صدای بسطام

امضای اهالی روستای چشمه صالح علت دیر ارسال شدن امضای اهالی چشمه صالح این بود چند نفری مردد بودن بقیه هم گفتن برای اینکه اتحادمان حفظ بشود ، وقتی همگی مان امضا کردیم عکس رو در گروه قرار بده

ساعت کار اداره‌ها از فردا ۶ صبح تا ۱۳ است 🔹براساس مصوبه هیأت دولت، برای صرفه جویی در  مصرف برق از فردا(۱۶ خرداد) ساعت کاری اداره‌ها ۶ صبح تا ۱۳ خواهد بود. https://t.me/shomal_khorramabad

سلام کسی خبر داره جریان چیه همه دارن تلگرام نصب میکنن امروز،شاید ۵۰ نفر به بالا پیام اومده که فلانی به تلگرام پیوست... میگم شاید رفع فیلتر شده باشه ؟

لطفا اینو پخش کنید تا در ثوابش شریک شويد

✍️ داس درو .....! و  تو چه میدانی داس درو چیست ؟ تو چه میدانی هوله چیست ؟؟ تو چه میدانی آلا چیست ؟ تو چه میدانی شلیط ها را لاگیر کن تا من چای درست کنم  خودش به تنهایی چه وحشتی ایجاد می کرد !!! ما سال‌های سال ساعت پنج صبح بیدارمان می کردند تیکه نون و ماست بهمون میدادن و میگفتن خر بوره  را تنگ جُل کن و هِه کن ......ساعت شش داس ها را تیز می کردیم و تا ساعت نه زیر آفتاب سوزان کار می کردیم و با اینکه ده دوازده سال بیشتر نداشتیم بارها و بارها در طول روز ما را با مرد چهل ساله دنیا دیده ای که تمام هنرش درو کردن و آشیرداری بود مقایسه می کردند و بر سرمان می زدند که زود باش .... ساعت ده صبح تیکه آب ماست به ما دادند و ظهر هم نهایتش تیکه نون و کره و مثل بردگان از ما کار می کشیدند و غروب که به خانه می آمدیم لباس هایمان هم درد می کرد .... نه برق بود و نه تلویزیون و نه یخچال و نه موبایل و اینترنت حتی از غذاهای امروزی هم به چشم نمی دیدیم گوجه بامجو بود و شیر برنج و آب نوژی ، سیب زمینی آب پز بود و نون و دوغ و نون ماست و گاهی که مهمانی می آمد توتِر مرغی و دیگر هیچ ........ یک چای بیشتر به ما نمی دادند و با همان یک چای هم دو قند بیشتر مجاز نبودی بخوری و گاهی به خوردن قند اضافی هم کتک می خوردیم ، گاهی برای پاره کردن کفش ها و گاهی برای شکستن شیشه چراغ توری و گاهی به خاطر دزدیدن تیکه کره !!!!!! در عروسی ها ما را گروگان می گرفتند تا مهمان ها شام بخورند و سپس کسی که پارتی داشت تیکه پس مانده برنج بهش میدادن و کسی که پارتی نداشت هم هیچ ....... ما حتی جرات کثیف کردن لباس هایمان را نداشتیم ...... زمستان ها هیزم می بریدیم و برف پارو می کردیم و تابستان ها و تابستان ها ...... ما دهه  شصت ستمدیدگانِ به معنایِ واقعی تاریخ هستیم هیچ سازمانی که از حقوق کودکان دفاع کند نبود و هیچ امیدی به راحت شدن نداشتیم و بعدها که بزرگتر می شدیم نیز به هوایِ راحت شدن از کارهای سخت و طاقت فرسایِ خانه لباس هایمان را جمع می کردیم و برای کارگری به تهران می رفتیم و آنجا نیز همین مصیب ها را داشتیم و ما را با کارگر افغانی مقایسه می کردند و بر سرمان می زدند آنجا هم گاهی که خیلی به خودمان حال می دادیم نهایت آخرش برای شام بال و گردن مرغی می خریدیم و کیف می کردیم در روزگاری که بال و گردن مرغ غذای گربه های تهرانی ها بود ........ درد کشیدیم ، دربه دری کشیدیم، خسته شدیم ، پیر شدیم ، معتاد شدیم ، کور و کچل شدیم و هنوز رنگ آسایش را به چشم ندیده ایم  و هیچ نتیجه ای از آن همه ستم و بدبختی نگرفته ایم.

افتخاری دیگر برای طایفه بسطام مقام قهرمانی خانم #فائزه_فرهمند دختر بهزاد در مسابقات تیراندازی کشور مبارکش باشه و انشاءالله مقام جهانی 💯 ┄┄┄══✶❀♥️❀✶══┄┄.┄ رسانه بسطام 📡📡📡 @besome_nomdar_va_2ab_diare_bali

لانه زنبور عسلی در بسطام ... درخت رو هم نشون زدن که کسی نره سراغ عسل ... از شخص مذبور خواهشمندیم هر کی هست حیفه برای 2 کیلو عسل این درخت تقریبا قدیمی را ناقص کنی یا قطع کنی ...

رقص سنگین سما امروز جمعه عروسی علی فلاح پور ... ارسالی از کاظم احمدیان

سلام شب بخیر

با حضور هنرمند نوجوان امیرمحمد بسطامی ، همون که دو هفته پیش در مسابقه دنگ شبکه استان بهش رای دادید