مجله یغما (اندیشه سیاسی ، تاریخی، ادبی، اجتماعی ، هنری)
262
Підписники
Немає даних24 години
-17 днів
+530 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
خاموش ای مرغ سحر، کی دارد ناله اثر
که خموشی ترانهی جان است
غزل عاشقانهی جان است
بود از بانگ نی خوشآواتر
ز هر سخن گویاتر، سکوت گویایی
یک دم ای سینه خموش، تا چند این بانگ و خروش
که خموشی زبان جان باشد
چه سخنها در آن نهان باشد
به نگاهی عیان شود راز دل
شود چو دمساز دل، غم دلآرایی
شمع سحر مرده دگر، مرده دگر شمع سحر
آن که بود آتشزبان، مانده خموشِ جاودان
چشم خود چنان به آتشم فروزد
که ز آن شرر به یک نظر مرا بسوزد شمع جان
گل بدنی، نسترنی، جان و تنی، یار منی
عشق توام، یار توام، نوگل گلزار توام
گریهی بیشیون، شعله به دامن، پروانه گشتم
کز تو فراموشام، سوزم و خاموشام من
از تو بود گلشن، از تو شود روشن
گر بپذیری، جانِ روشن
✅تأیید اجتماعی
اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.
در مسیر یک کنسرت، سر یک چهارراه با گروهی از آدمها مواجه میشوی که همه به آسمان خیره شدهاند. بدون این که فکر کنی، تو هم به بالا زل میزنی. چرا؟ تأیید اجتماعی.
وسط کنسرت زمانی که تکنواز اوج هنرنماییاش را به نمایش میگذارد، یک نفر شروع به کف زدن میکند و ناگهان همهی حضار با او همراه میشوند. تو هم همینطور. چرا؟ تأیید اجتماعی. بعد از کنسرت به رختکن میروی تا کتت را برداری و میبینی مردم چگونه سکهای به عنوان انعام در بشقاب میگذارند، هر چند هزینهی خدمات در پول بلیت لحاظ شده. چه کار میکنی؟ احتمالاً تو هم انعام میدهی.
تأیید اجتماعی تأکید دارد افراد وقتی مثل بقیه عمل میکنند که احساس میکنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر، هر چه تعداد بیشتری از مردم عقیدهی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درستتر) میپنداریم، البته که این امری کاملا مضحک است.
آزمایشی ساده که در دههی پنجاه به همت سالومون اَش، روانشناس مشهور، انجام شد ثابت کرد چگونه فشار جمعی میتواند شعور انسان را تحت تأثیر قرار بدهد. به یک شخص، یک خط روی کاغذ نشان داده میشود که کنار آن سه خط با شمارههای 1، 2 و 3 بودند، یکی کوتاهتر، یک بلندتر و یکی دقیقاً هماندازهی خط اصلی. آن فرد باید مشخص میکرد کدام یک از آن سه خط با خط اصلی مطابقت دارد. اگر آن شخص در اتاق تنها باشد، پاسخ صحیح میدهد و عجیب هم نیست، چرا که کار واقعاً سادهای است. حالا پنج نفر دیگر وارد اتاق میشوند و شخص تحت آزمایش نمیداند آنها نقش بازی میکنند. آنها یکی پس از دیگری پاسخ غلط میدهند و با این که واضح است جواب صحیح شمارهی 3 است، شمارهی 1 را انتخاب میکنند. بعد نوبت به شخص مورد نظر میرسد. در یک سوم موارد، او هم برای این که پاسخش با پاسخ دیگران همخوانی داشته باشد جواب اشتباه میدهد.
چرا اینگونه عمل میکنیم؟
خب، در گذشته، دنبالهروی از بقیه، راهکار مناسبی برای بقا بود. فرض کن که پنجاه هزار سال قبل با دوستان شکارچی خودت برای گشتن به تانزانیا رفته بودی و ناگهان دوستانت فرار میکردند. چه کار میکردی؟ همانجا میماندی؟ غرق فکر میشدی و سبکسنگین میکردی آیا چیزی که به آن نگاه میکنی شیر است یا چیزی شبیه شیر است که در واقع حیوان بیخطری است که میتوانست منبع پروتئین مناسبی برایت باشد؟ خیر، تو هم به سرعت دنبال دوستانت میدویدی. بعداً، وقتی احساس امنیت میکردی، میتوانستی به این که آن «شیر» در واقع چه چیزی بوده فکر کنی.
کسانی که متفاوت با گروه رفتار میکردند – که مطمئنم تعدادی این چنین بودهاند – از چرخهی حیات خارج میشدند. ما نوادگان بیواسطه کسانی هستیم که از رفتار دیگران پیروی میکردند. این نمونه آن چنان عمیق در وجود ما ریشه دوانده که امروز هم از آن استفاده میکنیم، حتی در مواقعی که قرار نیست کمکی به زنده ماندن ما بکند، که در اکثر اوقات همینطور است. فقط در برخی شرایط معدود است که تأیید اجتماعی مفید واقع میشود، مثلاً، اگر در شهری خارجی گرسنه شوی و رستوران خوبی نشناسی، منطقی است رستورانی را انتخاب کنی که پُر از افراد محلی است. به عبارت دیگر، تو از رفتار محلیها پیروی کردهای.
