کانون فرهنگ و تمدن اسلامی آذربایجان
◽️کانون دانشجویی فرهنگ و تمدن اسلامی آذربایجان ◽️آذربایجان ایسلامی کولتور و اویقارلیق اوجاغی #دانشگاه_پیام_نورتبریز ارتباط با ادمین: https://t.me/Kanunazarbayjan درگیلر: #گوزگو #گؤزل_وطن #تاریخ_آذربایجان #گونش_قلم www.instagram.com/kanunazarbaijan
Більше182
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
رابطه خاصی بین فلسفه وحدت وجود و مفهوم توسعه پایداری وجود دارد؛ توسعه پایداری در معنای تغییر نگرش بشر به مفهوم رشد و پیشرفت پدید آمدهاست.
توسعهٔ پایدار سعی دارد به پنج نیاز اساسی زیر پاسخ گوید: تلفیق حفاظت و توسعه، تأمین نیازهای اولیهٔ زیستی انسان، دستیابی به عدالت اجتماعی، خودمختاری و تنوع فرهنگی و حفاظت از یگانگی اکولوژیکی. از این رو، تمرکز توسعه پایدار بسیار گستردهتر از صرفاً محیط زیست است. همچنین در مورد اطمینان از یک جامعهی قوی، سالم و عادلانه میباشد. این به معنای رفع نیازهای متنوع همه افراد در جوامع موجود و آینده، ارتقای رفاه شخصی، انسجام و شمول اجتماعی، و ایجاد فرصتهای برابر است. هایـدگر بنیـانگـذار هرمنوتیـک فلـسفی در قـرن بیـستم و یکـی از تأثیرگـذارترین اندیشمندان در این دانش است که آرای او ساختاری جدید در دنیای هرمنوتیک ایجاد کرد. هایدگر با تاکید بر خصلت ذاتی فناوری، رسیدن دورانی را هشدار میدهد که انسان صرفا در خدمت تولید مواد و تهی از خالقیت، خود را چیزی به جز ماده نپندارد. پس آغازی دیگر باید؛ آغازی که شامل" سکونت خالقانه ای " است که به " سکونتی شاعرانه "تعبیر میشود. هایدگر چنین سکونتی را آشکارا پایدار می خواندش، چه فقط آنچه پایدار است میتواند در زمان گذرا، همچنین تداوم یابد.
امروزه، بحث توسعه پایدار، یکی از بحثهای بسیار مهم در سطح بین المللی است. سازمانها و نهادهای طرفدار محیط زیست در جهان و همچنین سازمان ملل از مهمترین ارگانهای دخیل در این امر هستند. بحثهای جدی و کارشناسانه در این مورد، در سال ۱۹۹۲ به کنفرانس جهانی توسعه پایدار، معروف به " اجالس زمین " در شهر ریودوژانیرو برزیل انجامید که بعدها به اجالس ریو مشهور شد و در آن قطعنامههایی برای ارائه راهبردهایی در جهت توسعه پایدار کشورهای جهان صادر شد و کشورهای جهان ملزم به پیروی از این قطعنامه شدند. ۱۰ سال بعد، در سال ۲۰۰۲ ، کنفرانس دیگری در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی در سطح وزرای کشورها و کارشناسان محیط زیست برگزار شد و هدف آن تأکید بر مصوبات کنفرانس ریو و اجراییتر کردن این مصوبات در سطح جهانی بود. ماحصل این حرکت در گزارش کمیسیون جهانی محیط زیست «توسعه پایدار» در «آینده مشترك ما» چنین تعریف شده: «توسعه هایی به منظور برآورد نیازهای فعلی بدون به مخاطره انداختن توانایی های نسلهای آتی در برآورده ساختن نیاز هایشان». توجه به فرهنگ، ویژگیهای بومی و تجربیات گذشته، بهرهگیری از انرژی های تجدید شونده و پرهیز از بکارگیری انرژیهای تجدید ناپذیر از اصول توسعه پایدار است.
