cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

اشو

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست Admin @hossein_mysticosm کانال اختصاصی اشو مطالب اشو در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Більше
Рекламні дописи
2 864
Підписники
-224 години
-177 днів
-4130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

ادامه ... بنابراین، حتی اگر حضور الهی را احساس کنید، آن هم یک خیال است. این ها فرافکنی های منفی هستند. آن ها شما را یاری می دهند؛ یاری می دهند تا از چیز های دیگر فراتر روید ـ اما می بایست آگاه باشید که با همه این ها، آن ها هنوز فرا افکنی هستند؛ وگرنه، از آن ها فراتر نخواهید رفت. برای همین است که می گویم اگر احساس می کنید در حال تجربه سروری خدایی هستید، هنوز گرفتار ذهن هستید، زیرا با دوگانگی سروکار دارید: دوگانگی چیز های خدایی و چیز های غیـر خـدایـی؛ دوگانگی سرور و غیر سرور. زمانی که به راستی مطلق رسید، نمی توانید احساس سرور کنید، زیرا غیرسرور ناممکن است. شما نمی توانید خـداونـد را چـون خداوند احساس کنید، زیرا جز «او» کسی را نمی یابید. بنابراین، به یاد داشته باشید که ذهن فرا افکنی است، و هر چه با ذهن انجام دهید، فرا افکنی خواهد بود. شما نمی توانید بـا خـود ذهـن کـاری انجام دهید. تنها می توانید ذهن را نفی کنید، آن را از همه رو فرو نشانید، و به گونه ای بی ذهن، آگاه باشید. و این همان مراقبه است. تنها در این هنگام است که می توانید دریابید و به دریافت چیزی رسید که فرا افکنده ذهـن نیست. هر چه می دانید، فرا افکنده شما است. موضوع شناخت تنها یک پرده است. شما پیوسته در حال باز تاباندن اندیشه ها و ذهنیات خویش روی این پرده هستید. بنابراین هر شیوه مراقب های با فرا افکنی - فرا افکنی منفی - آغاز شده و با فرانیفکندن پایان می پذیرد. سرشت همه شیوه های مراقبه همین گونه است، زیرا شما ناگزیرید با ذهن آغاز کنید. حتی اگر در پی حالت بی ذهنی باشید، باز می بایست از ذهن آغاز کنید. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 345 اشو @Oshocenterr
Показати все...
3
ادامه ... زبان زد پر آوازه دکارت که گفته است «من می اندیشم؛ بنابراین، هستم» ، در مراقبه به «من هستم، بنابراین، هستم» تبدیل می شود. این «من» بودن، بر هر اندیشه گری ای پیشی دارد. شما پیش از آن که اندیشه ای کنید، هستید. اندیشه پس از آن می آید؛ هستی شما جلو تر است. بنابراین، بودن را نمی توان از اندیشه کردن نتیجه گرفت. بی اندیشه می توانید باشید، اما اندیشه نمی تواند بی شما باشد. بنابراین، اندیشه گری نمی تواند پایه اثبات هستی شما به شمار آید. تجربه ها، پنداره ها، هر چیزی که بیرونی باشد و احساس شود، بخشی از اندیشه کردن است. مراقبه معنای پایان یافتن کامل ذهن و اندیشه کردن را می دهد، اما به معنای پایان آگاهی نیست. چنان چه آگاهی نیز پایان گیرد، شما در مراقبه نبوده، بلکه در خوابی ژرف به سر می برید؛ فـرق مـيـان مراقبه و خواب ژرف همین است. در خواب ژرف فرا افکنی نیز باز می ایستد. اندیشه ای در کار نخواهد بود، اما همزمان، آگاهی نیز ناپدید خواهد بود. هنگام مراقبه خیال ها بـاز می ایستند، اندیشه باز می ایستد، و دیگر هیچ اندیشه ای در کار نیست - درست مانند زمانی که در خواب ژرف به سر می برید ـ اما آگاهی هست. و شما آگاه هستید که چیزی یا موضوعی پیرامونتان را فرا نگرفته است. زمانی که هیچ چیز شناختنی، احساس کردنی، یا آزمودنی ای در کار نباشد، شما برای نخستین بار آغاز به حس کردن خویش می کنید. چنین تجربه ای آزمودن چیزی بیرونی نیست. شما چیزی را تجربه نمی کنید، بلکه چیزی را تجربه می کنید که خودتان است. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 344 و 345 اشو @Oshocenterr
Показати все...
