cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🇪🇺 EuroAtlantic |یوروآتلانتیک 🇺🇸

مطالعات تخصصی حوزه اروپا و آتلانتیک @EuroAtlantic

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
819
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

این تجهیزات یک‌چهارم ناوگان سکوهای توپخانه متحرک فرانسه را تشکیل می‌‌دهد که این موضوع می‌‌تواند موجب کاهش ذخایر تسلیحات ارتش فرانسه شود. ساخت سلاح‌‌های مدرن ممکن است سال‌ها طول بکشد و این به آن معنا است که صرف پرداخت پول نقد بیشتر، یک راه‌حل فوری نیست. فرانسه از ارسال موشک‌‌های ضدتانک و ضدهوایی، نفربرهای زرهی، سوخت و تجهیزات پیاده نظام به اوکراین خبر داد. فرانسه همچنین متعهد شده است تعدادی سامانه پدافند ارتفاع پایین «کروتال» را که برای رهگیری موشک‌‌ها و هواپیما‌‌های کم‌‌ارتفاع استفاده می‌‌شوند، به اوکراین تحویل دهد.  مقامات فرانسه در ابتدای جنگ در اوکراین مدعی شده بودند، ارسال شتاب‌‌زده تسلیحات نظامی به اوکراین موجب بر هم خوردن تعادل ذخایر ارتش این کشور خواهد شد. کارخانه‌های فرانسوی سازنده تسلیحات نظامی نیز پیش‌‌بینی وقوع جنگ و لزوم افزایش تولید را نداشته‌‌اند و به‌‌همین دلیل از توان پشتیبانی لازم برخوردار نبوده‌‌اند. چنان‌که مدیران شرکت‌های اروپایی سازنده تسلیحات نظامی یادآور شدند که ساختار صنعت آنها پس از چندین دهه صلح در اروپا، تحت تاثیر تلاش کشورهای اتحادیه اروپا برای کاهش هزینه‌های دفاعی قرار داشته است و ظرفیت‌‌های تولید نیز بر همین اساس کاهش یافته بود. در شرایطی که جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواسته بود تا پول بیشتری را برای خرید تسلیحات مورد نیاز اوکراین اختصاص دهند، رئیس‌‌جمهوری فرانسه از ایجاد یک «صندوق ویژه» خبر می‌‌دهد تا اوکراین بتواند تجهیزات مورد نیاز خود را به‌صورت مستقیم از شرکت‌های فرانسوی تولیدکننده تسلیحات تهیه کند و دولتش برای شروع به کار این صندوق ویژه، ۱۰۰میلیون یورو می‌‌پردازد. فرانسه بارها به‌دلیل سطح پایین‌‌تر حمایت نظامی از اوکراین در مقایسه با متحدانش مورد انتقاد قرار گرفته است؛ اما مقام‌‌های این کشور می‌‌گویند که ریشه این اختلافات در ظرفیت فرانسه است و نه اراده سیاسی آن.
Показати все...
توپخانه سزار در اوکراین چه می‌کند؟ محمود فاضلی/ پژوهشگر مسائل بین ‌‏الملل سباستین لوکورنو، وزیر نیروهای مسلح فرانسه اعلام کرده است این کشور به دو هزار نیروی نظامی اوکراینی در خاک حود آموزش می‌‌دهد و این کار در سه سطح انجام می‌‌شود. نیروهای اوکراینی برای چند هفته از سوی واحدهای فرانسوی آموزش خواهند دید. اتحادیه اروپا اعلام کرد که ۱۵هزار نیروی نظامی اوکراینی از سوی اروپا آموزش نظامی دریافت می‌‌کنند و این کار در قالب «تسهیلات اروپایی برای صلح» انجام می‌‌شود. فرانسه قبلا در زمینه کاربرد و استفاده از توپ‌‌های فرانسوی «سزار» هم به اوکراینی‌‌ها آموزش داده است. اولین سطح از آموزش‌های نظامی، آموزش‌های کلی جنگ و سپس آموزش‌های خاص مورد نیاز اوکراین همچون لجستیک و مرحله سوم از آن شامل آموزش‌های مربوط به استفاده از تجهیزات داده‌شده به اوکراین است. فرانسه اخیرا قرائت‎های جاری از جایگاه فرانسه در کشورهای کمک‌کننده به اوکراین (قرار داشتن در جایگاه سیزدهم) اعتراض کرد و یادآور شد که فرانسه در رده پنجم از طبقه‌بندی کشورهای کمک کننده به اوکراین قرار دارد. طبق آمارهای موجود، کشورهای آمریکا، انگلیس، لهستان، آلمان و فرانسه کمک‌‌های