درنتیجه گفتمانی که هویت جمعیمان را سازمان میبخشد برای رفع ستم، تضاد منافع و آیندهای پایدار، بایستی جامع در بردارنده مجموعه جنبشهایی باشد که در یک حرکت واحد که نهایتأ به سعادت ملی منجرب میشود. ادبیات و گفتمانمان(که دارای قدرت و تبعات خاصی میباشند) بایستی دربردارنده ستمملی(ملیگرایی)، ستم جنسی، ستم طبقاتی و ستم زیست محیطی بوده و به صورت وحدت خاصی درآید تا به صورت آلترناتیوی روزنه امیدی را برای ملتها بگستراند.
۱۴۰۱/۵/۶
مسئله گزینش "هویت جمعی" در آیینه وحدت وجود تا توسعه پایداری
✍🏻:سید محمدرضا موحد
تضادها در اجتماع بشری همواره وجود داشته و خواهند داشت. تضاد منافع، تضاد طبقاتی، تضاد جنسی و فرهنگی و... ، هویتهای جمعی بر اساس این تضادها، گروههای معین را هویت میبخشند.
وجود ما مدیون دشمنان سرسختمان است؛ گروه ستمگر، گروه ستم دیده را میسازد، کارگران به سرمایه داران معنا میبخشند و این همان فلسفه وحدت وجودیست که هگل و ابن عربی، هر یک به روش خود سعی در توضیح آن دارند.
بشر به طور ذاتی برای دستیابی به آماج، پیشبرد اهداف و نیازهای خود به دنبال قدرت بوده و هویت جمعی دقیقا چیزی است که این قدرت را سازمان بخشیده و در حد اعلای خود نیروی تک تک افراد را در یک سیستم به صورت تساعدی بالا میبرد. از نظر راسل؛ قدرت نوعی توانمندی است که توانایی ایجاد تأثیرات مورد نظر را داشته باشد، و سیستم ها در مقابل سیستمها ایجاد میشوند، مانند سیستم غالب(حاکمیت) که تزی ارائه میدهد و سیستمهای واکنشی که آنتیتز را در مقابل آن گذاشته و نهایتأ سنتزی که به گفته هگل حاصل میشود.
تقریبا تمامی ایدولوژیها در راستای تعریف و توصیف هویت جمعی مشخصی، ایجاد شدهاند؛
سوسیالیسم هویت جمعی را براساس طبقات توصیف میکند و سعی در سازماندهی طبقات ضعیف برای ایجاد یک دیکتاتوری پولتاریا میباشد.فمنیست هویت جمعی را بر اساس جنسیت تعریف میکند و ملیگرایی نهایتأ هویت جمعی را بر اساس فرهنگ مشترک ملت مورد نظر توصیف مینماید. و این یکی از خاصیتهای جنبشهای ملیگرایی است که در مواقع لزوم همواره میتواند با سایر جنبشها و تفکرات درهم آمیخته شود.
در بحث فلسفه کلام؛ حروف، اعداد و به طور کلی کلمه را میتوان منشاء قدرت دانست. در طول تاریخ اسلام همواره بودند افرادی که به قدرت حروف و اعداد اعتقاد داشتند؛ از جمله ابوهاشم نوه علیبن ابیطالب، مغیرهٔبن سعید، سهلبن هارون، منصور حلاج، ابن سینا، محمد غزالی و ابن عربی.
جریانهای فکری همه از طریق کلمات انتقال مییابند و حتی ریشه این بینش به انجیل یوحنا نیز میرسد که در آن آمده است: «در ازل پیش از آنکه چیزی پدید آید کلمه وجود داشت و کلمه نزد خدا بود. او همواره زنده بود و خود او خداست».
