cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

موسیقی و اندیشه

هم نشینی موسیقی و اندیشه، مقوله ای است آگاهی بخش و در جهت رهایی از تیرگی و ارتقا امکانات نابِ اندیشیدن.

Більше
Рекламні дописи
4 363
Підписники
+124 години
+247 днів
+11630 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

‍ ‍ این سطرها از دست‌نوشته‌های عباس کیارستمی است در سررسید سال ۱۳۷۶، سررسیدی پر از یادداشت و نقل‌قول در ستایش مرگ و زندگی، در نکوهش بیماری و سالخوردگی، مربوط به ایامی که «طعم گیلاس» را می‌ساخته، دست‌به‌گریبان با فکر مرگ و خودکشی... این سطرها را کیارستمی در چهارشنبه، واپسین روز اردیبهشت ۱۳۷۶، نوشته است. پایینش نشانی داده: Seneque، چهار قبل از میلاد ... (چهار قبل از میلاد؟ چرا؟ سنکا فیلسوف رواقی و دولتمرد و نمایشنامه‌نویس و در یک اثرش طنزپرداز رومی بود که چهار سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد و پیش از هفتادسالگی به فرمان نرون خودکشی کرد... پس منظور از ۴ قبل از میلاد، سال تولد سِنِکاست. این یعنی کیارستمی فقط سال تولد حکیم رومی را نوشته. و پاره‌ای از سخنانش را نقل کرده که به راه‌های آزادی مربوط می‌شود، خطاب به کسانی که همۀ امیدهایشان را باخته‌اند و سنکا با اشارات مختلف به خودکشی به‌منزلۀ راه رهایی اشاره می‌کند...) نمی‌دانیم منبع ترجمۀ کیارستمی کدام کتاب بوده، چرا ننوشته سِنِکا، چرا نام حکیم شهیر رواقی را به فرانسه ثبت کرده، نمی‌دانیم این سطرها را از روی حافظه نوشته یا از روی کتابی یا منبعی دیگر... امروز روز آخر اردیبهشت است. من حرف‌های منسوب به سنکا را از روی ترجمۀ انگلیسی ترجمه کردم به یاد همۀ راه‌های پرپیچ‌وخمی که برای تجربۀ آزادی در جهانی ترسیم کرد که به نام آزادی همۀ راه‌های مستقیم و هموار را بدل کرده به مسیرهای بندگی، راه‌های بردگی: ولی آیا زندگی را براستی اینهمه قدر هست؟ بگذارید این پرسش را وابینیم؛ چراکه کاوشی‌ست دیگرگون. هیچ مایۀ تسکینی از بهر زندان‌سرایی چنین محزون فراهم نخواهیم ساخت؛ هیچ‌کس را ترغیب نخواهیم کرد که تاب آورد حکم‌فرماییِ سلّاخان را. نه. نشان خواهیم داد که در هر قسم از بردگی، راه آزادی باز است. خواهم گفت به مردی که، از بد حادثه، شاهی عزیزانش را به باد پیکان‌های مرگبارش گرفت [منظور گوینده به پرِکساسپِس، رجلی پارسی و مورد احترام کبوجیه پسر کورش بزرگ، است] و خواهم گفت به مردی که اربابش پدران را وامی‌دارد دل‌ورودۀ پسران خویش را شام بزم‌هاشان گردانند [منظور به هارپاگوس است، سردار ایشتوویگو، پادشاه ماد. او در قرن ۶ پیش از میلاد از طرف ایشتوویگو مأمور شد تا نوهٔ دختری وی، کورش دوم، را ــــ که هنوز طفلی بیش نبود ــــ به قتل برساند]: از بهر چه آه‌وناله سرداده‌ای، ای بی‌خرد؟ ... هرکجا نظر کنی بالا و پست، راهی برای پایان‌بخشیدن به رنج‌هایت می‌یابی. آن پرتگاه بلند را می‌بینی؟ سراشیبی است که به آزادی راه می‌برد. می‌بینی آن اقیانوس را، آن رود را، آن چاه را؟ آزادی در قعرِ آن چشم‌به‌راه توست. می‌بینی آن درخت کوتاه‌بالای بی‌برگ‌وبارِ پلاسیده را؟ آزادی از آن آویزان است... می‌پرسی، راه آزادی کدام است؟ هر یک از رگ‌های تنت راهی‌ست که به آزادی ختم می‌شود. ـــ سنکا، نقل از کتابِ هرروز مردن: سنکا در دربار نرون (ترجمۀ انگلیسی: جیمز رام) ــ ترجمه صالح نجفی @mosighi_andishe
Показати все...
