cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

𝑭𝒊𝒓𝒔𝒕 𝑻𝒐𝒖𝒄𝒉 اولین لمس

ترجمه آنلاین اولین لمس اولین جلد مجموعه اولین و آخرین نویسنده: لورالین پیج مترجم: Aurora پارت گذاری: دوشنبه و پنجشنبه

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
485
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступне
#لمس_دشمن یا #لمس_شرور #دوجلدی تعداد صفحات:۳۲۵صفحه قیمت:۲۰۰۰۰تومان مترجم:کیمیا نویسنده:holly renee #عاشقانه♥️ #دبیرستانی💥 #انتقامی💔 خلاصه: بعد از اینکه مادر جوزی از دنیا میره، اون مجبور میشه برای زندگی با پدر، مادرناتنی و برادر ناتنیش به شهر دیگه ای بره. اما نمیدونه توی اون شهر چی در انتظارشه. فامیلی جوزی رازی رو پشت خودش قایم کرده که بدون اینکه جوزی ازش خبر داشته باشه، اون رو به دشمن شماره یک تنها پسری که عاشقش میشه، تبدیل میکنه. بک کلرمونت زیبا، بیرحم و همه کاره شهره و قصد داره انتقام این زخم کهنه رو از بی گناه ترین فرد این داستان که جوزیه پس بگیره. --------------------------------- ❌دقت کنید برای تهیه فایل، دادن مشخصات الزامیست❌ 🆔@kimtrs
Показати все...
Repost from N/a
. واسه قلبم نگات همیشه آنتیکه یه رمان رمانتیـکه 💋🥰 ࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐ ❏ #گرداب_عشق ᥫ᭡ کیاوشروشا 𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #زندگی_به_رسم_شکلات ᥫ᭡ پارسانهال𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #عشق_خاکی ᥫ᭡ نریمانبهار𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #اتاق_تاریک ᥫ᭡ رادوینآسمان𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #دود_خاکستری ᥫ᭡ آرمیلاآرسین𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #اسارت_عشق ᥫ᭡ باریششوال𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #خدای_وال_استریت ᥫ᭡ امامارکوس𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #کسانی_که_تو_تعطیلات_ملاقاتشون_میکنیم ᥫ᭡ پاپیالکس𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #اولین_لمس ᥫ᭡ امیلیریو𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #در_حسرت_داشتنت ᥫ᭡ نفسکیارش𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #آهوی_فراری ᥫ᭡ آروینرایا𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #اجباری_شیرین ᥫ᭡ باراآبتین𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #زاده_ماه ᥫ᭡ مهزادامیر𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #بغض_بیصدا ᥫ᭡ آرادرستا𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #حوالی_آغوش_تو ᥫ᭡ نیازحامد𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #همراه_اجباری ᥫ᭡ بهارکوروش𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #عشق_خاموش ᥫ᭡ آیسانماهان𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ❏ #گنج_کارینا ᥫ᭡ لیامآنجلا𝗝𝗢𝗜𝗡 ༊ 🌼⃟🍃✿ ࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐ ᥫ᭡ #آشیان_لیست_پرجذب 🌼⃟🍃✿  https://t.me/ashian_roman
Показати все...
sticker.webp0.10 KB
sticker.webp0.32 KB
پارت جدید تقدیم نگاه زیباتون💫💙
Показати все...
#اولین_جلد_مجموعه_اولین_و_آخرین #اولین_لمس 🔥#FirstTouch59 بعد از عکس اقامتگاه پالم اسپیرینگز، متن آوانویسی شده پیام امبر رو قرار دادم. برای راحت‌تر مراجعه کردن به پیام صوتی امبر، اونو کلمه به کلمه تایپ کرده بودم و ازش پرینت گرفته بودم. دستگاه پیغام‌گیر تاریخ تماس امبر رو روز ۱۷ آگوست ثبت کرده بود. سه ماه تمام بعد از آخرین باری که عکسی ازش گرفته شده. سه ماه تمام قبل از اینکه آن پیام رمزی رو بشنوم. می‌خواستم مادرم رو به خاطر این قضیه سرزنش کنم، می‌خواستم باور کنم که او آنقدر سردرگم و در خیالات خودش