندفعه آه بلندتری کشید..
-واای عمــو اینقدر درد میکنه؟
-اره خیلی #درد میکنه، بوسش میکنی؟
دودل سرم رو به نشونه تایید تکون دادم که دستش رو #پشت سرم گذاشت و.......
https://telegram.me/joinchat/AAAAAFA3v4IGcTjqHWHZFg
https://telegram.me/joinchat/AAAAAFA3v4IGcTjqHWHZFg
#یه_داستان_متفاوت_با_رابطه_های_وحشتناک_خشن😱😱🔥
📛📛توجه این داستان دارای صحنه های باز است و اونایی که طاقت خوندن آزار و اذیت جنسیو دارن جوین شن📛📛
|•°هـمـسرایده آلمـن 💕|
°•°•°•● ﷽ ●•°•°•° |•° #هـمـسرایدهآلمـن°•| 🕊