در برنامههای گفتوگو محور طنز، با گذاشتن صدای ضبطشدهی خنده در لحظات مهم و تحریک مخاطبان برای خندیدن، از تأیید اجتماعی استفاده میشود. یکی از تأثیرگذارترین و البته پردردسرترین موارد این پدیده، سخنرانی معروف جوزف گوبلز، وزیر تبلیغات نازیها، در سال 1943 در برابر حضار پر تعداد بود (این سخنرانی را در یوتیوب ببین.) زمانی که اوضاع جنگ برای آلمان بد و بدتر میشد، او از حضار پرسید «آیا خواهان یک جنگ تمام عیارید؟ در صورت لزوم، آیا خواهان جنگی تمام عیارتر و افراطیتر از آن چیزی که امروز میتوانید تصور کنید هستید؟» جمعیت فریاد کشید. اگر از هر یک از حاضران جداگانه و به طور ناشناس سؤال میشد، احتمالاً هیچکس به چنین پیشنهاد احمقانهای پاسخ مثبت نمیداد.
صنعت تبلیغات نیز از ضعف ما در قبال تأیید اجتماعی حسابی استفاده میکند. در مواردی که وضعیت نامشخص باشد، این قضیه خوب کار میکند.
بنابراین، هر وقت یک شرکت ادعا کرد محصولاتش به خاطر «شهرت بیشتر» بهترند، بدبین باش. چرا یک محصول صرفاً به خاطر این که بیشتر به فروش میرسد بهتر باشد؟
و جملهی حکیمانهی ویلیام سامرست موام را به خاطر بسپار؛ «اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.»
📗:هنر شفاف اندیشیدن
👤:رولف دوبلی
♪آلبوم زیبا و دلنشین "Pearl Harbor - Original Motion Picture Soundtrack " اجرا قطعه "Tennessee" با هنر مندی "Hans Zimmer".
• هانس زیمر قبل از مهاجرت به ایالات متحده، دوران آغازینِ فعالیت خود را در لندن سپری کرد و از دستیاران استنلی مایرز بود. او مسئولیت بخش موسیقی کمپانی فیلمسازی دریمورکس را بر عهده داشته و خود نیز مؤسس کمپانی «محصولات نظارت از راه دور» است که آهنگسازان دیگری نیز در این کمپانی مشغول فعالیت سینمایی هستند. وی همچنین در پروژه مسترکلاس به عنوان مدرس موسیقی متن، تدریس میکند.
• آثار او به جهت تلفیق اصوات مدرن الکترونیکی با سازهای ارکستر سمفونیک قابل توجه است. زیمر برندهٔ چهار جایزه گرمی، دو جایزهٔ گلدن گلوب و یک جایزه اسکار است. نام او همچنین در فهرستی از نوابغ زندهٔ جهان که روزنامه دیلی تلگراف آن را منتشر کرده بود به چشم میخورَد. او همچنین بهعنوان استاد در دانشگاه کالیفرنیا مشغول به فعالیت است.
Pearl Harbor - Original Motion Picture Soundtrack
Tennessee
Hans Zimmer
6 Dec 2005
Tennessee.mp38.40 MB
Parviz_Yahaghi-Track_6-(WWW.IRMP3.IR).mp39.68 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
در یکی از روزهای عیدنوروز فتحعلی شاه قاجار به عمارت نگارستان رفت، فصل بهار بود و درختان تازه شکوفه کرده و قطرات ژاله که بر روی آنها افتاده بود در نور خورشید می درخشید و زیبایی خاصی یافته بودند. با مشاهده ان مناظر زیبا طبع شعر شاه گل کرد و این مصراع را فی البدیهه ساخت: روز عید است و به هر شاخه نم باران است. ولی هر چه کوشید نتوانست مصراع دوم آن را بسازد . یکی از ملازمان که با فتحعلی خان صبای شاعر که در آن هنگام با وجود بیگناهی در زندان بود دوستی داشت، موقع را مغتنم شمرده، به عرض رسانید ، اگر سلطان اجازه فرمایند فتحعلی خان صبا را که در زندان به سر می برد و در بدیهه گویی دستی دارد به حضور بطلبند تا مصراع دوم را بگوید. شاه اجازه داد، شاعر را آوردند هنگامی که چشم فتحعلی شاه به وی افتادگفت:روز عید است و به هر شاخه نم باران است. شاعر زندانی گفت: روز بخشیدن تقصیر گنهکاران است.شاه خندید و دستور داد او را از زندان آزاد ساختند.
از کتاب هزار و یک حکایت تاریخی تالیف
محمود حکیمی
00:41
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🎥 قدرت باورنکردنی مراقبه ماهایوگی ساتیندار ناتجی در دمای انجماد در هیماچال پرادش هند
2.95 MB
در پهنه گیتی مرغکی است که تنها یک بار در زندگی خویش آواز میخواند . آوایی دلنشین تر از آواز هر مخلوق دیگری در گستره خاک .
از آن دم که ترک آشیانه می گوید خاربنی را می جوید و تا آن را نیابد آرام نمی گیرد . چون آن را یافت در میان شاخسار گزنده می نشیند و می خواند و خود را بر فراز بلندترین و تیزترین شاخه خار مصلوب می کند . و در واپسین لحظه های زندگی درسوگ خویش بلند آوازتراز بلبل و چکاوک نغمه سرایی می کند .
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.