نظامی‌‌ به ارزش بیش از ۴۰میلیارد یورو به اوکراین اختصاص داده‌اند. در این میان، آمریکا ۲۷میلیارد و ۶۰۰میلیون یورو، انگلیس ۴میلیارد یورو، لهستان یک‌میلیارد و ۸۰۰میلیون یورو، آلمان یک‌میلیارد و ۲۰۰میلیون یورو و فرانسه به‌عنوان هفتمین قدرت نظامی جهان و نخستین در اروپا، سومین صادرکننده سلاح در جهان پس از آمریکا و روسیه و نیز دومین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا با ۲۳۳میلیون یورو درنظر گرفته‌‌اند. این کمک‌‌ها متعلق به دوره زمانی ۲۴ژانویه تا ۳اکتبر۲۰۲۲ هستند. فرانسه تحویل سامانه‌های ضد هوایی «کروتال» (Crotale) در آینده نزدیک به اوکراین را تایید کرد. این سامانه‌ها در زمینه مقابله با پهپادها و بمباران‌‌های هوایی، موثر عمل خواهند کرد و این کمک‌‌ها هیچ مشکلی برای ارتش فرانسه ایجاد نخواهد کرد؛ زیرا این کمک‌‌ها به تدریج جایگزین خواهند شد. فرانسه همچنین درخواست‌‌های اوکراین برای تحویل موشک‌‌های زمین به زمین همچون «چند پرتابگرها» را در دست بررسی دارد. به گفته وزیر دفاع اوکراین، صندوقی برای حمایت از اوکراین به ارزش ۱۰۰میلیون یورو ایجاد شده است که اوکراینی‌‌ها می‌‌توانند با آن نیازهای خود را تامین کنند؛ البته به شرطی که خرید از فرانسه باشد. این موضوع را می‌‌توان فرصتی برای فرانسه دانست و اولین سفارش‌‌ها آغاز شده است و شامل سیستم پل‌‌های شناور و عبور از رودخانه‌ها می‌‌شوند. روزنامه‌‌ «ایزوستیا» روسیه مدعی است مجموع هزینه‌های غرب برای حمایت از اوکراین از ۹۰میلیارد یورو گذشته است. اوکراین در ۱۱اکتبر اولین سامانه از چهار سامانه آلمانی پدافند هواییIRIS T را دریافت کرد. چهار سامانه‌‌ آمریکایی HIMARS نیز وارد این کشور شد. کشورهای غربی از ابتدای سال با ارائه مدرن‌‌ترین تسلیحات نظامی از اوکراین حمایت می‌‌کنند. مجموع کمک‌‌ها به کی‌یف تا ماه اکتبر به ۹۳میلیارد یورو رسید. کمک آمریکا بیش از ۵۲میلیارد دلار از این رقم بوده و مهم‌ترین تسلیحات را داده است.  از آغاز تهاجم نظامی روسیه، فرانسه همواره این تجاوز را بی‌‌قید و شرط محکوم کرده، ولی بیش از هر کشور غربی برای حفظ کانال ارتباطی با پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه تلاش کرده و همزمان درباره تحویل تسلیحات خود به اوکراین محتاطانه‌‌تر عمل کرده است. مکرون در ابتدای ماه مارس گذشته تصریح کرده بود فرانسه کمک‌‌های نظامی خود به اوکراین را به ارسال «تجهیزات دفاعی و پشتیبانی سوخت» محدود کرده است. مکرون در آخرین روز مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری، اذعان کرد که فرانسه تسلیحات تهاجمی و سنگین از جمله موشک و توپخانه‌های سزار را به اوکراین تحویل خواهد داد. همچنین خودروهای زرهی، وسایل نقلیه حمل‌ونقل و تجهیزات فردی، موشک‌‌های ضد هوایی «میسترال» نیز از سوی ارتش فرانسه برای اوکراین ارسال شده است. به ادعای وزارت دفاع فرانسه کمک‌‌های نظامی با کیفیت تجهیزات ارائه‌‌شده سنجیده می‌‌شود نه با کمیت آن. مقام‌‌های دولت فرانسه توضیح می‌‌دهند که برخی کشورها (لهستان و برخی دیگر از کشورهای اروپای شرقی) مقادیر زیادی تجهیزات نظامی منسوخ‌شده و به جا مانده از دوران شوروی سابق را تحویل اوکراین داده‌‌اند. در مقابل، فرانسه هجده قبضه توپخانه سزار ارسال کرده که معادل یک چهارم توپخانه متحرکی است که ارتش فرانسه در اختیار دارد. توپخانه سزار قادر به شلیک رگبار بسیار دقیق در بردهای ۴۰کیلومتری و تغییر موقعیت پیش از اینکه دشمن بتواند آن‌‌ را ردیابی کند، است.
