𝐇𝐚𝐬𝐫𝐚𝐭

دختره بعد چهار ماه برمیگرده پیش شوهرش اما با یک شکم بالا اومده... حروم زاده‌ی که اعتقاد داره نسل حروم زاده ها باید ادامه داده بشه!🤯‼️ حاصل یک صیغه موقت!😱🔞‼️ رمانی به دور از هرگونه کلیشه! آغشته شده از فساد فضای مجازی!💻💣

دختره گیر باند هکر مجازی افتاده و اتفاقی واسش می افته که...😱⁉️ از حموم‌ در اومدم و به سمت لبتاپ رفتم خواستم لبتاپ رو بزارم داخل کشو که یدفعه صدایی اومد -بزار سر جاش بمونه واگر نه فیلمی که ازت گرفتیم رو تو مجازی پخش میکنیم با ترس لبتاپ رو گذاشتم سر جاش خدایا اینا کین -شما کی هستید؟ از من چی میخواید؟ -ازت درخواستی داریم اگه اون کارو انجام بدی دیگه کاری باهات نداریم! تنگی نفسم داشت بر میگشت وقتی از چیزی میترسیدم نفسم میگرفت -چ...چه....در.....درخواس...درخواستی؟ حوله داشت از تنم می افتاد نتونستم طاقت بیارم و افتادم رو زمین دستم رو به گلوم بند کردم نفسم بالا نمی اومد -لخت شو! نمی تونستم حرف بزنم که در اتاق باز شد و پرهام اومد داخل کنارم زانو زد -ساحل! ساحل چته نفسم؟ چشمام سیاهی میرفت دستم رو بلند کردم قرص هارو نشون دادم سریع پاشد و قوطی قرص رو اورد یه قرص در اورد داد خوردم یه لیوان آب هم اورد داد خوردم -ساحل چیشد چرا اینجوری شدی؟ -به به جمعتون جمعه! پرهام با بهت به طرفم برگشت که چند نفر با لباس مشکی وارد اتاق شدن و به طرف ما اومدن... https://t.me/joinchat/SnCY6g1S0YLUwp3P هکر مجازیییییی مجازی رو منفجر کرد⁉️😱 بهترین رمان رمز آلود و عاشقانه مجازی🤤😍⁉️ معلوم نبود چجوری به سیستم لبتاپش وصل شده بودن❌⁉️ به دختره گفتن باید لخت بشی🔞⁉️ اونا کی بودن اومدن داخل اتاق⁉️ https://t.me/joinchat/SnCY6g1S0YLUwp3P بجوین تا لحظه به لحظه با پارتاش اوج بگیری🤤❌ لینکش بعد از ۱ ساعت باطل میشه❌

دختره بعد چهار ماه برمیگرده پیش شوهرش اما با یک شکم بالا اومده... حروم زاده‌ی که اعتقاد داره نسل حروم زاده ها باید ادامه داده بشه!🤯‼️ حاصل یک صیغه موقت!😱🔞‼️ رمانی به دور از هرگونه کلیشه! آغشته شده از فساد فضای مجازی!💻💣 https://t.me/joinchat/SnCY6g1S0YLUwp3P

