❤ هم نوا❤
تو بیا باتو دلم همدم وهمساز شود صبح من با گل لبخند تو آغاز شود تو بخندی ومن ازعشق تو لبریز شوم بانگاه تو سکوت دلم آواز شود #حسیب الکوزی حضور تان در کانال خود تان برایم افتخارست
Більше180
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
جشن عید و خوشحالی یاران مبارک
تن وپوش جدید بر تن یاران مبارک
این عید سر و پا همه زیباست عزیزان
این رحمت و این فرست به یاران مبارک
عرض درود و حرمت خدمت تمامی شما دوستان عزیز وعالی قدر امید که لباس عافیت بر تن داشته و سر و پا غرق در شاد باشید
عزیزانم گرچه هنوز تکلیف عید نا مشخص است اما باز هم فرست را غنیمت دانسته پیش از پیش هلال عید رمضان . عید ایثار ،عید قربانی نفس ، عید شکیبای را خدمت شما و از طریق شما برفامیل و اقارب محترم تان تبریک گفته و عید را سرا سر خوشی برای تان استعاء می نمایم.
با احترام حسیب الکوزی
@HamnawaD
پیام تبریک در قالب شعر
ای هم وطن خسته روان ، عید مبارک
ای باغ گل دیده خزان ، عید مبارک
سر گشته و دل خسته و مغموم و پریشان
آواره و بی جا و مکان ، عید مبارک
ای مادر ماتم زده و رنج کشیده
اندر غم فرزند جوان ، عید مبارک
همسر به سفر رفته و احوال نداری
ای خواهرک دل نگران ، عید مبارک
ای مرد غیور وطنم خسته نباشی
بر شانه توست بار گران ، عید مبارک
از بهر دفاع وطنت ضیق نکردی
در سینه ی خود نوک سنان ، عید مبارک
مردانگی و غیرتت ای مرد دلاور
ثابت شده بر اهل جهان ، عید مبارک
آن همت والای تو شد شهره ی آفاق
عیان را چه حاجت به بیان ، عید مبارک
تحقیر سزاوار تو نیست جان برادر
وصف تو بود ورد زبان ، عید مبارک
ای طفلک معصوم ستم دیده ی میهن
محروم ترین طفل زمان ، عید مبارک
از عشق سُراید( کریمی) به هم وطن
بر مرد و زن و پیر و جوان ، عید مبارک
عید همه خجسته باد
دلا شاد باش درین دنیا که غم صد درد سر دارد
تو امروز گر شاد باشی دنیا روی دیگر دارد
تو خوش نام و جوان بود ز شهر مملو از عشق
تو را پیر علیل کردن که عشق خون جیگر دارد
بیا امروز را مدارا کن بیاد معشوق جانان
که عشق او درین عالم تو نام دیگر دارد
از آن روزی او را دیدی نه تب داری نه تاب داری
نمی دانم چه درد داری گمانم تو بیلا داری
خداوند بکن رحمی به حال من به حال دل
<حسیب> تو درین دنیا فقط همین هوا دارد
شاعر: حسیب الکوزی
@HamnawaD
هر چه زیبایی و خوبیست تو یکجا داری
"بی جهت نیست که در کنج دلم جا داری"
آرزوی همگان حور و پری هست و بهشت
آنچه را مژده ی آنجاست تو اینجا داری
قرص ماهی و زمن فاصله ات بسیار است
دلخوشم باز در این برکه تماشا داری
روز و شب ذره ای از عشق طلب می کردم
شادم از اینهمه عشقی که مهیا داری
گر چه درگیر زمینی و پر و بالت نیست
بی گمان جای در آن عالم بالا داری
عاشقان بهر وصالت همه در صف ماندند
غافل از لطف و نگاهی که تو برما داری
#احمد_سلمانی
@HamnawaD
ایکاش در عالم بسی بیمار نمی بود
مفلوج و علیل و تن تب دار نمی بود
هجران و فراق ،این همه غربت
در محور این گنبد دوار نمی بود
جنگ و جدل و قتل و جنایت
در روی زمین این همه کشتار نمی بود
نه سرقت و غارت بود و نه چور و چپاول
کس را به حریم هیچ کس کار نمی بود
اشک مادری در سوگ فرزند
بر روی جبین کاش پدیدار نمی بود
نه توپ و تفنگ بود و نه موشک و راکت
ماوای بشر این همه آوار نمی بود
از فقر نمی بود نشانی روی این خاک
مقروض خجل پیش طلبکار نمی بود
جرم و گنه و معصیت و ذنب
در عصر و زمان کاش به تکرار نمی بود
نمامی و غیبت نمی شد پیشه مردم
وز تهمت ناحق سری بر دار نمی بود
کار همه می بود فقط عجز و عبادت
جز بندگی حق دگر هیچ کار نمی بود
ایکاش که یاران همه پر عهد و وفا بود
هیچ یار دگر محرم اغیار نمی بود
ایکاش جهان بود پر از مهر و محبت
(کریمی )ادیب چنین اشعار نمی بود
سروده ی( عبدالودود کریمی)
@HamnawaD
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گلفشانی میکند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمکپرانی میکند
نای ما خاموش ولی این زهرهی شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی میکند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی میکند
سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی میکند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند
استاد شهریار
دکلماتور: حسیب الکوزی
@HamnawaD
39.09 MB
آیــا برای دیــدنت جنــون کم است
شیرین که تو استی بخدا بیستون کم است
تنها دلیل افـــزایش اشعار تویی ولی
هر قدر شعر بـــگویم باز هم کم است
این دیــوانه که با دیــدنت شاعر شده است
افسوس برای وصف تو عمرش کم است
ای یــار ستمکار چه می خواهی ز دلم
جانم به قربانت بکنم کافیست یا کم است
کاری بکن خانم که فرهاد شود دلـــم
شرینــم تو باشی و آبـاد شود دلـــم
شاعر حسیب الکوزی
@HamnawaD
باز صبح شده ولی یارم کنارم نیست که نیست
باز امید شب های تارم نیست که نیست
ای خــدا امر نما مـن به مراد برسم
طاقت دیگر در توانـم نیست که نیست
هر شب به یــاد او تـا سحر بیـدارم
صبح که میشود و نیست من میبارم
در زمستان نرسیدم به وصالم خیر است
بـه بهـاران بـرسانم نـگو نیست که نیست
آسمان تو شاهد این باش تو بارو بکن
به بهار که نرسیدم حسیب نیست که نیست
شعر #حسیب_الکوزی
@HamnawaD
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.