Показати все...
این توصیه بلندمدتی خوبی است اما اجرایش در شرایط کنونی چندان مفید نخواهد بود. طبیعتا  تنش زدایی با روسیه در میدان اوکراین به پوتین فرصت مانور بیشتری را می دهد و حامل این پیام خواهد بود که در جریان حمله ای نامتعارف، اگر کشور حمله کننده به سلاح هسته ای متوسل شود و تهدید کند می تواند میدان را از آن خود نماید.پس آنچه باقی می ماند استراتژی توالی است- استراتژی که به دنبال مدیریت چندین بحران بدون عقب نشینی چشم گیر است. استراتژی توالی از این واقعیت بهره می برد که واشنگتن ممکن است در یک منطقه زمان بیشتری را نسبت به منطقه ای دیگر صرف کند.توالی سازی برای استفاده حداکثری از شکاف ها طراحی شده آن هم با حل سریع مسائل خاص و در عین حال به تاخیر انداختن رویارویی در سرزمین های دیگر. نحوه پایان دادن به جنگ اوکراین مشخص نیست، پوتین هیچ انگیزه ای برای مذاکره در باب شرایطی که اوکراین بر آن تاکید دارد، نشان نداده است. همزمان تهدیدهای هسته ای پوتین به واسطه شکست های پی در پی اش در میدان، هراس از گسترش گسترده نبرد را افزایش داده است؛ در چنین شرایطی جنگ در اوکراین می تواند به یکی از درگیری های متناقض تبدیل شود؛ به سان جنگ کره؛ نبردی که نزدیک شدن به پیروزی می توانست به فاجعه ای ختم شود. با این همه هنوز راهبرد « تشدید تنش برای کاهش تنش» در اوکراین وجود دارد با این فرض که پنتاگون به درستی محاسبه کرده باشد که چین حداقل برای دو یا سه سال به تایوان حمله نخواهد کرد. بنابراین در شرق آسیا، سیاست درست را می توان « فوریت آرام» قلمداد کرد که به معنای به تعویق انداختن رویارویی و در عین حال تقویت توان دفاعی ایالات متحده است. بنابراین استراتژی توالی شامل بازی برای زمان، با به تعویق انداختن انتخاب میان رویارویی و تسلیم.آمریکا ممکن است به سادگی قادر به کنترل زمان و مکان وقوع بحران در یک سیستم به تدریج کم ثبات نباشد.اما رقبای آمریکا ناچار نیستند از خط آمریکایی پیروی کنند. چین قادر است قمار کند که بهتر است قبل از پایان نبرد اوکراین به تایوان حمله نماید.روسیه که به شدت هدف قرار گرفته، در چنین شرایطی می تواند امیدوار باشد که به واسطه آغاز درگیری نظامی در شرق آسیا، قدرت مانور بیشتری پیدا کند. با این همه این فرض نیز محتمل تر است که ایالات متحده تا چند سال اینده هم جنگ مستقیم با رقبا را تجربه نکند. @EuroAtlantic https://www.bloomberg.com/opinion/articles/2022-10-16/us-isn-t-ready-to-fight-china-iran-and-russia-all-at-once?leadSource=uverify%20wall
Показати все...
Can the US Take on China, Iran and Russia All at Once?

America’s top rivals aren’t allies in the conventional sense, but acting in unison they could stretch a superpower well beyond its military capabilities.

