اُدَیِب
من یه اشتباهم. http://t.me/BChatPlusBot?start=sc-pLezP9sUTIBi ناشناس https://www.instagram.com/adibolmamalekam?igsh=MXV2d3JhYnVpdzF1cQ== اینستاگرام ارتباط و همکاری: @itsodayeb لطفا با تگ "اُدَیِب" کپی کنید.
Більше2 055
Підписники
-624 години
-37 днів
-7230 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
احساس میکنم از همه چیز دارم دور میشم. احساس میکنم دارم بلعیده میشم. احساس میکنم برای کارهای دیگهای ساخته شدم. هر کاری که کمتر انجامش میدم. همون چیزیه که به دردم میخوره. اما نمیشه. یسری جاها باید قبول کنی که نمیشه. بشینی و به نشدنهای زندگیت نگاه کنی. به فرو ریختن ساختمونای نیمه کارهی زندگیت نگاه کنی. به کرکرهای که روش نوشته تا اطلاع ثانوی تعطیل است نگاه کنی. به اخمی که بیشتر از لبخندات شده نگاه کنی. به سوختنِ کودک درونت نگاه کنی و بهش بگی غصه نخور. چیزی که نکشتت، حتی اگر قوی ترت نکنه، تجربه میشه. موهبت تجربه رو هر کسی تجربه نمیکنه. خوبه که آگاهی. خوبه که میدونی. اونم در حین سوختن بگه خسته شدم از بس میدونم چرا تو این وضعیتم. دلم میخواد ندونم. ندونم و گریه کنم. آدم وقتی نمیدونه چیکار کنه گریه میکنه. نگاهش کنم و چارهای جز بستن چشمام نداشته باشم.
اندر احوالاتِ این روزها
01:14
Відео недоступнеДивитись в Telegram
این تهرانِ لعنتی کارش همینه!
IMG_1049.mov26.98 MB
من و تو طبیعتمون مخالف همِ؛ قرارمون اونجا که طبیعتی نیست.
09 Tark (Prod. Ehsan Ziya).mp313.95 MB
زندگی توی زندان سخته و عاشق بودن توی زندان سخت تر. من و تو هر دو تو اسارتیم. من و تو هر دو زخمی عادتیم. عادتِ ترک. هر جا اوضاع سخت شد کیفمون رو گذاشتیم روی دوشمون و بی خداحافظی رفتیم. چه بسا اگر خداحافظی هم میکردیم دیگه فرقی نمیکرد. توی همین رفتنها بود که چشمم به چشمات خورد. گیر کردم. پاهام توی زمین ریشه کردن و میخکوب شدم. توی تنت لولیدم و برگ دادم. تَرَکهام جوونه زدن و رشد کردن. دیگه نیم خیز و آماده برای رفتن نبودم. سرِ جام نشستم. عین تو به دلم. تو چی؟ تو جات راحته؟ نشستی هنوز؟ برای بودنم صبر میکنی؟ یا ممکنه بری و بشی عامل پژمردگی این گلای لطیفی که بعد رفتنت پر خار میشن و میرن تو دستام؟ از رفتن میترسم؟ معلومه که آره. نترسی که عاقل نیستی. عاقل باشی عاشق نیستی. به این لرزش دستا توجهی نکن. اینا از بچگی مونده. عادته. وقتی میترسم اینطوری میشه. بیا دستاتو بذار روشون و قایمشون کن. مثل وقتایی که چشمامو میبستی که نور اذیتم نکنه. یا گوشامو میگرفتی که هیچ سر و صدایی نشنوم. بی قرار؟ نه بابا. خوبم. نگران نباش.
#خطاب_به_عشق
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.