مرگ و دیگر هیچ.pdf24.62 MB
sticker.webp0.12 KB
01:19
Відео недоступнеДивитись в Telegram
•• «هدف شان از زندانی کردن من، ترساندن تو است ، نه من!» این را آلکسی ناوالنی پیش از انتقال به زندان گفته بود. در همین مستند،از او پرسیده شده بود،در صورت کشته شدنت چه باید کرد؟ او گفته بود : «با ناله و تعجب به من همبستگی نشان ندهید؛ مثل دوران استالین! اگر این اتفاق افتاد، به این معنی است که ما در این لحظه بطور غیرعادی قوی شده ایم. زیرا آنها تصمیم گرفته اند من را بکشند. به یاد داشته باشید که ما نیروی بزرگی هستیم که زیر یوغ این افراد بدبخت قرار داریم،فقط به این دلیل که نمیتوانند بفهمند واقعا چقدر قوی هستیم! » #مستند_ناوالنی #دانیل_روهر #الکسی_ناوالنی #سال_۲۰۲۲ @mosighi_andishe
Показати все...
6.64 MB
sticker.webp0.12 KB
چکاد-چهارگاه.mp39.37 MB
مرحوم "پرویز مشکاتیان" جزو آن دسته از نغمه پردازانی ست که آثارش، در اواخرِ دهه ی پنجاه خورشیدی و در اوایل انقلاب ۵۷، به باروری رسیده و در آن شرایطِ دشوار، با نواختن و پرداختن، بدنه ی موسیقی سنتی ایران را از گزند روزگار، در امان نگاه داشته است. "مشکاتیان" بر خلافِ گمانِ غالب، به بندِ تعصبات سنتی درنیامده بود و در حدِ امکان و مقدور، می کوشید تا جلوه های تازه ای به موسیقی ببخشد و در عینِ پایبندی به اصالت های ملی، فُرم های کم و بیش نوآورانه ای، برای بیانِ هنریِ خود پیدا می کرد. این کوشش مستمر، هم در شیوه نواختنش مشهود بود و هم در آفریده هایش کاملا احساس می شد. به نظر می آید که، در سال های آغازین انقلاب ۵۷ به اقتضای زمان، چاره ای جز، ساختِ آهنگ ها و سرودهای انقلابی نداشت. سرودهایی که البته تاریخ مصرف داشت، اما نگاه دارنده ی آهنگ سازانی چون او بود. اما تبِ انقلابی که فروکش نمود، زنده یاد "مشکاتیان" با احتیاط، محدوده ی کارش را وسعت داده و به ساختنِ آهنگ بر روی اشعارِ کلاسیک ایرانی همت گمارد و به مجموعه ی عرفانیِ اشعارِ ایرانی پرداخت. از سوی دیگر، ریتم های تاثیرگذاری که تا آن زمان، غیر مجاز به شمار می آمد را بکار گرفته و از ترکیب آنها با تِم های نمادینِ عرفانی، تحرکی در زمینه موسیقی سنتی به وجود آورده بود. با گذشت زمان و گشوده تر شدنِ دریچه ها نسبت به موسیقی سنتی در ایران، به شعر نو نیز توجهی ویژه نمود و طبیعتاً موسیقیِ خود را با تم ها و شیوه های نوآورانه ی شعرِ نو نیز هماهنگ کرده بود. همه ی این کوشش ها سبب شد که موسیقی سنتی که می رفت به رکودِ مطلق برسد، سرزندگی و نشاطِ تازه ای پیدا نمود. قطعه "چکاد" یکی از آفریده های زنده یاد "مشکاتیان" است که در دستگاه چهارگاه ساخته شده، توسط گروه عارف اجرا