آیا آمریکا قادر است همزمان با چین، ایران و روسیه مقابله کند؟(بخش دوم و پایانی) امروز شمارش معکوس برای آغاز درگیری در تنگه تایوان آغاز شده است. پکن از سفر پلوسی به تایوان به عنوان بهانه ای برای توجیه مانورهای نظامی تهاجمی اش بهره برداری می کند. طبیعتا پکن ترجیح می دهد بدون توسل به قدرت سخت و نظامی گری، اهدافش در تنگه تایوان را محقق کرده و زمینه را برای خروج ایالات متحده از غرب اقیانوس آرام هموار کند.با این همه این احتمال بالا است که آشفتگی های پوتین در میدان نبرد اوکراین،«شی» را در استفاده از روز برای نیل به اهدافش محتاط تر کرده باشد. با این حال، چین بعد از سه دهه تلاش جهت تقویت ساختار نظامی اش، برای تسلیم کردن تایوان در موقعیت بهتری قرار دارد. از همین رو این احتمال بالا است که «شی» ناچار شود برای رسیدن به اهدافش به زور متوسل گردد بالاخص زمانی که احتمال تسلیم مسالمت آمیز تایپه در برابر چین نئوتوتالیتر هر سال کاهش پیدا می کند. این رخداد همزمانی دارد با هدف واشنگتن مبنی برپایان دادن به تسلط پکن بر منطقه شرق آسیا. بی دلیل نیست که جیک سالیوان اخیرا گفته که ایالات متحده در رقابت با پکن در دهه ای سرنوشت ساز قرار دارد. امروز در واشنگتن در باب خطر تجاوز نظامی چین به تایوان بحث ها اوج گرفته است. با این همه نگران ترین ناظران نیز وقوع جنگ در آینده نزدیک را بعید می دانند. اما عزم چین برای برهم زدن موازنه قدرت در اسیای شرقی و عزم رقبا برای حراست از ساختار حاکم به تنش ها دامن خواهد زد. در چنین چارچوبی می توان گفت که جنگ میان ایالات متحده و رقبایش در هیچکدام از سکانس ها، اعم از میدان نبرد اوکراین یا تنگه تایوان، اجتناب ناپذیر نیست. در تمامی این سناریوها یک گزینه احتمالی وجود دارد.سیستم های منطقه ای سالم، زیربنای سیستم های جهانی سالم هستند. هنگامی که چندین منطقه به طور همزمان درگیر تنش می شوند، پتانسیل برای بر هم خوردن نظم جهانی افزایش می یابد. اروپا و آسیای شرقی در مجموع هسته استراتژیک این تاتر بزرگ تر- اوراسیا- را تشکیل می دهند که نقطه کانونی سیاست جهانی در دوران مدرن بوده است. رویزیونیست ها نیز با ایجاد آشوب در مناطق خود، چندین ستون نظام حاکم را به یکباره به لرزه در آوردند. آنها صرفا به دنبال تحقق برنامه های خود هستند و در این میان فرصت هایی را برای بهره برداری دیگران از فرصت ها ایجاد خواهند کرد. تنش های شدید چین و روسیه، واشنگتن را وادار می کند تا با رقیب دیگر محتاطانه برخورد کند. بی دلیل نیست که امروز بایدن برای  تحریک«شی» از رویکرد محتاطانه ای پیروی می کند چرا که درگیر آتش تنش در اوکراین است.پوتین هم به نوبه خود قماری که با آمریکا کرد را باخت. او امیدوار بود که تمرکز آمریکا بر فعل و انفعال های پکن موجب شود تا واشنکتن در ارتباط با نبرد در اوکراین واکنشی ضعیف نشان دهد. مطمئنا رقبای آمریکا دوستانی دوگانه هستند.«شی» پوتین را از باتلاق اوکراین نجات نداده، از همین رو ناظران می گویند اگر چین و روسیه می توانستند آمریکا را از اوراسیا بیرون برانند، پتانسیل رویارویی با یکدیگر را داشتند. ممکن است آمریکایی ها روابط چین و روسیه را در قالب اتحاد تبیین نکنند، اما این مقوله بیش از همه به این دلیل است که ضمانت های دفاع متقابل صریح که مشخصه ائتلاف های آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم بوده است، وجود ندارد. با این حال این روابط دارای بسیاری از ویژگی های یک اتحاد و تعریف یک پیمان عدم تجاوز ضمنی است که به واسطه اش به پکن و مسکو این فرصت داده می شود تا به جای نگرانی در باب فعل و انفعال های یکدیگر، بر کنش های آمریکایی متمرکر شوند. دلیل اصلی که به واسطه اش می توان گفت که خطر جنگ در هر دو سوی اوراسیا در حال افزایش است این است که دو دشمن بزرگ آمریکا امروز پشت به پشت هم رویاروی ایالات متحده قرار گرفته اند.دولت ایالات متحده غالبا برای مدیریت بیش از یک بحران در زمان تلاش می کند. علاوه بر این، این بازیگر در حال حاضر توانایی کم تری برای مقابله با چالش های نظامی متعدد نسبت به هر زمان دیگر بعد از جنگ سرد را دارد.طبیعتا پتانسیل های نظامی آمریکا نشان دهنده درک دیرهنگام این واقعیت است که جنگ بزرگ با رقیب قدرتمند-بالاخص چین- بیشترین مالیات را بر ارتش ایالات متحده تحمیل خواهد کرد. با این همه این بدین معنا است که پنتاگون برای رویارویی با خشونت های متوالی فاقد امکانات لازم است. برمبنای استراتژی های تعریف شده در کتب آموزشی، کشوری با تعهدات بیشتر از ظرفیت، باید تعهدات اولی را کاهش داده یا دومی را افزایش دهد. ادامه⬇️
Показати все...
