cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Samuel Beckett

ساموئل بارکلی بکت Samuel Barclay Beckett Born: 13 April 1906 Died: 22 December 1989 Instagram Page: http://www.instagram.com/_samuel.beckett_

Більше
Рекламні дописи
2 022
Підписники
-124 години
Немає даних7 днів
-1130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

و وقتی که دیگر دندان و ناخنی برایم نمی‌ماند، با استخوان‌هایم سنگ و صخره‌ها را می‌کندم. بکت مالوی
Показати все...
00:50
Відео недоступнеДивитись в Telegram
امیل چوران اندیشه‌ی خودکشی از پیج: philosophical.ir
Показати все...
15.48 MB
بکت‌خوانی (مِرفی) جلسه ١ دانشگاه زنجان، ٢ اردیبهشت ١۴٠٣
Показати все...
Voice 011.m4a79.04 MB
Voice 012.m4a84.77 MB
Beckett.3.m4a107.83 MB
Beckett.4.m4a113.38 MB
Beckett.5.m4a136.86 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
📌انجمن علمی فلسفه دانشگاه زنجان برگزار می‌کند : 🔸کارگاه رمان خوانی 🔹مِرفی، اثر ساموئل بکت 🔺با حضور دکتر حسن فتح‌زاده 📍کلاس ٢٢٢، دانشکده علوم انسانی
Показати все...
سندرومی که بهش می‌گن زندگی این‌قدر پراکنده و پرابهامه که با هیچ تخفیف و تسکینی سازگاری نداره. به ازای هر چیزی که بهتر می‌شه، یه چیز دیگه هست که بدتر می‌شه. مرفی
Показати все...
Repost from Samuel Beckett
مرفی Murphy در واقع، وقتی قطعه‌ای جابجا می‌شود، یک‌جای خالی را از خود به‌جای می‌گذارد که می‌تواند با قطعه‌ی دیگری این شکاف پر شود؛ هر انتخاب موجب انصراف یک قطعه و در عین حال، جایگزین کردن قطعه‌ی دیگری می‌شود. بنابراین، تأمین انرژی بالقوه‌ی نظام، حالتی دائمی دارد. شاید به این معنا نیز باشد که رضایت‌ها در تعادل هستند، پس چیزی که انجام می‌دهید، مهم نیست؛ اما ویلی‌ها و نیئری‌ها چنین نتیجه‌ای نمی‌گیرند. (نتيجه‌ای که با وجود قناعت در انرژی، به اثبات می‌رسد.) این باوری است که بکت گاهی با آن بازی می‌کند. در گودو نیز اشکهایی که در جهان ریخته می‌شوند، دائمی هستند. وقتی کسی ضجّه‌ای را در جایی شروع می‌کند، یکی دیگر در جای دیگری ضجّه‌اش را تمام می‌کند. همین اتفاق در خندیدن هم صادق است. ✍ هیو کِنر
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
خورشید، بی‌آنکه چاره‌ی دیگری داشته باشد، برگمان چیزهای قدیمی می‌تابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمه‌ای در وِست برامپتن ( West Brompton )، خارج از نوررَس نشسته بود. او این‌جا در قفسی جمع و جور و شمالی-غربی که چشم‌اندازی یکپارچه به قفس‌های جمع و جور و جنوبی-شرقی داشت حدوداً شش ماه آزگار خورده و نوشیده و خوابیده و لباس پوشیده و درآورده بود. به زودی مجبور می‌شد فکر دیگری بکند، چون آن دخمه‌ رسماً کلنگی و غیرقابل سکونت اعلام شده بود. به زودی مجبور می‌شد کمر همت ببندد و خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشیدن و درآوردن لباس را در محیطی کاملاً بیگانه آغاز کند. مرفی بکت
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
فایل شرح و طرح درس‌های این دوره 👆 ⚫ بکتِ رمان‌نویس - تریلوژی (مالون و مُلوی و نام‌ناپذیر) - اینطور است. - وات - مِرفی ⚫ بکتِ داستان کوتاه‌نویس - نخستین عشق - به سوی بدترین - گم‌گشتگان - بد-دیده بد-گفته - استخوان‌های اِکو ⚫ بکتِ نقدنویس - پروست ⚫ بکتِ فیلمساز - فیلم ⚫ بکتِ تئاتر - در انتظار گودو - دست آخر - روزهای خوش - آخرین نوار کراپ - نه من - نفس ... "اینطور است" یا "آناتومی یک انقلاب ادبی" (چشم به راه بدترین‌ها در الهیات هیچ) با "صالح نجفی" ⚫️ هشتاد ساعت کارگاه در هوای "ساموئل بکت" ... ▪️زمان نام‌نویسی در این دوره تا ۱۵ اردیبهشت ▪️جلسه اول کارگاه ۲۲ اردیبهشت ▪️شنبه‌ها ساعت ۱۷:۳۰ تا ۲۱:۳۰ برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شماره‌: 02188555866 تماس بگیرید یا به شماره: 09335037730 (در تلگرام یا واتس‌اپ) پیام دهید. ... طراح گرافیک: مهدی دوایی ... @khonehkaredegareh
Показати все...
کارگاه بکت با آقای صالح نجفی.pdf4.43 KB
زمانی که به گروه مقاومت خیانت شد، گشتاپو حمله کرد. بکت و همسرش دقایقی پیش از هجوم گشتاپو با هشدار به موقعِ دوستانشان آپارتمان را ترک کردند. دو ماه بعد سفر خطرناک خود را با اوراق جعلی از منطقهٔ اشغالی به سمت منطقهٔ آزاد آغاز کردند و در نهایت به روستایی به نام روسیون رسیدند. در این روستا بکت و سوزان دو‌ سال‌و‌نیم در کنار هم زندگی کردند، و زندگی این دو به توانایی بکت در کشاورزی وابسته بود. بکت به دهقانی فرانسوی تبدیل شده بود که برای به دست آوردن پول کافی به عرق جبین متوسل می‌شد، تا بتواند هزینهٔ خورد و خوراک را تأمین کند. او بعد از کشت سیب‌زمینی اجازه داشت در مزرعه خوشه‌چینی کند. در شرایط آن روزها یافتن سیب‌زمینی در انبوهی از گل‌ولای همچون یافتن قطعه‌ای طلا بود. (پیدا کردن غذا و خزیدن در گل‌ولای تا دو دهه، تخیل نویسندهٔ «طوری که هست» را به خود مشغول کرده بود.) بکت برای مردی به نام اود هیزم می‌شکست و در ازای آن یک هفته در منزل او می‌مانْد و روزانه یک وعده غذایی نیز از او می‌گرفت. وی بعد از فارغ شدن از کار روزانه داخل دفترچهٔ خود «وات» را می‌نوشت؛ داستان مردی که به جهانی درک‌نشدنی و مبهم مهاجرت کرده و آنجا خدمتکار می‌شود. هیو کنر - راهنمای خوانش آثار ساموئل بکت
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.