و در آلبوم "دستان" با همکاری شادروان "محمدرضا شجریان" منتشر شده است. "پرویز مشکاتیان" درخصوص چگونگی آفرینش قطعه‌‌ ی چکاد چنین می‌ گوید: «خرداد هر سال با یارانِ همدل و همزبان و علاقه‌ مند به طبیعت، به دامنه‌ ی دماوند می‌ رفتیم و یک هفته چادر می‌ زدیم. دیگر سال‌ هاست که با خاطرات آن روزها، خرداد را در خیال می‌ گیریم و گاه به یاد بام آسمان این سرزمین، مژه‌ ها بر گونه می‌ دود. سال ۱۳۶۱ بود و بیداد در شُرف ضبط بود. رحل اقامت در دامنه‌ ی دماوند افکندیم. شب تا صبح، این سیاه‌ بخت فرزند، با مادر سرسپید دردِ دل آغازید و پگاه، آن‌ دم که یاران بر دل کوه زدند، این سیاه‌ بخت فرزند، کاغذی برداشته و بر پیشانی آن نگاشت: «چکاد»! مادر سرسپید کلاه بر سر نهاده بود؛ دستان به روی کاغذ می‌ آمد. پسر مش‌ احمد توچالی که برای انجام کارها در چادر مانده بود پرسید: چه می‌ نویسی؟ و این چه خطی است؟ گفتم: خاطرات سفر را به خط میخی می‌ نویسم! کار تمام شد و این‌ گونه بود که چکاد در چکادِ دماوند آفریده و ماندگار شد. در این اثر، همچون آثار دیگرم، پا را فراتر از! استبدادِ عروضی و ریتمی گذاشتم و از تسلسل ردیفی عبور کردم. هیچ‌ یک از کارهای من در یک دستگاه نیست. در این قطعه شش دستگاه عوض شده و هیچ‌ گاه با تصمیم قبلی این کار انجام نشده است». #چکاد #پرویز_مشکاتیان #محمدرضا_شجریان #آلبوم_دستان #چهارگاه #گروه_عارف @javadtaat @mosighi_andishe
Показати все...
sticker.webp0.12 KB
توجیه تعرض! خانمی که به عنوان نمایندۀ ستاد "سعید جلیلی" معرفی شده است طی مناظره‌ای عملاً تعرض مردان به زنان را به دلیل نوع پوشش آنها توجیه کرده و خطاب به خانم‌ها گفته است: "اگر بدون حجاب آمدی بیرون و مورد تعرض قرار گرفتی، خودت مقصری!" تا همین صد سال پیش، عده‌ای از متحجران معتقد بودند که اگر جنس زن بدون پوشاندن صورت و دستهایش (وجه و کفین) در برابر مردان نامحرم ظاهر شود و یا در حضور آنها حرف بزند، سبب تحریک‌شان می‌شود، بنابراین زنان برای مصون ماندن از تعرض مردان باید در مقابل هر نامحرمی روبنده بپوشند و برای حرف زدن با آنها ریگی زیر زبان خود بگذارند تا لحن عادی و طبیعی آنها خشن شود و زمینۀ دلبری از نامحرمان پیش نیاید. آنها هم به زنان می‌گفتند؛ "اگر بدون روبنده آمدی بیرون و یا در برابر نامحرم حرف زدی و مورد تعرض قرار گرفتی خودت مقصری"! من دوست دارم بدانم پاسخ این خانم محترم به آن متحجران چیست؟ چون خودش نه روبنده پوشیده و نه هنگام مناظره ریگی زیر زبان خود گذاشته است! #احمد_زیدآبادی @ahmadzeidabad
Показати все...
sticker.webp0.12 KB
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.