در میانه تشدید بحران ها در اروپا و اسیا، ایالات متحده نیز با مشکلات مشابهی دست به گریبان بود. فرانکلین روزولت،رئیس جمهوری آمریکا در سال 1941 گفته بود من به اندازه کافی نیروی دریایی برای دور زدن ندارم. حتی بسیج نیروها در زمان جنگ هم این مشکل را حل نکرد. جنگ نیابتی در میدان اوکراین آنچه امروز می توان گفت آن است که برای مقابله با تمامی چالش هایی که امنیت جهانی با آن روبرو شده، نیازی به اتحاد کاملا یکپارچه دشمنان و رقبا نیست. در دهه 1930، رهبران غربی در تلاش بودند تا پیش بینی کنند که بحران های منطقه ای یا چه سرعتی می توانند به فروپاشی های جهانی منجر شوند. به شکلی مشابه، اکثر سیاستگذاران پس از جنگ سرد نیز تصور نمی کردند که زمان تک قطبی شدن آمریکا بدین شکل پایان یابد. امروز اروپای شرقی به واسطه حمله پوتین به اوکراین با هدف مبارزه برای بازگردان برتری روسیه از آسیای مرکزی تا دریای بالتیک، درگیر تنش است. طبیعتا در چنین شرایطی حمله رعدآسا و در عین حال موفقیت آمیز مسکو ممکن است به روسیه فرصت دهد تا در موقعیتی برتر در شرق اروپا قرار بگیرد . بدینگونه روسیه می تواند سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را به انجام گزاره هایی ناچار کند. اشتباه های روسیه و مقاومت اوکراین فعلا مانع از تحقق این سناریو شده اما حتی روسیه ضعیف نیز توانایی زیادی برای ایجاد مشکل خواهد داشت بالاخص حالا که درگیری در اوکراین ادامه دارد. اوکراین و روسیه هر دو اهداف بلندپروازانه دارند. کی یف به دنبال ازاد سازی تمامی سرزمین هایی است که در اختیار مسکو است، از جمله شبه جزیره کریمه. در مقابل روسیه خواهان آن است که اوکراین را به کشوری فقیر و دست نشانده تبدیل کند. این جنگ همچنین رقابت های وحشیانه ای میان قدرت های بزرگ کلید زده است. واشنگتن و متحدانش پول، سلاح واطلاعات در اختیار نظامیان اوکراین قرار می دهند تا ارتش پوتین را در موضع ضعف بگذارند. آنها همچنین هم صدا با اعمال تحریم ها علیه روسیه، می خواهند کرملین را از نفس بیاندازند. در مقابل روسیه نیز به اهرم انرژی متوسل شده و تلاش دارد تا هزینه این تحریم ها و فشارها را برای اروپا دردناک تر کند به امید آن که خسارت ها را کاهش داده و در میدان نبرد محاسبات را به نفع خود تغییر دهد. @EuroAtlantic https://www.bloomberg.com/opinion/articles/2022-10-16/us-isn-t-ready-to-fight-china-iran-and-russia-all-at-once?leadSource=uverify%20wall
Показати все...
Can the US Take on China, Iran and Russia All at Once?

America’s top rivals aren’t allies in the conventional sense, but acting in unison they could stretch a superpower well beyond its military capabilities.