ندای انالحق منصور نیز در همین راستا نشان از وحدت خالق و مخلوق و یا همان وحدت اضداد میباشد که جنبش حروفیه بیشتر از چهارصدسال بعد توانست معنی این پیام حلاج را درک کند. ابن عربی نیز کلمه را به معنای مختلف به کار میبرد، به تناسب چشماندازهایی که به مسائل دارد، از نظر متافیزیکی محض او کلمه را نیرویی خردمند و جاری در جهان میداند و مبدأ تکوین و حیات و تدبیر آن. به این لحاظ در نظر وی کلمه همان مقامی را داراست که عقل او در مذهب فلوطین و عقل کل در مذهب رواقیان.
اصولا بنیاد تمدنها و زمینه تاریخی تمدنها نیز قابل بحث است. زمانی که سقراط محکوم به مرگ میشود و شاگردانش اسباب فرار او را فراهم میآورند، وی از فرار امتناع میکند، به این دلیل که «من به عقیده خود پایبندم، اما طبق قانون کشورم صاحب چنین عقیدهای محکوم به مرگ است و من به قانون کشورم گردن مینهم.» تمدن غربی بر روی این چنین فضیلتهایی بنیان یافته اما عارف نامدارما، منصور حلاج در هر شهر و دیاری که پا میگذاشته، نام خود را عوض میکرده که شناخته نشود.(این جواز نه شرعی، نه اجتماعی،نه قانونی و نه حتی انقلابی است.) تمدن ایران نیز بر بنیاد چنین فضیلت اخلاقی پی افکنده میشود به خصوص زمانی که اکثر موراخ از حمله و غارت اعراب، تورکان و مغولان مینویسند احتمالا فراموش کردهاند که همین حاکمیتهای ستمگر تداوم چپاول خود را در حمایت از خانقاهها و جماعت چلهنشین میدیدند و شیوخ زاویه نشین را با انواع حمایتهای خود تقویت کردند. خواجه رشید در مدت ۲۱ سال صدارت خود ثروتی عظیم بدست آورد، همین وزیر باهوش پارسی به مناسبت میلاد پیامبر هدایایی به خانقاه شیخ صفی فرستاد که فقط چند قلم آن عبارت بود از ۱۳۰ راس گوسفند، ۳۰ راس گاو، ۱۵۰ خروارد گندم، ۳۰۰ خروار برنج، ۱۰ هزار دینار پول نقد و... این ارقام در مکتوب شماره ۴۵ مکاتبات رشیدی قید شده است. روشن است که این هدایا مفت به شیخ تقدیم نمیشد. امثال رشیدالدین فضل الله، جوینیها و حتی قبل آنان برمکیان همگی نسل در نسل در خدمت همین سلاطین بیابنگرد و بیگانه، جیفهخواری کردند و مردمی که این رویداد ها را مشیت و از پیش تعیین شده میدانستند.
جهان بینی وحدت وجود میتوانست، آغاز کشف، ایجاد و تنظیم روابط انسانمدارانه باشد و شروع دور شدن از اندیشه حکومتخواهی و حکومتگری. چرا که اگر انسان، طبیعت و گیاهان را نیز جزئی از وجود خود و یا شکلی از هستی خود و بخشی از کاینات و صورتی از ذات واحد بداند، چگونه میتواند به حکومت و فرمانروایی ماسواه بیندیشد؟!
Фото недоступнеДивитись в Telegram
مسئله گزینش "هویت جمعی" در آیینه وحدت وجود تا توسعه پایداری
✍🏻سید محمدرضا موحد
۱۴۰۱/۵/۶
تضادها در اجتماع بشری همواره وجود داشته و خواهند داشت. تضاد منافع، تضاد طبقاتی، تضاد جنسی و فرهنگی و... ، هویتهای جمعی بر اساس این تضادها، گروههای معین را هویت میبخشند.
وجود ما مدیون دشمنان سرسختمان است؛ گروه ستمگر، گروه ستم دیده را میسازد، کارگران به سرمایه داران معنا میبخشند و این همان فلسفه وحدت وجودیست که هگل و ابن عربی، هر یک به روش خود سعی در توضیح آن دارند...
