رمان نورا_مسیحا🔞

پارت های جدید رو خوندید

دو پارت جدید اونو گذاشته شد قشنگام https://t.me/+2tHUBUWWOJ8zZWJk

ساعت 8 پارت جدیددد داریم از الان عضو چنلمون بشیدددد

بچه ها از چنل اصلی خانزاده جانمونید امشب تعداد مون بره بالا. پارت های هدیه داریما 😍

#رمان_نورا_مسیحا #فصل_اول #پارت_۲۸ #ژانر_عاشقانه_اربابی👅 اومد پشتم وایستاد و زیپ لباسم رو باز کرد یه لحظه حس کردم سکته کردم تکون محکمی خوردم ولی محکم گرفتتم اجازه نداد بیشتر از این تکون بخورم ، لباسم رو از تنم کشید و در آورد اشکام تمومی نداشتن یکی پس از دیگری میرختن فقط مونده بود یه نیم تنه تو تنم مثل بید به خودم میلرزیدم ، هولم داد رو تخت و خودش هم خیمه زد روم با ترس خواستم دهن باز کنم و التماسش کنم با کاری که کرد لال مونی گرفتم با لباش لبام رو به بازی گرفته بود جوری روم بود که نمتونستم نفس بکشم چه برسه تکون بخورم بعد چند لحظه ازم جدا شدو سرش رو فرو کرد تو گردنم به هق هق افتاده بودم دیگه نفسم بالا نمیومد اگه سنگ هم بود دلش به رحم میومد ولی خانزاده از سنگ هم بدتره دستش رو بالا تنم می چرخیدو... اگه میخوای بقیه اش رو بخونی عضو چنل شووو

حتییی عکس شخصیت جدید رو هم گذاشتمممم بدووووید بخونیید منتظر نظر هاتون هستم