آیا آمریکا قادر است همزمان با چین،ایران و روسیه مقابله کند؟ سناریویی را تصور کنید که در آن دو یا سه سال دیگر، جهان به واسطه جنگ در اروپا تا اقیانوس آرام درگیر تنش شود. این ایده آنقدرها هم که تصور می‌کنید، دور از ذهن و پوچ نیست. حمله پوتین به اوکراین، نبرد بی سابقه ای را در اروپا شعله ور کرده و زمینه ساز جنگ نیابتی میان قدرت های بزرگ شده است. علاوه بر این در شرق آسیا نیز همانگونه که تنش های ناشی از سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان در ماه اوت، نشان داد، احتمال وقوع جنگ نه تنها دور از ذهن نیست بلکه محتمل تر از همیشه است.در خاورمیانه هم آنگونه که بلومبرگ مدعی است، ایالات متحده، در حالی که شرکایش دچار بدبینی بی‌سابقه‌ای به این کشور شده‌اند، ممکن است مناقشات و درگیری‌های غیرقابل کنترلی رخ دهد.  حال همه این بحران ها را کنار هم قرار دهید آنچه از دلش بیرون می آید وقوع تنش و آتش در اوراسیا است. البته همه سناریوهای تعریف شده در این کابوس محقق نمی شوند. این امکان وجود دارد که هیچ یک از این موقعیت ها آمریکا را درگیر جنگ نکند. با این همه بازی فکر نشان می دهد که خطر وقوع جنگ تا چه اندازه فراگیر شده است. این وضعیت همچنین یادآوری می کند که بحران های امروز عمیق تر از آن چیزی هستند که به نظر می رسد، بحران هایی که به نوعی به یکدیگر مرتبط اند. مخالفان آمریکا ممکن است به شکل رسمی متحد نباشند اما همه آنها در یک منطقه حساس- قلب سرزمین اوراسیا- و در مسیرهای حساس هم سو هستند. از همین رو ایالات متحده تحت فشار، نمی تواند به یک مشکل بدون لحاظ کردن تاثیرش بر توانایی خود در برخورد با دیگران واکنش نشان دهد. مطالبات از دولت آمریکا زیاد است با این همه واشنگتن با مجموعه ای از چالش ها روبرو است که قادر نیست به راحتی از کنارشان عبور کند و مطمئنا نمی تواند یکباره به رویکردی تهاجمی متوسل گردد.از برخی جهات، چالشی که امروز آمریکا با ان روبرو است شبیه به دوره قبل از جنگ جهانی دوم است. این حقیقت را هم لحاظ کنید که هیچکدام از رقبای آمریکا فعلا مرتکب اقدامی مغایر با اصول قدرت های محور نشده اند- اگرچه سرکوب اویغورها توسط چین و حمله پوتین به اوکراین-پژواک هایی از گذشته را نشان می دهد. حمله پوتین به اوکراین را می توان به رویکرد موسولینی تشبیه کرد یا سیاست های آدولف هیتلر. از طرفی دیگر الگوهای اساسی ژئوپلتیک به شکل دردناکی اشنا به نظر می رسند.در زمان جنگ جهانی دوم نیز به سان امروز، نظام بین الملل از جهات مختلف ضربه خورد. در آن بازه زمانی، ژاپن به دنبال تسلط بر خاور دور بود، آلمان هیتلری از برتری در اروپا و فراتر از این جغرافیا می گفت و ایتالیای موسولینی در تلاش برای تعریف یک امپراتوری در مدیترانه و آفریقا بود. همزمان اتحاد جماهیر شوروی هم بعد از همکاری با هیتلر در نابود کردن شرق اروپا، در نهایت رویاروی این دیکتاتور قرار گرفت. ان زمان صمیمت کمی در میان دولت های تجدید نظر طلب وجود داشت.  ایدئولوژی های نژادپرستانه متفاوتی که انگیزه  آلمان نازی و امپراتوری ژاپن را برانگیخت، اساسا ناسازگار بودندهرچند برلین، روم و توکیو پیمان سه جانبه شان را در سال 1940 امضا کردند اما بی اعتمادی همه جانبه میانشان تضمین می کرد که آنچه امضا شده چیزی بیش از یک توافق سست برای از میان برداشتن نظم موجود و ساختن و احیای امپراتوری های جداگانه بر روی آوارها نیست. در آن تاریخ نیز به سان امروز، یک قدرت بزرگ دموکراتیک که در همه جا با چالش روبرو بود، تلاش کرد تا در جایی قاطعانه عمل کند. اواخر دهه 1930 بریتانیا در ترسیم موضع سخت خود علیه آلمان در حالی که با تهدیدهای همزمان ایتالیا و ژاپن روبرو بود، تردید داشت. ادامه⬇️
Показати все...
