cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

پویش ملی دفاع از تخصص در تعلیم و تربیت

این پویش برای دفاع از تخصص در تعلیم و تربیت تشکیل شده است.

Більше
Іран362 135Мова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
151
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Показати все...
برگزاری نشست هم اندیشی با دکتر عارف | انجمن مطالعات برنامه درسی ایران

برگزاری نشست هم اندیشی نمایندگان انجمن های علوم تربیتی با دکتر عارف روز سه شنبه بیست و یکم بهمن ماه ۹۹ جلسه ای پیرامون طرح تاسیس سازمان نظام علوم تربیتی جمهوری اسلامی ایران با دکتر محمدرضا عارف عضو شورای تحول آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان علوم با حضور دکتر مهر محمدی، دکتر قادری، دکتر […]

✳️ جناب آقای دکتر منصور غلامی وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری سلام علیکم ✅ ما نگارندگان این نامه، از دانش‌آموختگان سالهای دور و نزدیک گروه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس هستیم؛ دانشگاهی برآمده از یک انقلاب شکوهمند که اساس آن بر تربیت کادر هیئت علمی مورد نیاز دانشگاه ها و نیروهای خدوم و باسواد در بالاترین تراز استانداردهای جهانی بوده است. ✅ همه‌ی ما در برهه‌ای از زندگی علمی- دانشجویی خود عضوی از گروه باسابقه، معتبر و خوشنام تعلیم و تربیت این دانشگاه بوده‌‌ایم و به آن همچون خانۀ پدری علمی خود می نگریم. گروه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس، در قریب به 35 سال فعالیت خود، با تربیت بسیاری از اعضای هیئت علمی دانشگاه های سراسر کشور در رشته های فلسفه تعلیم و تربیت، برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی، و پرورش پژوهشگران و آموزشگرانی برجسته و اثرگذار، شبکه ای از کنشگران اصلی علوم تربیتی کشور را حول خود شکل داده است. جوّ و فرهنگ آکادمیک این گروه و مشی اخلاق مدارانۀ استادان آن، ما را از پس سالها حضور در این دانشگاه به هم متصل و مرتبط نگاه داشته است. بسیاری از استادان حاضر، پیشکسوت یا بازنشستۀ این گروه، برای ما اسوۀ یک انسان دانشگاهی بوده اند. استادانی که در حوزۀ تخصصی خود سرآمد، در اخلاق، الگویی بی‌همتا و در شفقت و مهر، پدرانی رئوف برای دانشجویان بوده اند. ✅ مع الاسف در چند سال اخیر برخلاف رویه های آکادمیک و قانونی جذب اعضای هیئت علمی، از سوی برخی نهادهای غیر آکادمیک بیرون از دانشگاه، فشارهای خرد کننده ای به این گروه معظم، مبنی بر جذب اجباری برخی افراد سفارش شده، تحمیل شده است. با استمرار این روند، گروهی که می رفت در آستانۀ بلوغ و بالندگی خود، علاوه بر تأثیرگذاری های ملی، درخشش های منطقه ای و جهانی برای کشور اسلامی مان داشته باشد، گریبانگیر تعرض ها، تهدیدها و اخیراً عزل و برکناری دستوری مدیر گروه فرهیختۀ خود، آقای دکتر سید مهدی سجادی، شده است. اقدامات شایستۀ آقای دکتر سجادی، در دفاع از استقلال و آزادی آکادمیک و مرجعیت علمی گروه در تشخیص صلاحیت های علمی برای جذب اعضای هیئت علمی جدید، حاصل تجربۀ ارزشمند این گروه و رمز و راز اصلی قوت و اعتبار آن در تمامی این سالها بوده است. ✅ بر ما محرز است