دختره گیر باند هکر مجازی افتاده و اتفاقی واسش می افته که...😱⁉️ از حموم‌ در اومدم و به سمت لبتاپ رفتم خواستم لبتاپ رو بزارم داخل کشو که یدفعه صدایی اومد -بزار سر جاش بمونه واگر نه فیلمی که ازت گرفتیم رو تو مجازی پخش میکنیم با ترس لبتاپ رو گذاشتم سر جاش خدایا اینا کین -شما کی هستید؟ از من چی میخواید؟ -ازت درخواستی داریم اگه اون کارو انجام بدی دیگه کاری باهات نداریم! تنگی نفسم داشت بر میگشت وقتی از چیزی میترسیدم نفسم میگرفت -چ...چه....در.....درخواس...درخواستی؟ حوله داشت از تنم می افتاد نتونستم طاقت بیارم و افتادم رو زمین دستم رو به گلوم بند کردم نفسم بالا نمی اومد -لخت شو! نمی تونستم حرف بزنم که در اتاق باز شد و پرهام اومد داخل کنارم زانو زد -ساحل! ساحل چته نفسم؟ چشمام سیاهی میرفت دستم رو بلند کردم قرص هارو نشون دادم سریع پاشد و قوطی قرص رو اورد یه قرص در اورد داد خوردم یه لیوان آب هم اورد داد خوردم -ساحل چیشد چرا اینجوری شدی؟ -به به جمعتون جمعه! پرهام با بهت به طرفم برگشت که چند نفر با لباس مشکی وارد اتاق شدن و به طرف ما اومدن... https://t.me/joinchat/SnCY6g1S0YLUwp3P هکر مجازیییییی مجازی رو منفجر کرد⁉️😱 بهترین رمان رمز آلود و عاشقانه مجازی🤤😍⁉️ معلوم نبود چجوری به سیستم لبتاپش وصل شده بودن❌⁉️ به دختره گفتن باید لخت بشی🔞⁉️ اونا کی بودن اومدن داخل اتاق⁉️ https://t.me/joinchat/SnCY6g1S0YLUwp3P بجوین تا لحظه به لحظه با پارتاش اوج بگیری🤤❌ لینکش بعد از ۱ ساعت باطل میشه❌

انتخاب کن ببینم چی میخای قشنگم🪴🦋

اوففففف چنل اصلی کرم بورسین با هانده ارچل رو پیدا کردم😍🥺🤤 -@hanker_fnp -@hanker_fnp بیا ببین کرم هانده رو چیکار میکنه اوفففففففف حرف ندارن این دوتا بشر🤭😋😌 درخواستا زیاد بود لینکشو گذاشتم زودم پاکش میکنم⭕️🔥

متولد کدوم ماهی؟😎❤️

بچه‌ها به مناسبت روز تولد نویسنده یه رمان آوردم براتون فقط ظرفیت جوین ۱۰ نفره❗️ لطفا نگین نگفتیم.🤷‍♀

دختره فکر می‌کنه پسره بهش خیانت کرده باعث میشه بچش زودتر ار موعدش دنیا بیاد🤯🤭👇 هفت ماهم شده بود و وروجکم حسابی شیطنت می‌کرد دستی به شکمم کشیدم. _ فسقلی جات خوبه؟ تکونی خورد که خندیدم با کمک‌ کاناپه بلند شدم و دست پشت کمرم گذاشتم باید به آرش زنگ می‌زدم تا واسه رفتن به سیسمونی راه می افتادیم. کمی لباس کم داشت و تخت خواب لبخندی زدم به اتاق خواب که رسیدم صدای یه زن میومد: _ چه قشنگه آرش نه؟ در رو باز کردم با دیدن زن کنار آرش شوک بهم وارد شد آرش بهش لبخندی رو که همیشه به من فقط میزد زد و گفت: _ بله مگه می‌شه بد باشه سلیقه‌ی شما خانم! لبخندشون مثل تیری بود که به قلبم می‌خورد دست و پاهام شروع کرد لرزیدن بین‌ پاهام یه مایع لزج راه پیدا کرد کمرم درد گرفت ناخواسته جیغ کشیدم: _ آییی! _ یا خدا سارا! نتونستم وزنم رو کنترل کنم و افتادم کمرم داشت نصف می‌شد. _ سارا بخدا خواهر دوستمه خواستم سوپرایزت کنم واسه تولدت رفتم من آوردمش کمکم کنه تا برات جشن بگیرم. صداش لرزش داشت چشم‌هام سیاهی میرفت احساس می‌کردم یکی داره می چرخوندم. _ طاقت بیار سارا. _ سارااااااااا https://t.me/joinchat/TXTHosOWj08yZDQ0

میدونین رمز با ادب بودن من چیه؟ کل دبستان بابام واسه ثبت نام منو میبرد مدرسه به ناظم میگفت گوشتش از شما استخونش از ما بی ادبی کرد بزنینش اخه پدر من مگه قصابیه؟ 😂 https://t.me/joinchat/QctjIVJuB-okw-q9