معضل دریاچه اورمیه، موضع جنبش دانشجویی آذربایجان؛
از دیرباز مسئله آب و خشکسالی از جمله چالشهای زیست محیطی، اجتماعی و سیاسی جغرافیایی ایران بوده است، در این میان مناطق مرکزی اغلب جزو مناطق کویری و مناطق شمال غربی جزو مناطق کوهستانی و قسمت کوچکی از شمال ایران دارای منطقه معتدل خزری میباشد. پس طبیعتا بحران آب دامنگیر مناطق مرکزی بوده و مناطق شمال غربی بایستی تا حدی از این مسئله مصون بماند ولکن در سالهای اخیر شاهد خشکسالی بزرگترین دریاچه ایران و بزرگترین دریاچه آبشور خاورمیانه، به نام دریاچه اورمیه بودهایم. نکته قابل توجه اینکه ۲۱ رودخانه دائمی و فصلی از جمله "آجی چای"، "زرینه رود"، "سیمینه رود"، "کهریز چای" و "شهر چای" و "زولا چای" (سلماس) به همراه ۴۹۹ رودخانه مقطعی به این دریاچه میریزند! و امروزه حتی بخش کوچک آبی این دریاچه نیز در حال خشک شدن میباشد! از دلایل ایجاد این مسئله، علاوه بر کمبود بارش، میتوان مدیریت کاملا ناسالم و عمدی را نیز افزود به طوری که این دریاچه تنها ۳ درصد از مساحت کل کشور را در برمیگیرد ولکن حدود ۱۵ درصد سد ها در این حوضه ساخته شده است.(۵۲ سد تکمیل شده، ۱۰ سد در حال ساخت بوده و ۴۰ سد در دست مطالعه قرار گرفته). این درحالی است که سه دریاچه خارج از ایران در مناطق نزدیک به نامهای دریاچه سوان، دریاچه وان و حتی دریاچه ثرثار در قلب کویر عراق در وضعیتی همانند شرایط اسفبار دریاچه اورمیه نیستند و این خود نشان از مدیریت ناسالم و عمدی این دریاچه است.
علاوه بر این بسیاری از صنایع استراتژیک مانند فولاد که پر مصرفترین صنایع به لحاظ آبی هستند در خشکترین استانها ساخته شده و این گواه آشکاری بر سیستم سانترالیسم در جامعه ایرانی و نقض آشکار اصل ۴۸ قانون اساسی است.
در نتیجه این فرایند طوفانها و بادهای شدید نمکی حاصل از خشک شدن این دریاچه علاوه بر خسارات مالی سبب بروز مشکلات تنفسی و بینایی برای ساکنان روستاها و شهرهای اطراف دریاچه شده است.
جنبش دانشجویی آذربایجان مطالبه و اعتراض خود را مبنی بر مدیریت ناسالم و خشک شدن عمدی دریاچه اورمیه نشان داده و خواهد داد.
@kanunazarbaijan
Фото недоступнеДивитись в Telegram
معضل دریاچه اورمیه، موضع جنبش دانشجویی آذربایجان؛
.
🕪🕪🕪🕪
*نشریه دانشجویی جهانشهر در دانشگاه تبریز منتشر شد*
▫️فایل *PDF* نشریه دانشجویی #جهانشهر جهت دانلود
🔹اولین شماره از نشریه دانشجویی جهانشهر با زمینههای نشر؛ تاریخی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و ... در دانشگاه تبریز منتشر شد
موضوعات این شماره:
✔️سخن سردبیر
✔️گزیده ای از یکمقاله:
ناسیونالیسم ایرانی و مسئله آذربایجان و زبان ترکی
✔️تصویر یک سند تاریخی مربوط به دوره پهلوی
✔️پاراگرافی از یک کتاب:
صفحه ۷۸ کتاب تاریخ کمبریج جلد اول
✔️مبحثی که هنوز شاید ارزش اندیشیدن داشته باشد:
آیا سکاها ترک بودند؟
🔺 *علاقمندانی که مایل به دریافت نسخه چاپی این نشریه هستند میتوانند با هماهنگی با مدیرمسئول این نشریه (اقای علیرضا شاهمیری باهر ، به شماره تماس ۰۹۱۴۹۱۸۰۶۵۷) برای دریافت ، اقدام نمایند.*
1.pdf4.42 MB
حال ما درگیر جامعهای میباشیم که از هر لحاظ درگیر از دست دادن یکپارچگی هویت جمعیاش میباشد، نسلی که به لحاظ دینی، ایدئولوژیک و حتی فلسفی مورد هجمه قرار گرفته است.
