اَفکارِصیاهـ:)

بهترین کانال برای انیمه لاور ها✨🔥 این کانال پر از پروف های انیمه و انیمیشنه👑

#قــاتـل_شــهـر ⛓ دست‌هاش درد می‌کردند و خون سرخ رنگ از #رگ‌های خسته‌اش بیرون می‌ریخت.، اما این درد... این درد در مقابل دردی که توی قلبش بود هیچ بود. آروم دست‌های زخمیش رو دور بازوهاش #حلقه کرد و چشم‌هاش رو روی هم گذاشت. صدای نوتیف موبالش بی وقفه توی گوشش می‌پیچید و #تهیونگ حتی زحمت بلند شدن رو هم به خودش نمی‌داد؛ چه فایده‌ای داشت؟ اون فقط سعی می‌کرد دروغ #تحویلش بده. وقتی بالاخره صدا قطع شد، نفسش رو با صدا بیرون داد و اشک‌هاش سرازیر شدند‌ چطور تا الان زنده بود؟ مگه تمام زندگیش توی اون خلاصه نمی‌شد؟ پس حالا چطور می‌تونست انقدر راحت نفس بکشه و نمیره؟ "یا! تهیونگا، درو باز کن. بزار بهت #توضیح بدم." نگاهش به سمت در #کشیده شد. اون اینجا بود؟ برای لحظه‌ای خواست از جاش بلند بشه و به سمت دوست پسرش پرواز کنه اما سرجاش خشکید؛ چرا باید همچین کاری می‌کرد وقتی پسر دیگه متعلق بهش نبود؟ "از اینجا برو، کوک‌... نمی‌خوام #ببینمت." "گریه کردی؟ تهیونگ... گریه کردی؟" #جونگکوک مستأصل به در کوبید. "تهیونگ گوش کن.‌‌.. من می‌تونم توضیح بدم... لطفا درو باز کن، #ته!" اینبار طاقت نیاورد و از جاش بلند شد، در رو باز کرد با فریاد توی #صورت پسر توپید:" مگه نگفتی من تنها فرد #زندگیتم؟ مگه نگفتی #هیچوقت ترکم نمی‌کنی؟ جونگکوک، نگاه #خیره‌اش رو از دست‌های خونی پسر گرفت و به #چشم‌های خیسش دوخت؛ بی‌هوا پسر بزرگ‌تر رو توی آغوشش کشید و دست‌هاش رو بین #بازوهاش قفل کرد. تهیونگ از تقلا کردن ایستاد و اینبار با لحن آرومی گفت:" فقط برو کوک... دیگه نمی‌خوام ببینمت." "منو ببخش، #ته... من..." تهیونگ خودش رو از #آغوش پسر بیرون کشید و داد زد:" فقط برو، #کوک."

🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 #قــاتـل_شــهـر ⛓ #پارت33 جونگکوک : تهیونگا !.. من میخوام که تو پیشم بمونی من میخوام که با من باشی مکثی کرد و دستامو توی دستاش گرفت جونگکوک : من دیگه نمیتونم صبر کنم با شنیدن هر کلمش بیشتر شوکه میشدم شنیدن این حرف ها از زبون جونگکوک از یک طرف خوشحال بودم اما از طرفی نمیخواستم اونو وارد زندگیی کنم که به زنده موندن خودمم اعتباری نیس با حرف بعدیش قطره اشک سمجی از گوشه چشمم چکید جونگکوک : قبول میکنی .!.؟ تهیونگم !!.. دست خودم نبود اشکام داشت صورتمو خیس میکرد من چم شده منی که هیچوقت گریه نکردم الان چم شده الان که باید خوشحال باشم با دیدن حالم جونگکوک نگران بهم چشم دوخت جونگکوک : تهیونگ چیشد ...؟ چرا چرااا داری گریه میکنی؟.. چت شد .... یهو تهیونگ..! + م..ن من جونگکوک پر از غم و استرس منتظر بهم چشم دوخت جونگکوک : تو چی ؟!. + من نمیخوام ... که ... تو وارد زندگیم بشی .. به چشماش نگاه کردم که از غم دو دو میزد و میشد حالشو فهمید جونگکوک : چ..چرااااا ؟!. + من زندگی درستی ندارم که بخوام کسیو بهش اضافه کنم سرمو پایین انداختم نگاهش روم سنگینی میکرد فضای خونه داشت خفم میکرد نفسام بشماره افتاده بود با حرفش شوکه شدم جونگکوک : مهم خودتی تهیونگ زندگی و گذشتت مهم نیس .. + اما جونگکوک .... من آدمی نیستم که دنبالشی .. جونگکوک : چرا اینطور ... فکر میکنی ؟.. + جونگکوک ... هق من هق هق هقم بلند باعث شد نتونم ادامه بدم که جونگکوک منو توی آغوشش کشید منی که با این همه مشکل هیچ وقت گریه نکردم الان داشتم گریه میکرد داشتم حتی خودمم نمیتونستم باور کنم روزی برای یک نفر اشک بریزم 🔗 🔗🔗 🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗🔗🔗 🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗

دنیای یائویی🌈 تو چنل اصلی جوین بدید 🏳‍🌈👇🏻

‌ ‌ ‧₊° 𝑩𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 𝑫𝒊𝒓𝒆 𝑾𝒐𝒓𝒍𝒅 ⋆͙⸙ تنها چنلی که هم از تهیونگ پست میزاره هم امینم⛓🧱 ⋆͙تیک تاک نداری و دنبال فن میدای ناب از آیدلتی؟ اینجا یه منبع کامل از همه صلبا و فیلماست 🪔ˑִ ִֶָ ━━ https://t.me/joinchat/9E1Kre-2zJE0ZDc8 ━ https://t.me/joinchat/9E1Kre-2zJE0ZDc8

دنیای یائویی🌈 تو چنل اصلی جوین بدید 🏳‍🌈👇🏻

خواهشا اینجا جوین شید کانال اصلی اینه اینجا دچار مشکل شده

چنل دوممون جوین شید این چنل دچار مشکل شده متاسفانه حذف پیام واسه ادمینا بسته شده لطفا اینجا جوین بدین