بنابراین، نزدیکی جغرافیایی مولداوی به دریای سیاه، همراه با حضور نظامی روسیه از قبل در ترانس‌نیستریا و موضع غرب‌گرایانه و طرفدار اوکراین دولت مایا ساندو، آن را به نامزد اصلی برای کشیده شدن مستقیم به جنگ روسیه و اوکراین تبدیل کرده است. با تشدید تنش‌ها، نقض حریم هوایی مولداوی توسط موشک‌های روسی احتمالا تصادفی نبوده و می‌تواند به عنوان پیامی از مسکو به کیشینو تعبیر شود که از درگیری مصون نیست. در این میان، اعتراضات علیه ساندو و ارتباط آنها با الیگارش‌های طرفدار روسیه، تهدیدی برای موقعیت داخلی دولت است. این تحولات لزوماً نشان نمی‌دهد که تهاجم نظامی روسیه به مولداوی قریب‌الوقوع است. روسیه مطمئناً در اوکراین حسابی دچار دردسر است و گشودن یک جبهه جدید در مولداوی تنها فشار بیش‌تری را بر نیروهای روسیه وارد می‌کند. اما مولداوی در برابر تعدادی از تاکتیک‌های جنگ ترکیبی از سوی مسکو، از جمله برانگیختن اعتراض‌ها و هدف قرار دادن زیرساخت‌های انرژی، آسیب‌پذیر است و حملات موشکی اخیر در اوکراین این کشور را مجبور به کاهش 30 درصدی عرضه برق به مولداوی کرد. با حضور نظامی روسیه در ترانس‌نیستریا، افزایش دخالت در اوکراین یا فشار بر دولت سندو را نمی توان رد کرد. گسترش جغرافیایی جنگ در اوکراین اجتناب‌ناپذیر نیست، اما از آن‌جایی که پوتین به فهرست گزینه‌های خود برای پاسخ به دستاوردهای سرزمینی اخیر اوکراین نگاه می‌کند، تشدید مقیاس درگیری جنبه‌های منفی آشکاری دارد. استفاده از سلاح‌های تاکتیکی یا شیمیایی می‌تواند حمایت بیشتر غرب از اوکراین را فراهم کند و در عین حال حمایت یا حداقل بی‌طرفی کشورهای غیر غربی مانند چین و هند را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، پوتین می‌تواند با کشاندن مستقیم کشورهای دیگر مانند بلاروس و مولداوی از خطرات کم‌تری در مواجهه با غرب مواجه شود. برای مثال، گسترش درگیری به بلاروس و مولداوی می‌تواند جرقه‌ای برای جریان‌ بیش‌تر پناهجویان به اروپا باشد که می‌تواند انسجام کشورهای اتحادیه اروپا حامی اوکراین را تضعیف کند. چنین گسترشی هم‌چنین می‌تواند زیرساخت‌های اقتصادی و انرژی در این قاره را مختل کند و جنگ را برای غرب پرهزینه‌تر و دردناک‌تر کند. در حالی که گسترش جنگ به کشورهای دیگر چالش‌ها و محدودیت هایی را برای مسکو ایجاد می‌کند، روسیه ثابت کرده که هم‌چنان ترجیح می‌دهد از جنگ نامتقارن در برخورد با غرب استفاده کند. این امر به ویژه زمانی که مسکو دچار شکست‌هایی می‌شود -مانند آنچه که در حال حاضر در میدان نبرد در اوکراین تجربه می کند- قبلا انجام شده است. از این حیث، اقدامات روسیه در بلاروس و مولداوی، و همچنین واکنش‌های دولتی و اجتماعی مربوطه در این کشورها، نقش مهمی در جنگ در اوکراین و بن‌بست گسترده تر مسکو با غرب خواهد داشت، زیرا این کشور به سمت پویایی بیشتر و فاز غیر قابل پیش‌بینی حرکت می‌کند. @EuroAtlantic https://nationalinterest.org/feature/are-belarus-and-moldova-next-fronts-ukraine-war-205327
Показати все...
Are Belarus and Moldova the Next Fronts in the Ukraine War?

Putin could view pulling other states like Belarus and Moldova directly into the war as having certain advantages for pursuing escalation with a less clear risk of blowback from the West.