که نیروهای فراقانونی و خارج از دانشگاه، در اتفاقات اخیر و تضعیف گروه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس، نقشی جدی داشته اند. دردمندانه هشدار می دهیم که خدشه به استقلال و آزادی آکادمیک، زمینه ساز بی اخلاقی های دانشگاهی و رواج انواع مفاسد علمی است که جنابعالی بیش از ما بدان آگاهید. زیر سؤال بردن مرجعیت علمی گروه های آموزشی در برنامه های توسعه ای خود و ورود اشخاصی رانتی و سفارش شده به دانشگاه، دلسرد شدن نسل جدید دانش آموختگان و دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی برای تلاش علمی را در پی دارد. رواج بی اخلاقی و مفاسد دانشگاهی و مأیوس کردن نسل جدید کنشگران دانشگاهی، نوعی تهاجم فرهنگی است که آثار تخریبی آن سالها باقی خواهد ماند. همنوا با لسان الغیب باید گفت: جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می شکند بازارش ✅ ما به‌عنوان متخصصان حوزۀ تعلیم و تربیت که اساساً ساحتی اخلاقی است، نگران ترویج این روند نامیمون و مخاطره آمیز در سایر دانشگاه ها به واسطه فشار نهادهای بیرونی هستیم. از این رو سکوت در برابر رویه‌های ناسالم، غیرعلمی و سیاست‌زده را در جذب اعضاء هیات علمی و تسلیم شدن در برابر فشار نهادهایی که نابخردانه استقلال و آزادی دانشگاه ها را نشانه گرفته اند، برنمی تابیم و آن را مروج موج ناامیدی و ناامنی برای استادان و دانشجویان می دانیم. مستدعی است رسیدگی به این موضوع را -به لحاظ اهمیت غیر قابل انکار آن- در صدر اولویت اقدامات خود لحاظ فرمایید. بعلاوه استدعا داریم، از جناب آقای دکتر سجادی، که صدای گروه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس و تجربه بی بدیل دو نسل فعالیت حرفه ای استادان آن را، به شایستگی و با وارستگی، نمایندگی کرده اند و در این راه به ایشان جفا روا داشته شده است، به نحو مقتضی و رسمی دلجویی گردد. انجمن علمی دانش آموختگان گروه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس 25 دی ماه 1399
Показати все...
آتاتورک و دیویی، رضاخان و خودش: مقایسه پیشرفت برنامه درسی در ایران و ترکیه ◻️◼️◻️◼️◻️◼️◻️◼️◻️◼️◻️ مصطفی قادری، تحلیلگر مسایل تعلیم و تربیت 🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 آتاتورک و رضاخان در ملی گرایی و اقتدارگرایی بسیار شبیه هم اند. آتاتورک و رضاخان هر دو 93 سال قبل به عنوان رئیس جمهور و شاهنشاه انتخاب شدند. اما آتاتورک فلسفه و جامعه شناسی خوانده بود و با دورکیم، گوستاو لی بون، بوشر، هاگسلی و پیتارد آشنا بود(هانیوغلو، 2011) و رضاخان در تاریخ همیشه متهم به بی سوادی است، هرچند برخی گفته اند نامه ها را می توانست امضا کند. ناگفته نماند که رضا شاه نیز مانند آتاتورک نظام تعلیم و تربیت مدرن را در ایران با تاسیس وزارت معارف البته با تقلید از آتاتورک بنا نهاد. اما این دو شخصیت تفاوت اساسی در سیاستگذاری های آموزش و پرورش مدرن داشته اند. در سال 1924 کمال آتاتورک درست یک سال بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور ترکیه از جان دیویی فیلسوف مشهور تعلیم و تربیت آمریکا دعوت کرد که به ترکیه بیاید و نسخه جدیدی برای نظام برنامه درسی ترکیه جدید