4
به دیده پندار آوردن خود ذهن به معنای فرا افکنی است، بنابراین، تا زمانی که از ذهن فراتر نرفته باشید، هر تجربه ای به دست آورید، گونه ای فرا افکنی است. ذهن مکانیزم فرا افکنی است. چنانچه در خیال خـود هـر انگاره ای از نور، نیک بختی، یا حتا چیزهای خدایی را دیدید، همه آن ها خیال هستند. تا زمانی که به خاموشی کامل ذهن نرسیده باشید، از خیال ها فراتر نیستید و پیوسته در حال فرا افکنی هستید. زمانی که ذهن باز ایستاد، تنها آن زمان است که از خطر فراتر رفته اید. زمانی که هیچ تجربه ای، هیچ رویایی، هیچ دست مایه ذهنی ای در کار نباشد و آگاهی چون آینه ای شفاف که چیزی روی آن نتابیده باشد بر جای ماند، تنها آن گاه است که از خـطـر خيال ها فراتر می روید. فرا افکنی 2 گونه است. یک گونه آن شما را به فرا افکنی های بیش تر و بیش تری رهنمون می شود. این یک فرا افکنی مثبت است و شما نمی توانید از آن فراتر روید. گونه دیگر فرا افکنی منفی است. فرافکنی است، اما شما را یاری می دهد تا از فرا افکنی ها فراتر روید. هنگام مراقبه شما نیروی فرا افکنی ذهن را چون کوششی منفی به کار می برید. فرا افکنی های منفی خوب هستند: مانند آن است که خـاری با خاری دیگر بیرون کشیده شود، یا زهری با زهر دیگر خنثی گردد. اما شما می بایست پیوسته آگاه باشید که خطر، تا زمانی که همه چیز ها ـ حتی خود این فرا افکنی های منفی، حتا خود این خیال ها ـ باز نایستند، همچنان شما را تهدید می کند. چنان چه در حال تجربه چیزی باشید، نمی گویم که در حال مراقبه هستید؛ هنوز دارید می اندیشید؛ کارتان هـنوز، فرآیندی از اندیشه کردن است. هر اندازه هم که ظریف باشد، بـاز هـم انـدیشیدن است. زمانی که آگاهی بی هیچ اندیشه ای - درست مانند آسمانی گشوده و بی ابر - بر جای ماند، زمانی که نتوانید بگویید «من» در حال تجربه کردن هستم، بیش ترین چیزی که می توانید بگویید، این است که من هستم. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 343 و 344 اشو @Oshocenterr
Показати все...
4👍 2
ادامه ... هنگام بازدم این آوای هو را به یاد آورید. چنین کاری نا آرامی ذهن را نابود خواهد کرد. اما این کار نیز یک چوب زیر بغل است و چنان چه به گونه منظم در حال انجام مراقبه باشید، به زودی احساس خواهید کرد که نیازی به آن نیست. و چنین کاری گذشته از آن که مورد نیاز نیست، مایه زحمت نیز خواهد گردید ـ زحمت جدی. سرگرم نبودن یکی از زیبا ترین چیز های جهان است. گرفتار نبودن بزرگ ترین تجمل است. و اگر توانایی آن را داشته باشید که بدون گرفتار بودن زندگی کنید، یک امپراتور خواهید بود. در زمان های مشغول بودن است که گاه لحظاتی از نا مشغولی دست می دهد: زمان هایی که از همه رو آزادید. این که پیوسته سرگرم باشید، گذشته از آن که نابایسته است، در نهایت، زیان بار نیز هست. دیوانگی است که حالت بی مشغولیتی خود را نابود کنید، زیرا ایـن همان لحظه ای است که می توانید وارد بی زمانی شوید. با سرگرمی ها هرگز نمی توانید از زمان فراتر روید؛ نمی توانید از فضا فراتر روید. اما چنان چه آزاد و بیکار باشید ـ حتی مشغول خودتان هم نباشید ـ حتی سرگرم مراقبه نیز نباشید و تنها، همانی که هست باشید ـ لحظه اوج هست روحانی، اوج سرور است؛ لحظه سات چیت آناندا است. نخستین بخش این واژه «سات» است. سات به معنی هستی است؛ شما، تنها، هستید. آن گاه، از این هستی آگاه می شوید ـ نه تنها آگاه، بلکه هم زمان خود آگاهی، «چیت»، و هستی می گردید. هستی، آگاهی می شود ... و سرور، یا «آناندا» به دنبال می آورد. این تنها یک احساس نیست؛ شما شادمانی و هستی و آگاهی هم زمان می گردید. ما این 3، واژه را با هم به کار می بریم، زیرا نمی توانیم مفهوم آن ها را با یک واژه گفت در آوریم. شما هر سه این ها، با هم، می شوید. بنابراین، به جستجوی لحظات آزاد بگردید. می توانید از چوب های زیر بغلی چون مانترا بهره گیرید. اما از داشتن آن ها خوشحال نباشید ـ و بدانید که سرانجام، آن ها را نیز بایست به دور افکنید. اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 341 و 342 اشو @Oshocenterr
Показати все...