غرق بوده که فراموش کرده به من خبر بده که در خانه پیامی انتظارم رو می‌کشه. اما درست به همان اندازه هم ممکنه که به خاطر ماه ها سرنزدن و دوری‌ ام از خانه، تصمیم گرفته باشه تا به من چیزی نگه و در ضمن، چه نیاز یا ضرورتی وجود داشته تا به من زنگ بزنه و درمورد یه بارانی آبی ازم سوال بپرسه. این پیام آخرین باری بوده که کسی امبر رو دیده یا چیزی ازش شنیده و بعدش او همینطوری ناپدید شده. وقتی جو با نماینده روابط عمومی ریو تماس گرفت تا بپرسه که چطور می‌تونه با امبر ارتباط برقرار و بهش دسترسی پیدا کند، یک جواب از قبل آماده شده بهش تحویل دادند: " آقای سالیس و خانم پرایس به رابطه‌شون پایان دادند. ما از موقعیت کنونی خانم پرایس بی‌خبریم." این خانم حتی نمی‌گفت اونا کِی بهم زدند، اما وقتی جو پرسیده بود که آیا ریو الآن کسی رو می‌بینه، به جو یک نه قاطع تحویل داده بود. در اواسط ماه سمپتامبر، عکس ریو با یک زن دیگه در یک مراسم و دوباره با یکی دیگه در مهمانی هالووین منتشر شد اما نام هیچ کدوم از اونا قید نشده بود. این عکس ها ردیف جدیدی رو روی تخت خوابم ایجاد کردند. کنار اونا، برگه ای رو قرار دادم که روی اون جواب نماینده روابط عمومی ریو به جو رو نوشته بودم. روی یک برگه یاداشت دیگه جدیدترین اطلاعاتی که به دستم رسیده بود رو یاداشت کردم: قتل جیمز پرایس- اکتبر. در حالی که این برگه یاداشت رو توی دستم نگه داشته بودم، همه برگه ها و عکس هایی که جلو روم چیده بودم رو با دقت بررسی کردم و امیدوار بودم بتونم به یه چیزی ربطش بدم، به هر چیزی. اما مهم نبود چطوری بهش نگاه کنم، نمی‌تونستم قتل جیمز پرایس رو داخل این اطلاعات بگنجانم. امبر در آگوست با من تماس گرفته بود. ریو هم تا قبل از سمپتامبر شروع به قرار گذاشتن با بقیه کرده بود‌. عقل سلیم حکم می‌کرد که ناپدید شدن امبر باید بین تماسش با من و اولین باری که ریو بدون او در مراسمی حاضر شده رخ داده باشد. قتل پدر امبر بعد از این قضایا رخ داده. اما برخلاف چیزی که به جو گفته بودم، حس ششم بهم می‌گفت که قتل جیمز پرایس به ماجرای امبر و ریو مربوطه. در نتیجه وقتی یک ساعت بعد همه چیز رو به پوشه اطلاعاتم برگردوندم، برگه قتل جیمز پرایس هم کنارشون قرار داشت.
Показати все...
‌‌‌رمان #معتاد_تو (جلد اول مجموعه ۵ جلدی) مترجم: آریانا دخترمون معتاد س.ک.س.ه... پسرمون هم معتاد نوشیدنی الکلی... تنها راه چاره هم تا ته خط رفتنه! هیچکی از بزرگترین راز لیلی کالووی خجالتی بو نبرده! درحالیکه همه تو بار کالج مشغول رقص و پایکوبی ان، اون می مونه تو دستشویی تا س.ک.س کنه. این بی اختیاریش کار دستش میده و اونو به سمت س.ک.س های یه شبه و رابطه های شهوانی و چیزایی میکشونه که باعث شرمندگی و پشیمونیش میشه. اتفاقا تنها کسی که رازشو میدونه یه آدم فیس و افاده ایه! بهترین دوست لورن هیل بطری بوربونشه! بعدش لیلی بهش نزدیک میشه. به مدت سه سال وانمود میکنن که یه رابطه ی واقعی دارن و اعتیادشونو از چشم خانواده هاشون مخفی میکنن. دیگه هنر قایم کردن بطری ها و فیلتر کردن کسایی که به آپارتمانشون رفت و آمد کردن دستشون اومده! ولی وقتی زیر بار اعتیادشون غرق میشن، بدتر به رابطه ی خانمان براندازشون می چسبند و به این فکر میفتن که آیا زندگی مشترک واقعی بهتر از دروغه؟ غریبه و آشنا شروع میکنن به دخالت کردن تو زندگی کنترل شده شون و با چالش های جدیدی که سرشون میاد میفهمند که ممکنه فقط معتاد س.ک.س و الکل نباشن... ممکنه گناه واقعی شون همدیگه باشن... #اروتیک #عاشقانه #بزرگسال ❌رمان معتاد تو تنها در کانال VIP پارت گذاری میشود.❌ بعد از پایان رمان در کانال فایل کامل فقط به اعضای VIP داده خواهد شد. 💳قیمت: ۲۵ هزارتومان برای اطلاع از روش پرداخت و خریداری لینک کانال VIP به آیدی ادمین فروش مراجعه بفرمایید 👇🏻👇🏻👇🏻 @Y_Elham عیارسنج رمان
Показати все...