پیشنهاد کند. جان دیویی دعوت آتاتورک را پذیرفت و در جولای 1924 به ترکیه آمد و به مدت چهار ماه در ترکیه ماند و در پایان گزارش مفصلی برای وزیر آموزش و پرورش ملی ترکیه نوشته (آتا، 2001) که رهنمودها و توصیه های وی عبرت آموز است. تاکید اصلی دیویی در این توصیه نامه بر سه چیز استوار است: تمرکز زدایی از برنامه های درسی و مشارکت مدیران محلی در تدوین برنامه های درسی، طراحی برنامه های درسی مبتنی بر مسایل جامعه و تحول در برنامه درسی تربیت معلم (دیویی، 1939). آتاتورک به اعتقاد مربیان جدید ترک توانست بیش از پنجاه درصد از توصیه های دیویی را توسط مدیران آموزش و پرورش وقت، اجرا کند، به ویژه توانست نظام برنامه درسی دوره ابتدایی و نظام تربیت معلم کشور ترکیه را متحول سازد( اویگون، 2008). در این میان هنوز نظام آموزش و پرورش ترکیه خود را وام دار دیویی می داند. از نظر متخصصان برنامه درسی در ترکیه، آتاتورک به خاطر تعلقات شدید ناسیونالیستی نتوانست پنجاه درصد از رهنمودهای دیویی را به ویژه در زمینه تمرکز زدایی و مشارکت مدیران و متخصصان محلی در تدوین برنامه درسی اجرا کند و این بخش از رهنمودها همچنان سرگردان و ناتمام رها شده اند(توران، 2000). هنوز کلید مهم ترین مسائل برنامه درسی ترکیه و شاید در معنایی وسیع تر کلید ناتوانی ترکیه در پیوستن به اتحادیه اروپا و حل بحران های ملی، بازگشت به رهنمودهای دیویی در سال 1924 باشد. تفاوتی که در عملکرد و بینش این دو زمامدار می بینیم اولی مبتنی بر تخصص گرایی، درک حساسیت آموزش و پرورش، احترام به اندیشه های علمی و بین المللی و در مقابل خودشیفتگی، ساده انگاری، عدم درک حساسیت آموزش و پرورش، بی توجهی به اندیشه های علمی و بین المللی است. سیاست گذاری برنامه های درسی با کپی و تدریس کتاب های درسی خارجی در ایران، بدون فلسفه تربیتی، بدون فلسفه فرهنگی و اجتماعی و بدون رهیافت علمی و تخصصی پی گرفته شد و ما امروز می بینیم که چقدر نظام برنامه ریزی درسی ایران از تخصص و دانش بین المللی خالی است. و چقدر تفاوت هست بین زمامدارانی که میراث فکری جهان را می خوانند و عمل می کنند و آنانی که خودشان بدون عنایت به میراث فکری تعلیم و تربیت و بدون مشارکت با دیگران فلسفه می بافند. خالی از فایده نیست که مدیران آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها گزارش بازدید دیویی از نظام برنامه ریزی درسی ترکیه را یکبار به عنوان یک سند علمی -تاریخی مرور کنند. 🎬🎬🎬🎬🎬🎬🎬🎬🎬🎬🎬 کانال نوفهم گرایی در مطالعات برنامه درسی @MostafaGhaderiCurriculumStudies 🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
Показати все...
@shafiei_kadkani ـــــــــــــــــــــــ دولت و نگاه به علم ▪️نیست که دولت مبهوتِ بازاره، نگاهش به علم عینِ نگاهش به سالنِ مرغداریه! یه جایی یه زمینی پیدا کنه و چنتا اتاق؛ همونجور که فکر می‌کنه اینجا میشه سالن مرغداری درست کرد و جوجه و تخم‌مرغ تولید کرد و اینها، خب پس دانشگاه هم می‌زنن. تصوّرِ برنامه‌ریز‌های دانشگاهی و وزراتِ علوم این است که پولی می‌گیریم و ثبت‌نامی هم می‌کنیم، کاغذی هم دست بچّه‌ها می‌دیم، ولی... اردیبهشت ۱۳۹۷ #روزهای_سه‌شنبه
Показати все...
