cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🇵 🇮 🇸 🇭 🇻 🇦 🇦 🗣️🎵

🌙 ོ. ོོ ⁦🥀__ نه هنرمندم ، نه شاعر و نه هیچکس دیگری، فقط بدنبال دانستن رازی هستم که پروانه را به سوختن ، شمع را به گریستن و آدمی را به نوشتن وامی‌دارد... خاصیت صدا آرامش است #بیژن_امرایی(پیشوا)

Більше
Рекламні дописи
1 044
Підписники
Немає даних24 години
-167 днів
+10330 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

By david michael draiman دیوید میکاییل دریمن The Sound Of Silence" صدای بی صدایی Hello darkness, my old friend   سلام تاریکی دوست قدیمی من I've come to talk with you again آمده ام تا دوباره با تو سخن بگویم Because a vision softly creeping برای یک نگاره که به آرامی می خزد Left its seeds while I was sleeping که تخم هایش را زمانی که خواب بودم گذاشت And the vision that was planted in my brain و نگاره ای که در مغزم کاشته شده بود Still remains هنوز مانده است Within the sound of silence همراه با صدای بی صدایی In restless dreams I walked alone در خواب و رویا های بی قرار تنها قدم زدم Narrow streets of cobblestone خیابان های تنگ کابل استون ‘Neath the halo of a streetlamp پایین هاله نور چراغ خیابانی I turned my collar to the cold and damp گریبانم را به سوی سرد و نمناک برگرداندم When my eyes were stabbed by the flash of a neon light زمانی که چشم هایم با نور فلش چراغ نئونی ضربه خورد That split the night که شب را دونیم کرد And touched the sound of silence و صدای بیصدایی را لمس کرد And in the naked light I saw و در شب لخت دیدم Ten thousand people, maybe more ده هزار تن شاید بیشتر People talking without speaking مردمی که بدون صحبت کردن حرف می زدند People hearing without listening مردمی که بدون گوش کردن می شنیدند People writing songs that voices never share مردمی که آهنگ می نوشتند که صداها هرگز پخششان نمی کردند No one dare هیچکس جرئت نمی کند Disturb the sound of silence که صدای بی صدایی را بهم بزند “Fools” said I, “You do not know نادان ! گفتم من! تو نمی دانی Silence like a cancer grow بیصدایی مانند یک سرطان می روید Hear my words that I might teach you واژگانی که شاید به تو بیاموزم بشنو! Take my arms that I might reach you” بازوانم را بگیر که شاید من به برسم But my words like silent raindrops fell ولی واژگانم مانند باران می ریزند(می بارند) And echoed in the wells of silence و در تاریکی پژواک میکنند And the people bowed and prayed و مردم خم شدند و دعا کردند To the neon god they made به خدای نئونی که ساخته بودند And the sign flashed out its warning و نشانه هشدار داد با فلش دادنش In the words that it was forming در واژگانی که داشتم بهشان فرم می دادم And the sign said “The words of the prophets و نشانه گفت واژگان پیامبران Are written on subway walls بر دیوارهای مترو (زیرگذر) نوشته شده اند And tenement halls و هال های آپارتمان ها And whispered in the sounds of silence” و در صداهای بی صدایی زمزمه کردند
Показати все...
attach 📎

به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم ز تابِ آتش دوری شدم غرقِ عرق چون گُل بیار ای بادِ شبگیری نسیمی زان عرقچینم جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقی که سلطانیِّ عالَم را طُفیلِ عشق می‌بینم اگر بر جایِ من غیری گزیند دوست، حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جایِ دوست بُگزینم صَباحَ الخیر زد بلبل، کجایی ساقیا؟ برخیز که غوغا می‌کند در سر خیالِ خوابِ دوشینم شبِ رحلت هم از بستر رَوَم در قصرِ حورُالعین اگر در وقتِ جان دادن تو باشی شمعِ بالینم حدیثِ آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد همانا بی‌غلط باشد، که حافظ داد تلقینم #پیشوا
Показати все...
attach 📎

00:23
Відео недоступнеДивитись в Telegram
21.74 MB
02:37
Відео недоступнеДивитись в Telegram
182.33 MB
دست خالی آمدم اینجا ولی وقت وداع پنجه درخاکت زدم مشتی شرف برداشتم سروش
Показати все...
امان از آدمی بیبین چگونه با توجیه (عقل) به زندگی ادامه می دهد رذالت دورویی شقاوت و بدبختی ... خوشا غریزه #پیشوا
Показати все...
زندگی گاهی با ترانه ی شروع میشود زیبا و خاطره انگیز کوتاه وغمناک آه، با تمام صبوریمان زود پیر شدیم #پیشوا
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
.
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
رونق عهد شباب است دگر بُستان را می‌رسد مژدهٔ گل بلبل خوش‌الحان را ای صبا گر به جوانان چمن باز رَسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را گر چنین جلوه کند مغبچهٔ باده‌فروش خاک‌روبِ درِ میخانه کنم مژگان را ای که بر مه کشی از عَنبرِ سارا چوگان مضطرب‌حال مگردان، من سرگردان را ترسم این قوم که بر دُردکشان می‌خندند در سر کار خرابات کنند ایمان را یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را برو از خانهٔ گردون به در و نان مطلب کآن سیه‌کاسه در آخر بِکُشد مهمان را هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را ماه کنعانی من! مسند مصر آنِ تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را سال۲۵۸۳معادل صده پانزدهم شمسی خجسته باد❤️🎉
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.