افزایش آمار تلفات در مراسماتی مانند چهارشنبه سوری الاالخصوص در منطقه آذربایجان.
بالاترین آمار نزاع اجتماعی بر اساس جمعیت در استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، همدان و زنجان.
افزایش ۵۷ درصدی دخانیات در بین گروه سنی بالای ۱۸ سال،
افزایش روز به روز تروم و مشکلات معیشتی مردم،
همه و همه نشان از تحول آرام جامعه به سوی بیهویتی است و در نتیجه توده غالب مردم آگاهانه یا ناآگاهانه به سوی گرایشات آنارشیسمی خواهند گروید.
در این میان تفکری توانایی جذب و تداوم حیات خواهد داشت که هویت جمعی را بیش از هویت طبقاتی، هویت جنسی و هویت نژادی تعریف کرده و سعی در پوشش مسائل و مشکلات مختلف ملی، زیست محیطی، شکافت طبقاتی و تبعیضات جنسی را داشته باشد و این کلیت فراگیر و در عین حال واحد، به عنوان آلترناتیو برای مردم نمایان خواهد شد.
۱۴۰۱/۲/۳۱
آنارشیسم، سانترالیسم و لزوم توسعه گفتمانی
✍🏻:سید محمدرضا موحد
«اشتباه میکنید که اگر گمان دارید من به خدا ایمان ندارم، من خدا را در انسان میجویم، در آزادی انسان و اکنون در انقلاب.» این سخن باکونین در ارتباط با اعتقاد مذهبیاش، تحت تأثیر هگل و فوئرباخ، بیان داشته و شخصی که از یک سوسیالیست به آنارشیست جمعگرا تغییر ایدولوژی داده بود.
باکونین همچون آنارشیستهای دیگر نوعی سوءظن عمیق نسبت به نظامهای فکری و روشنفکران پدیدآورندهی آنها داشت؛ همان طور که میگوید: «نه نظریهها، نه نظامهای حاضر و آماده و نه کتابهایی که تا به حال نوشته شدهاند، هیچ کدام جهان را نجات نخواهند داد. من آویزان هیچ سیستم فکری نمیشوم، من یک جوینده واقعی هستم».
کلمه آنارشی ریشه یونانی دارد و از کلمه آنارکیا به معنای مخالفت با قدرت یا بدون حاکم میآید.(سازمان یافتگی بدون وجود حکومت)
در سیر اندیشههای سیاسی، آنارشیسم را میتوان، خواست نهایی هر دو مکتب لیبرالیسم و سوسیالیسم دانسته و جریانهای متفاوت در اندیشهی آنارشیسم را به تأکید بیشتر آنها بر یکی از این دو مکتب مربوط دانست. در طول تاریخ در بین جدال گرایشات لیبرالی و سوسیالی آلترناتیوها یا به صورت دولت رفاه و یا به صورت آنارشیسم ظهور کردهاند.
گرایش عمده مکتب آنارشیسم در طول بیش از یک قرن آنارکوکمونیسم بوده است؛ این جریان معتقد است اجتماعات محلی که با سایر انجمنها حول اهداف مشترک متعددی متحد شدهاند، باید مالکیت زمین، منابع طبیعی و وسایل تولید را مشترکأ در دست گیرند. این گرایش با سوسیالیسم دولتی متفاوت و با ایجاد هر گونه قدرت مرکزی در تضاد است.