Фото недоступне
هنوز دوست پسر جدیدی نداشم. توی بخش جستجو تایپ کردم "اجاره پارتنر". با عکس‌ سینه‌ها و باسن‌های زنونه و آلت های مردونه بمبارون شدم. -برای مناسبت خاصی نیاز به همراه دارید، اما وقت پیدا کردنش رو ندارید؟ -از سئوال‌های بی‌شمار در مورد اینکه چرا هنوز مجردید خسته شدید؟ -برای مدت محدودی همراهی جذاب و سکسی می‌خواید که وانمود کنه شما رو می‌پرسته؟ دیگه دنبالش نباش. هاتی استخدام مرد مورد نظر شما رو داره. انگار این سایت رو واسه من ساخته بودند. واسه ی منی که می خواستم همه رو با یه پارتنر سکسی و جذابِ جدید، بچزونم! مردهای سایت جذاب، هات و دیوونه کننده بودند. باید بین اون همه مرد هات، یکی رو انتخاب می کردم. ❗️https://t.me/+q_ue9UNLIao1NDhk
Показати все...
Repost from N/a
حالا که درس و کنکور تموم شده، دیگه وقتشه دلی از عزا در بیاریم! 🤌 پیشنهاد ما جدیدترین رمان‌های این چند وقت در تلگرامه 👀🧚🏻‍♀🙇‍♀ کافیه از هر کدوم خوشتون اومد بزنید رو خلاصه‌اش 👑🥀🦂 ♥️ ✦دختر بی‌خانمان مرموز و شاهزاده‌های از ارث عزل شده وقتی با اون تیپ ساده و نگاه باهوشش جلوم ظاهر شد و تحت تاثیر قدرت و جاذبه ی من قرار نگرفت. تصمیم گرفتم برای نزدیک شدن بهش دست به کار ناجوری بزنم ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦فروختنم به شیطان من یه زن میخوام. یه زن قوی و جذاب و بزرگسال. مثل بچه ها رفتار نکن چون من مثل بچه ها باهات رفتار نمیکنم. از امروز وظیفه ات مشخصه مثل زنی رفتار کن که لایق همسری من هست. ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦همسرِ اخموی من ونسا استخدام شده که برای یک مدت همسر و برده ی من باشه اما به نظر میاد نمیخواد نقشش رو بازی کنه و قصد نداره از من اطاعت کنه اون باید بدونه این نافرمانی عاقبت بدی براش داره.... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦استادِ خشن فیبی برای گذران زندگی کارای پاره وبت انجام میده و همزمان مشغول تحصیل هم هست نیکولاس استادش همیشه با اون رفتار بدی داشته ایا واقعا نیکولاس از فیبی متفره؟ ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦قدبلندِ جذاب من هرگز تا به حال تو زندگیم همچین چشمانی ندیده بودم.. چشماش مجذوب کننده بودند.همچنین اون جای زخم روی صورتش که هم ترسناک بود و هم بسیار تند و زننده. به سمتم غرش کرد و گفت دوش بگیر ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦معشوقه انسان امپراطور دریاها تیتی دختری که بعد از مرگ مادرش خواب هایی رو میبینه، خواب هایی که اون رو به اعماق دریا میبره و همبستر امپراطور دریا ها میشه ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦هم‌آغوشی‌توی‌سقف‌شیروونی روابط بزرگسالانه‌ای که به سقف شیروونی کشیده میشه و بعد از سال‌ها با پیدا شدن نامه‌‌هایی همه پی به ماجرای بیرون از چهارچوب اخلاقی که افتاده میبرن ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦عاشقانه های من و تو امیلی برای نجات دوستش‌ باید کاری کنه تا مرد خطرناک و مرموز داستان ما، ریو، که شایعه شده با مافیا در ارتباطه بهش اعتماد کنه، اما... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦تلاش برای از بین بردن نامیراها دختری یه شاهزاده دورگه ست در تولد 20 سالگیش قراره تبدیل به گرگینه بشه اما توسط یک خون آشام دزده میشه و غافل از این‌که... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦هزارتـوی مهتاب من مدیسونم موجودی که هدفم فتح سیاره زمینه! جنگ قدرت خون! ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦دختر‌مظلوم‌و‌پسر‌خشن اَبیگل برای انجام پروژه دانشجویی به زندان میره. اونجا با گریسون ملاقات میکنه، مردی که به جرم قتل پلیس دستگیر شده. توی شورشی که توی زندان اتفاق میافته، گریسون ابیگل رو گروگان میگیره و ... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦شیـطـان بـزرگ من مرد بدی بودم، درست و غلط کارها برایم مهم نبود تا زمان اون. اون تحت حمایت من بود که تبدیل به وسواس من شد. ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦ملاقات با جادوگـر دیوانه جردن و گروهش برای پیدا کردن جواهر گمشده ی پادشاه باید به قلعه ی یک جادوگر پا بذارن. جادوگری که ملاقاتی هاش و به مرز جنون می کشه... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦کارآگـاهان دختری که از مرگ بازگشته اما عشق زندگیش اون رو نمی‌شناسه، سرنوشت اونا رو دوباره سر راه هم قرار میده و باهم به حل مشکلات غیر عادی که مردم نمیتونن به پلیس گزارش کنن می‌پردازن که به خانمی با داستانی عجیب برمی‌خورن... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦معشـوقه هات میفهمم بچه ی خانواده خودم نیستم و وقتی خواستم ازدواج کنم با رسم مسخرشون باید اول زیر خواب پدرشوهرم میشدم... ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩ ♥️ ✦بـچه بسیـجـی دختر لوند و جذابی که از دین به دوره پسری بسیجی و مومن که از قضا توی گشت ارشاد کار میکنه دیداری به همراه کلکل های استاد دانشجویی و عشقی داغ و آتشین.. اسـتـاددانــشـجویےوصـحـنـه‌دار ♥️✦┈┈┈┈┈┈┈⟩
Показати все...