12.00 MB
دولت و نگاه به علم ▪️نیست که دولت مبهوتِ بازاره، نگاهش به علم عینِ نگاهش به سالنِ مرغداریه! یه جایی یه زمینی پیدا کنه و چنتا اتاق؛ همونجور که فکر می‌کنه اینجا میشه سالن مرغداری درست کرد و جوجه و تخم‌مرغ تولید کرد و اینها، خب پس دانشگاه هم می‌زنن. تصوّرِ برنامه‌ریز‌های دانشگاهی و وزراتِ علوم این است که پولی می‌گیریم و ثبت‌نامی هم می‌کنیم، کاغذی هم دست بچّه‌ها می‌دیم، ولی... دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی اردیبهشت ۱۳۹۷ دانشگاه تهران
Показати все...
این استاد با یک جعبه خالی، درسی به دانش آموزانش داد که تا عمر دارند فراموش نمی کنند! اگر معلمان آموزش و پرورش ما توی ۱۲ سال آموزش، فقط و فقط، هر روز این کلیپ را برای بچه ها تدریس می کردند الان خیلی وضعیت اعتماد به نفس و عزت دانش آموزانمان بهتر می بود!!
Показати все...
4_5852958320322676328.mp42.93 MB
گفتیم «مرگ مدرسه» نه «مرگ بر مدرسه»! نعمت الله فاضلی با انتشار کتاب «مرگ مدرسه؟» در سال 1397 که نگارنده هم در آن دو مقاله داشتم و پیشنهاد عنوان کتاب هم از جانب من بود، برخی گمان کردند که مرگ مدرسه به معنای شعاری علیه مدرسه است و می گوییم مرگ بر مدرسه! دوشنبه 17 تیر ماه 1398 در خانه اندیشمندان علوم انسانی نشستی با سخنرانی چند تن از محققان آموزشی و عده پرشماری از هلاقه مندان، مسئولان آموزشی و محققان برگزار شد و من هم در آن نشست سخنرانی داشتم و سعی کردم نکات زیر را توضیح دهم. منظور کلی من در آن سخنرانی این بود که «مرگ مدرسه» به معنای شعار «مرگ بر مدرسه» نیست! گفتمان مطالعات آموزشی و همچنین گفتمان سیاسی رسمی حاکم در ایران اجازه نمی‌دهد نقد و تفکر بالنده انتقادی در زمینه آموزش در ایران شکل بگیرد و همگانی شود. در نظام آموزشی ما جریان‌های فکری رقیب وجود ندارد و هر کسی هم نقد می‌کند با برچسبی مثل سکولار بودن یا مخالفت و دشمنی کین توزانه با نظام آموزشی مواجه می‌شود. در دوره پساانقلاب ما درگیر کلیشه ها و حرف‌هایی تکراری شده ایم و نتوانسته ایم در این فضای تکرار مکرارات، موقعیت آموزش و مدرسه را به «شیوه ای انتقادی» فهم پذیر کنیم. در نتیجه مسأله کنونی ما «فهم پذیر کردن انتقادی» موقعیت فعلی ما است. «ایده مرگ مدرسه» به منظور ایجاد گشایشی انتقادی و نظری در گفتمان آموزشی ما مطرح شده است. اجازه دهید به نحو مختصر این ایده را توضیح دهم. «مرگ مدرسه» ایده نظری و انتقادی است که از سال ۱۹۶۰ در جهان مطرح شده است؛ اگرچه استفاده از استعاره مرگ در زمینه نظام آموزشی تبار دیرینه تری نیز دارد. مسئله مرگ مدرسه امری جهانی است و مختص به کشور ما نیست. اما در ایران به دلیل وجود «دولت ضعیف» به مثابه ضعف در بروکراسی این روند شدید تر است. مرگ مدرسه که در عنوان اصلی «کتاب مرگ مدرسه؟» بیان شده «ابزار انتقادی» است