آیا بلاروس و مولداوی جبهه‌های بعدی در جنگ اوکراین هستند؟ پوتین می‌تواند با کشاندن مستقیم کشورهای دیگر مانند بلاروس و مولداوی به جنگ از مزایای خاصی برای دنبال کردن تشدید تنش با خطر کم‌تری برای عقب راندن غرب بهره جوید. از آنجایی که جنگ روسیه و اوکراین به دنبال بمباران یک پل حیاتی در کریمه و حملات تلافی جویانه روسیه علیه شهرهای سراسر اوکراین تشدیدشده، ممکن است درگیری به همسایگان‌شان کشیده شود. 10 اکتبر، الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهور بلاروس، پس از ادعاهایش مبنی بر آماده شدن اوکراین برای حمله به بلاروس، تشکیل یک «گروه نظامی مشترک» با روسیه را اعلام کرد. در همان روز، نیکو پوپسکو، معاون نخست‌وزیر مولداوی گفت موشک‌های روسی در مسیر خود به اوکراین از حریم هوایی مولداوی عبور کرده‌اند. مایا ساندو، رئیس‌جمهور مولداوی متعاقباً خواستار افزایش اختیارات پلیس برای رسیدگی به اعتراضات خیابانی طرفدار روسیه در این کشور شد. این تحولات نشان می‌دهد که تشدید جنگ روسیه در اوکراین می‌تواند دو بعد مهم داشته باشد. یکی از آن‌ها به مقیاس درگیری مربوط می‌شود. از طرفی کرملین به دنبال بسیج نظامی است و از سوی دیگر ولادیمیر پوتین، تهدید به استفاده از تسلیحات مخرب بیشتر، از جمله سلاح‌های هسته‌ای می‌کند. بعد دیگر در دامنه جنگ است که می‌تواند سایر کشورها را مستقیماً وارد درگیری کند. دو همسایه اوکراین، یعنی بلاروس و مولداوی، دو مورد از محتمل‌ترین نامزدهایی هستند که به جنگ کشیده می‌شوند. مطمئناً ارتباط بلاروس با درگیری در اوکراین چیز جدیدی نیست. بلاروس به عنوان سکوی پرتاب اصلی برای نیروهای روسی حمله کننده به کی‌یف در آغاز تهاجم عمل کرد و از آن زمان تاکنون میزبان نیروها و دارایی‌های روسیه در خاک خود بوده است. با این وجود، لوکاشنکو نیروهای بلاروس را مستقیماً به اوکراین نفرستاده است، که این هم تا حد زیادی به این دلیل بوده که چنین اقدامی در بلاروس عمیقاً منفور خواهد بود و این رهبر باسابقه قبلاً با اعتراضات بزرگی علیه حکومت خود مواجه بوده است. با این حال، محاسبات لوکاشنکو در مورد دخالت مستقیم بلاروس در اوکراین ممکن است در حال تغییر باشد. موفقیت اوکراین در بازپس‌گیری اراضی اشغالی طی ضدحملات اخیر و حمله به پل کریمه، نگرانی‌هایی را در مینسک در مورد پتانسیل کیف برای فعالیت نظامی علیه این کشور برانگیخته است، به طوری که لوکاشنکو اظهار داشت: « حمله به خاک بلاروس امروز در اوکراین مورد بحث نیست، بلکه در حال برنامه ریزی است«. لوکاشنکو از این به عنوان توجیهی برای استقرار بیش‌تر نیروهای بلاروس در مرز اوکراین و تشکیل گروه نظامی مشترک با روسیه استفاده کرد، اگرچه مقامات این اقدامات را با ماهیت «دفاعی» خوانده‌اند. در حالی که لوکاشنکو مطمئناً دلایلی برای محتاط ماندن در مورد اعزام نیروهای بلاروس به اوکراین دارد، تحولات درگیری ممکن است او را مجبور به تجدید نظر در این موضع کند. بسیج روسیه نشان می دهد که کرملین به دنبال جذب نیروهای بیش‌تر برای مهار حملات متقابل اوکراین است و پوتین ممکن است فشار بر لوکاشنکو را برای استفاده از نیروهای بلاروس برای بازگشایی نوار شمالی درگیری افزایش دهد. اگر سایت‌های داخل بلاروس نزدیک مرز اوکراین مورد حمله قرار گیرند، این می‌تواند به عنوان مقدمه‌ای برای دخالت مستقیم بلاروس باشد. حداقل، بلاروس پیش از این تحویل تسلیحات و سایر تجهیزات نظامی به روسیه را افزایش داده، در حالی که لوکاشنکو لفاظی‌های تحریک‌آمیز علیه اوکراین را تشدید کرده است. مولداوی نیز با درگیری در اوکراین ارتباط دارد. مانند بلاروس، مولداوی یک گروه از نیروهای روسی در خاک خود دارد -اگرچه در این مورد آنها دهه‌هاست در منطقه خودمختار ترانس‌نیستریا مستقرند. در حالی که مناقشه ترانس‌نیستریا از اوایل دهه 1990 متوقف شده و نیروهای روسی در آن‌جا تا این لحظه به طور فعال در اوکراین حضور نداشته‌اند، با این وجود آن‌ها یک نگرانی امنیتی برای دولت مولداوی ایجاد می‌کنند. روسیه تمایل خود را برای قطع دسترسی اوکراین به دریای سیاه پنهان نکرده است. این مسئله تنها با اتصال نیروهای روسی در خرسون به نیروهای ترنس‌نیستریا از طریق بندر اودسا امکان پذیر است. ادامه⬇️
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.