#اولین_جلد_مجموعه_اولین_و_آخرین #اولین_لمس 🔥#FirstTouch58 یهویی تصمیم گرفتم تا همه چیز رو به ترتیب زمان وقوع‌شون مرتب کنم تا بتونم خط سیر زمانی برنامه های مختلف امبر رو در ذهنم به هم پیوند بدم و کاملش کنم. عکس مجله مردم رو در گوشه بالایی سمت چپ تخت خوابم گذاشتم. چند ثانیه بعد، نظرم رو عوض کردم و اونو کمی وسط‌ تر آوردم تا بتونم چیزی رو قبلش قرار بدم. جو در حین تحقیقاتش، سرنخ کوچیکی پیدا کرده بود که می‌خواستم اول قرارش بدم. امبر چند وقتی رو در یک هتل اقامت داشته. در یک هتل سالیس. نوزدهم اکتبر، کمی بیشتر از یک سال قبل از اینکه من پیام صوتی اونو بشنوم، اتاقش در هتل رو رها کرده و هیچ اطلاعاتی از آدرس یا محل سکونت بعدی اش موجود نیست. به جو گفتم: " چون روال کار امبر همینه. اون مرد دلخواهش رو شناسایی می‌کنه. نزدیکش میشه. به خونه اش اسباب کشی می‌کنه. نوزدهم دقیقا همون روزیه که به خونه ریو اسباب کشی کرده." جو در جوابم گفته بود: " عجب. چه سریع اسباب کشی کرده." من قصد داشتم از اینم سریع تر اسباب کشی کنم. از میز کنار تخت و از کاغذ های یاداشت هتل یکی رو برداشتم و نوشتم‌، از ۱۹ تا ۳۰ اکتبر- هتل‌. و اونو در اولین مکان قرار دادم. به جز مجله مردم، امبر تنها در تعداد کمی از عکس ها همراه با ریو ظاهر شده بود که برای پیدا کردن همین چند تا عکس هم مجبور شدم ساعت ها در اینترنت گشت زنی کنم. پرینت هایی که قبلا برای تکمیل پوشه اطلاعاتم از این عکس ها گرفته بودم رو بیرون آوردم. و از اونجایی که همه این عکس ها، به جز یکی، به تاریخ خاصی ارجاع داده نشده بودند، اونا رو در یک ردیف و بدون ترتیب زمانی نظم دادم. نوشته زیر اون یک عکس از این قرار بود-> روز یادبود در اقامتگاه پالم اسپیرینگز- دقیقا همون مکانی که من الان دَرِش اقامت داشتم. و این آخرین محل اقامتی بود که من و جو تونسته بودیم از امبر گیر بیاریم. با اینکه جو بهم گفته بود که فقط قصد داره راجع به امبر تحقیق کنه، اما او تا جایی پیش رفت که فهمید خانه پارک بِوِرلیِ* ریو، تقریبا در تمام سال پیش، تحت بازسازی قرار داشته و غیرقابل سکونت بوده. او همچنین متوجه شد که ریو در این مدت مدام از یک اقامتگاه به اقامتگاه دیگر نقل مکان می‌کرده. جو، در حال حاضر، مشغول ردیابی کردن سفر های تابستانه ریوئه و سعی داره بفهمه که ریو دقیقا به چه اقامتگاه هایی رفته و آیا امبر باهاش بوده یا نه. اما فرآیند ردیابی کردن ریو خیلی طولانی و وقت گیره. چون ریو در اقامتگاه های زیادی اقامت داشته و تازه، همیشه هم از جت شخصی‌اش استفاده کرده. در آوردن آمار مربوط به پرواز های شخصی همیشه کار آسونی نیست، و مشخص شد که این آمار همیشه هم درست و موثق نیستند.
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.