👍 6
ادامه ... برای همین است که کودکی که در آغوش مادرش پرورش نیافته، یا مادرش او را لمس و نوازش نکرده، چیزی کم دارد. اگر او لمس و نوازش و آغوش مادر را تجربه نکرده باشد، هرگز نخواهـد تـوانست کسی را دوست بدارد، زیرا لمس لطيف مادر خوراک کودک است. دست های مادر در او چیز های بسیاری پدید می آورد. چنان چه کسی کودک را از سر مهر لمس نکرده باشد، او نخواهد توانست به کسی مهر ورزد، زیرا نمی داند از چه «خوراک» بی بهره است و کمبود چیزی حیاتی را احساس نمی کند. بنابراین، من نمی گویم زن را لمس نکنید. می گویم «لمس کن، اما با نفس برون آینده». و زمانی که نوبت دم فرو کشیدن می رسد، تنها هشیار باش، در شکاف تنفسی بمان. لمس را احساس نکن. لمس کردن خود را ادامه ده، اما آن را حس نکن. از حس، زمانی که نفس بیرون می رود، آگاه باش. آن گاه به راز تنفس - این که چرا پرانا یا نیروی زندگی خوانده می شود - پی خواهی برد. نفس حیاتی ترین چیز است. چنانچه خوراک خود را با تأکید روی نفس برآینده بخورید، هر اندازه هم که نیکو باشد، برای بدنتان خوراک نخواهد شد. حتی اگر بسیار بخورید، اگر به نفس بیرون آینده خود بهای بیش تری دهید، خوراک به شما نیرو نخواهد بخشید. بنابراین، خوراک را هنگام فرو بردن دم به دهان نهاده و بخورید. و زمانی که نفس را بیرون می دهید، اجازه دهید که در روند خوردن شکافی پدید آید. بدین گونه، از خوراکی بسیار اندک، می توانید زندگی بیش تری بر گیرید. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 340 و 341 اشو @Oshocenterr
Показати все...
👍 4
ادامه ... چنان چه احساس خواهش جنسی داشته و همین واژه را با نفس فـرو و رونده به کار برید، احساس برانگیختگی بیش تری خواهید کرد. زمانی که خشمگین بودید و این واژه را هنگام دم بـه کـار بـردید، احساس خشم بیش تری خواهید کرد. آن گاه، متوجه خواهید شد که حتی یک آوای ساده تا چه اندازه می تواند روی ذهنتان اثر داشته باشد، و این که اثر آوا، زمانی که با دم فرو رونده به کار رود، تا چه اندازه با زمانی که با دم بر آینده همراه شود فرق خواهد کرد. زمانی که با فردی زیبا و دل انگیز - بـا دلدارتان ـ رو‌ به رو شده و می خواهید بدن او را لمس کنید، چنان چه آن را با نفس برون رونده لمس کنید، چیزی احساس نخواهید کرد، اما اگر او را هنگام دم لمس کنید، شیفته اش خواهید شد. با نفس فرو رونده موضوع لمس شـمـا بـه یکخوراک تبدیل خواهد شد، اما همان موضوع، با نفس برآینده به هیچ روخوراک به شمار نخواهد آمد. دست کسی را در دست های خود گرفته و آن را تنها، زمانی که دم فرو می برید، احساس کنید. بگذارید باز دمتان تهی باشد. بدین گونه، خواهید دانست که لمس کردن خوراک بر گرفتن است. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 339 و 340 اشو @Oshocenterr
Показати все...
