lily area🦋

در گذشته جشن گرفتن تولد حس خوبی داشت، ذوق از بزرگ شدن، ذوق از بالا رفتن عدد شمع روی کیک. هیجان پا گذاشتن توی سن بیشتر و با همه وجود منتظر برای رسیدن اون عدد به سن جوانی. ولی از یه جایی به بعد دیگه تولد برام شاد نبود. هر تولد این حس رو داشت که جوونیم رو به افوله و من از طلاییترین سالهای عمرم چه استفاده‌ای بردم؟ به چه دستاوردی رسیدم؟ هر سال که می‌گذره، هر شمعی که فوت شده و خاموش میشه یه قدم من رو به پایان سالهای جوانی نزدیک می‌‌کنه و من انگار هنوز به اندازه یه عمر راه نرفته دارم اما جسم و تنم برای راه رفتن توی این مسیر زیادی داره خسته و فرتوت میشه.

امروز اخرین روز سی و دو سالگیمه. فردا که بشه ۳۲ رو تموم می‌کنم و وارد ۳۳ سالگی میشم. حس عجیبیه. در گذشته این عدد برام خیلی بزرگ بود. هنوزم بزرگ میاد ولی در من نوجونی زندگی می‌کنه سرزنده دنبال ارزوهای بزرگ دنبال رویاهایی که در سر داشت. انگار هنوز توی ذهنم جمله بزرگ که شدم می‌خوام.... پژواک میشه و توی تصوراتم اون بزرگسالی کذایی هنوز نرسیده. اما بزرگسال شدم و مسیر طولانی رو تا به اینجا پشت سر گذاشتم. سی و دو سالگی عدد عجیبیه وقتی هنوز روحیات روی عدد ۲۲ ثابت مونده. امروز با همه وجود به این فکر کردم که جسمم با سرعت بیشتری نسبت به روحم درحال پیر شدنه. در گذشته بارها فکر کرده بودم بزرگترین ترسم چیه ولی امروز به جوابش رسیدم. ترس من از پیر شدنه. نمی‌خوام پیر بشم.

باز هوا گرم شد برق قطع کردنای اینا شروع شد

بدترین کور، کوری بود که نمی خواست ببیند ... 📕 کوری 👤 ژوزه ساراماگو 🌻#ɢɴ_ᴍᴜꜱɪᴄ🌻

Marde man اگر مردی توی زندگیتون دارید که واقعا مردونه پشتتونه این اهنگ رو براش بفرستید. به زبون خیلی قشنگی بهش میگید که عاشقشید.

میشم غر بزنم که دوست ندارم برم شبکاری؟ از همکار امشب خوشم نمیاد🥲

این دوتا عشق منن می‌میرم براشون😭

گرچه صمیمانه دوستتان دارم، به شما حق نمی‌دهم که بعضی سوالات را از من بکنید. 📕 قمارباز 👤 فئودور داستایوفسکی 🌻#ɢɴ_ᴍᴜꜱɪᴄ🌻

دوست پسر نمونه گزارش داد به سلامت رسید

به مناسبت پنجمین سال سولو دبیوش