در رابطه با شناخت فلسفه این نوع نگرش، مارتین بوبر فیلسوف یهودی بیان داشت: دو جنبه از رفتار انسانی در تضاد با یکدیگراند؛ اصول سیاسی و اصول اجتماعی.
ویژگیهای اصول سیاسی عبارتاند از: قدرت، مرجعیت، سلسله مراتب و سلطه بوده و ویژگی های اصول اجتماعی: خودانگیختهای حول نیاز یا سود معمولی میباشد و در نظام اجتماعی همواره اصول سیاسی غلبه خواهد کرد چرا که «این واقعیتی است که هر ملتی که از جانب دیگران احساس خطر کند قدرت مسلم و یکدست خود را به حکومت واگذار میکند؛ این به غریزه صیانت نفس جامعه بستگی دارد. بحران نهفتهی بیرونی به حکومت امکان میدهد که در بحران های درونی دست بالا را بگیرد. حکومتها در هر شکلی در چنین ویژگی ای مشترکاند: همگی بیش از آنچه در شرایط معین بدان نیاز دارند صاحب قدرتاند؛ در واقع این زیادروی در ظرفیت اختیارات، آن چیزی است که ما قدرت سیاسی میدانیم. اندازه این زیادهروی تفاوت ظریفی را میانحکومت کردن و اداره کردن نشان میدهد.» و آنارشیسم در تلاش برای نشان دادن ارزش بیشتر خودانگیختگی اجتماعی است و این خود آنان را در مقابل سیاستمدارانی قرار داد که درگیر برنامه برچیدن دولت رفاه پس از جنگ بریتانیا بودند. آنان بیان داشتند: ایجاد الگوهای آلترناتیو برای کنترل اجتماعی امکانات محلی، امکان پذیر بود اما دولت مرکزی یکپارچگی ملی را تحمیل میکرد.
روزنامه نگار آمریکایی به نام دوایت مک دانلد(Dwight Macdonald) مقالهای درباره سیاست پیشین نوشته بود: «آلترناتیو انقلابی وضعیت موجود امروز مالکیت اشتراکی که «حکومت کارگران» آن را اداره میکند_ هرگونه که آن را معنی کنیم نیست، بلکه نوعی تمرکززدایی آنارشیستی است که توده جامعه را به اجتماعهای کوچک تقسیم میکند که در آن اشخاص بتوانند همچون انسانهایی گوناگون، نه واحدهایی فاقد جنبههای شخصی درون جمع، در کنار هم زندگی کنند.»
انتقاد همیشگی به آنارشیسم این است که این ایدئولوژی برای دنیایی متشکل از روستاهای مجزا مناسب بوده که آنقدر کوچکاند که بتوانند دارای نظامی خودگردان باشند و نه برای جامعه جهانی و چند ملیتی که همه ما در زندگی واقعی در آن به سر میبریم، آما متفکران بزرگ آنارشیسم در گذشته به مانند: پرودون، باکونین و کروپاتکین، برنامه فدرالیستی ارائه کردهاند که نمونه بحثهایی است که امروزه راجع به اتحاد اروپا میشنویم.
اولین فرد درمیان این پیشگامان پرودون بود که دو کتاب خویش را به اندیشه فدرالیسم، در مخالفت با اندیشه دولت_ ملت، اختصاص داد. آن کتابها فدراسیون و اتحاد در ایتالیا در ۱۸۶۲ و اصول فدراسیون در سال بعد از آن بودند. پرودون اهل فرانسه بود، شهروند دولت_ ملتی یکپارچه و متمرکز، که در نتیجه مجبور بود در بلژیک به صورت پناهنده زندگی کند. در کتاب خویش با نام "درباره عدالت" در ۱۸۵۸ پیشبینی کرده بود که ایجاد امپراطوری آلمان هم برای آلمان و هم برای بقیه اروپا دردسرساز خواهد بود.
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.