برای تشخیص و فهم مسأله آموزش و مدرسه در ایران امروز و نه هیچ چیز دیگر. طی چند ماه گذشته که این ایده در حوزه عمومی مطرح شده است توجه برخی همکاران دانشگاهی، دوستان معلم و مدیران نظام آموزشی به این ایده جلب شده است. قابلیت برانگیزانندگی واژه مرگ و انرژی نهفته در این واژه توانسته است بر افکار عمومی تا حدودی تأثیر بگذارد. البته در سطح عمیق تر می توان گفت نارضایتی عمیق از نظام آموزشی بیشتر موجب تأثیرگذاری این مفهوم شده است. ضمن این که می توان بازخوردها و برخوردهای انجام شده با این مفهوم را به فال نیک گرفت و آن را انگیزه و پتاسیلی برای بازاندیشی انتقادی در زمینه نظام آموزشی ما دانست، اما گمان می کنم این مفهوم سوء تفاهم هایی نیز برانگیخته است. • در نظر داشته باشیم که مرگ مدرسه به معنای «مرگ بر مدرسه» نیست. برخی این تصور را پنداشته اند که مرگ مدرسه به معنای «مرگ بر مدرسه» است. از اینرو، آن را توهین به نظام آموزشی و خادمان و کارکنان آن دانسته اند. کسانی که ایده مرگ مدرسه را مطرح می کنند، دوستان و دوستداران نظام آموزشی و مدرسه هستند نه دشمنان آن. • مرگ مدرسه به معنای «مدرسه مرگ» نیست. برخی دیگر نیز ایده مرگ مدرسه را به معنای «مدرسه مرگ» پنداشته اند؛ یعنی این که نظام آموزشی ما جانی و قاتل پرورش می دهد. اگرچه مدرسه استعدادها را می کشد، اما واقعا قتل و آدم کشی را آموزش نمی دهد. • مرگ مدرسه به معنای تشخیص مسأله و بحران نظام اموزشی است نه راه حل برون شد از این بحران. اگر این بحران به رسمیت شناخته شود، بعد از آن می توان برای نجات یا حیات بخشی مدرسه گفتگو کرد. در نتیجه، مرگ مدرسه راه حل نیست، بلکه صورت بندی مسأله و بحران است. برخی با بیان این که مرگ مدرسه فاقد راه حلی برای نجات مدرسه است، این ایده را بی هوده تفسیر کرده اند. این منتقدان باید انتظارشان در این مرحله را تغییر دهند. شرط رسیدن به مرحله بعدی، پذیرش موقعیت بحرانی نظام آموزشی در این مرحله است. فروکاستن بحران نظام آموزشی به کاستی های جزئی، نواقص فنی و اداری مانع از به رسمیت شناختن بحران آموزشی می شود. لازمه بحث انتقادی این است که بر روی نقطه نظری بایستیم و از آن چشم انداز تلاش کنیم چالش ها، دغدغه ها و درگیری موجود در نظام آموزشی را فهم پذیر و شناسایی کنیم. ما در زمینه فهم انتقادی نظام آموزشی با چالش جدی روبرو هستیم. عمده بحث های انتقادی که در زمینه نظام آموزشی ما رایج بوده و هست، بحث ها و نقدهای فنی، اداری و بروکراتیک است. در این نقدها توجهی به فهم نظام آموزشی در کلیت آن، در روند و فرانید ساخت یابی تاریخی آن، و چالش های ساختاری آن نمی شود. نقدهای فنی و بروکراتیک صرف با هدف برطرف کردن مشکلات دم دست و روزمره نظام آموزشی انجام می شود. این نقدها ماهیتا جنبه مدیریت گرایانه و فن سالارانه دارند.
Показати все...