2👍 1
ادامه ... این موضوع بسیار ظریف است. آوا را به گونه ای بیرون دهید که گویی چیزی دفـع كـردنی را رها می کنید؛ گویی از خود چیزی را بیرون می اندازید. بدین گونه، نمی تواند به خوراک تبدیل شود. همیشه بـه یـاد داشته باشید، و به ژرفی به یاد آورید که هر چه با نفس فرو رونده به درونتان راه پیدا کند ـ هر چیزی، حتی یک آوا ـ خوراک تان می شود، و هر چه که با نفس بیرون آینده برون داده می شود، چیزی بیرون ریختنی است. چیزی است که بیرون ریخته می شود. بنابراین، هنگام فرو بردن نفس همیشه تهی و آزاد باشید. بدین گونه، به ذهن هیچ خوراک تازه ای نمی رسانید. ذهن از هر چیزی ـ حتی آواها و واژه ها و معنا ها ـ خـوراک نهانی می گیرد. این موضوع را آزمایش کنید. زمانی که احساس نیاز جنسی کردید، زمانی که گرفتار پندارهای جنسی شدید، با بازدم خود این «هو» را به کار گیرید. در لحظاتی که، به دلیـل بـیرون افكندن چیزی، خود را از خواهش جنسی فراتر می بینید، چیز بسیار ظریفی در حال بیرون افکنده شدن است. بنابراین، زمانی که خشمگین هستید، این واژه را به کار برید. ثانیه هایی بیش نخواهد گذشت که از هر خشمی رها می شوید. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد و سرور ص 339 اشو @Oshocenterr
Показати все...
👍 3
ادامه ... زمانی که نیاز باشد چیزی را بیرون افکنید، بایست آگاه باشید که نیاز است آن را رها کنید. نبایست بیش از اندازه به آن وابسته مانید. بنابراین، از یک واژه، یک چیز، چیزی که بی معنی است . برای نمونه، از واژه «هو» - بهره گیرید. هو معنایی ندارد، اوم نیز در اساس همین گونه است، اما امروزه برای خودش معنایی پیدا کرده است، زیرا ما آن را با چیزی خدایی پیوند داده ایم. آوا می بایست بی معنی باشد؛ تنها یک واژه بی معنا، نبایست چیزی را به ذهن آورد، زیرا ذهن، زمانی که چیزی را دریافت کرد، خـوراک پیدا می کند. ذهن نه تنها با واژه ها، بلکه با معنا ها هـم خوراک پیدا می کند.بنابراین، واژه ای بی معنا چون «هو» را به کار برید که آوایی است دور از ذهن. و راستی این است که «هو» بیش از یک آوای بی معنی است، زیرا با به زبان آمدن آن، تنشی درونی آفریده می شود. با آوای «هو» چیزی بیرون افکنده می شود. بنابراین، واژه ای را به کار برید که بیرون اندازه چیزی باشد: واژه ای که شما را بیرون اندازد، نه واژه ای که چیزی به شما دهد.«هو» را به کار برید. با «هو» احساس خواهید کرد که چیزی بیرون افکنده می شود. واژه را هنگام بازدم به کار برید و سپس، نفس فرو رونده را به وقفه ای از «هو» تبدیل کنید. پس از انجام دم، با «هو»یی دیگر بازدم انجام دهید و به همین شیوه پیش روید. واژه بایست بی معنی باشد؛ بیش تر باید یک آوا باشد تا یک واژه. و به نفس بیرون رونده نگرش بیش تری نشان دهید. واژه و آوای آن می بایست در پایان نفس به بیرون افکنده شود، نه هنگامی که دم انجام می دهید. ادامه دارد ... اشو مراقبه، هنر وجد سرور ص 338 و 339 اشو @Oshocenterr
Показати все...
4👍 1
دوستان لطفا حق اشتراک کانال را واریز نمایید این همه بی توجهی واقعا برایم جای سوال دارد ای کاش متوجه بودید با چه زحمت و تلاشی این مطالب رایگان و در سر وقت در اختیار گذاشته می شود🙏❤️
Показати все...
5
سلام همراهان عزیز دوستان عزیزم حق اشتراک تير ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید 6037 6974 9743 0766 حسین اکبرلو بانک صادرات همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند @hossein_mysticosm پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
Показати все...
👍 4
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.