گسترش بدهیم و با سوء برداشت‌ها امکان گفت وگو را از بین نبریم. کسانی که آموزش و پرورش را نقد می‌کنند نقد تکنیکی می‌کنند و نقد مفهومی و تئوریک غایب است و اجازه شکل‌گیری نقد جدی و ساختاری را نمی‌دهیم. ایده انتقادی مرگ مدرسه لایه های مختلف بحران در گفتمان حاکم بر نظام آموزشی در ایران امروز را توضیح می دهد. خوشبختانه محققان برجسته نظام آموزشی ما مانند محمود مهرمحمدی، خسرو باقری، یحیی قائدی، مصطفی قادری و برخی دیگر از محققان در این مدت جنبه های مختلف ایده مرگ مدرسه را کاویده و توضیح داده اند. به گمان من ایده مرگ مدرسه سه لایه مفهومی دارد. 1. مرگ مدرسه به معنای بحران در کارکردهای اساسی نظام آموزشی ما. برای مثال، این نظام نتوانسته است سواد پایه را به شیوه ای موثر، همگانی و خلاق گسترش دهد. 2. مرگ مدرسه به معنای بحران در گفتمان آموزشی ما که نتوانسته است اندیشه انتقادی و گفتمان رقیب خود را صورت بندی کند. 3. مرگ مدرسه به معنای نهادزدایی از نهاد مدرسه. این که تحولات ساختاری مانند رسانه ای شدن، دیجیتالی شدن، کلانشهری شدن، جهانی شدن و فرایندهای تحول عمومی، جنبه های نهادی مدرسه را فرو ریخته یا بشدت تضعیف کرده است. در نتیجع نهادزدایی نظام آموزشی، مدرسه نمی تواند محیط یادگیری و یاددهی کارآمد باشد. نسل امروزی تجربه های یادگیری اصیل و واقعی اش بیرون از نظام آموزشی تحقق می یابد.
Показати все...
🎙سخنرانی دکتر یحیی قائدی "چه چیزهایی مدرسه را می میراند؟ " 📚 کافه خرد پانزدهم با موضوع نقد کتاب" مرگ مدرسه؟ " دکتر قائدی هشت مولفه اساسی که مدرسه ی امروز را به احتضار می کشاند برشمرد و فضای برسازنده این مولفه ها را" ایدئولوژیک " بودن جامعه و تربیت عنوان نمود. شناخت و تحلیل این فضای پارادایمیک اولین گام برای" تولد مدرسه" است. @iranp4c
Показати все...
4_5848107356625307355.m4a17.43 MB
چه کسانی حق دخالت در تعلیم و تربیت را دارند؟ 🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍مصطفی قادری پژوهشگر مسایل تعلیم و تربیت 🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗 من معتقدم سه قشر حق دخالت در تعلیم و تربیت را دارند و باید امکان دخالت این سه قشر یعنی ، والدین، معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت را در آموزش و پرورش کودکان بیشتر کنیم. این سه دسته تنها کسانی هستند که می توانند نسل خوبی تربیت کنند : 🌎دلسوز ترین انسان ها نسبت به کودکان والدین هستند. 🌎درگیرترین افراد در تعلیم و تربیت کودکان، معلمان هستند. 🌎حرفه ای ترین افراد در تعلیم و تربیت، متخصصان تعلیم و تربیت هستند. این جا منظورم منحصرا اساتید دانشگاه ها قطعا نیست. و مخالف دخالت سه نهاد سیاسی، اقتصادی و مذهبی در مدارس هستم. این به معنای این نیست که در مورد اقتصاد، دین یا مذهب و سیاست در مدارس سخن نگوئیم. بلکه به معنای این است که با تلقین، فریب و یا سربراه کردن به جای تعلیم و تربیت واقعی مخالف هستم. در کشور ما مدارس را با حزب سیاسی، نهاد مذهبی و بنگاه اقتصادی اشتباه گرفته ایم و این مسئله، حاشیه ی امن تعلیم و تربیت را از بین برده است. منظورم فضای امنی است که کودکان و معلمان خودشان استقلال فکری داشته باشند. نهادهای گوناگون با روش های نادرست فرصت رشد فکری کودکان ایرانی را گرفته اند. اختیار واقعی تعلیم و تربیت را به صاحبان اصلی آن بازگردانید تا در فضایی طبیعی، شاهد تربیت کودکانی طبیعی تر و جامعه ای فرهیخته تر باشیم. 🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗 @dfeducation پویش ملی دفاع از تخصص در تعلیم و تربیت 🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.