بغض درگلو
پس کوچه های عشق گوید مرد عاشق رفته است امّا جای پایش درد دارد دریا پس از طوفان اشک آرام میگفت ڪشتے شڪست و ناخدایش درد دارد #حامد_بیدل
Більше329
Підписники
-124 години
Немає даних7 днів
+330 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
والایار (دلبرک جان)
مثلِ گیسویت پریشان است، قلبِ بیقرار
آمده جان بر لب از، دلشوره های انتظار
می تراود از نگاهت، مستی و شعر و شراب
معنی آرامشی همچون صدای آبشار
ریخته بال و پرت مانند من از درد عشق
همنفس، ای بهترین رؤیای خوب ماندگار
گفته بودی یکشبی خو کن به زندان قفس
آسمان را بی پَر پرواز میخواهی چه کار؟
فرض کن حتّی شبی هم بشکند قفل قفس
فکر کردی کُلّ این دنیا چه باشد جز حصار؟
مرغ امید از هوای شهر ما کوچیده است
در چنین سرمای جانسوزی نمی آید بهار
حرف دل امّا فقط این مصرع کوتاه شد:
تا تو را دارم، ندارم بیم، از این روزگار
در کمال ناامیدی، ای تمام باورم
هستی ام تنها تویی و یک دل، امیدوار
چشمهایت را مگیر از من در این زندان غم
ای نگاهت مرهمی، بر زخمهای بیشمار
#حامد_بیدل @boghzedargaloo
@zakhmeyesazz
Valayar - Delbarak Jan.mp37.14 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
دکمه را باز کن و در بغلت جایم کن
با دو نارنجِ بهارانه ات اغوایم کن
ای غزلواره ترین دشتِ خیال انگیزم
مثلِ یک قافیه در بیتِ تنت جایم کن
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
02:30
Відео недоступнеДивитись в Telegram
بر آسمان دست دعای قلب مسکین است
مشتاق دیدار نگاه مرغ آمین است
در زیر پلکش قطره های اشک چون رودی
پنهان میان سبزه های پشت پرچین است
شرمنده ام از گفتن دردی که می دانم
بیش از توان شانه های شعر، سنگین است
درمان ندارد درد دوری، زخم بی مهری
کو مرهمی که بر دل صد پاره تسکین است؟
آخر زمینش می زند این عشق ممنوعه
چون مثل اسبی سرکش و بی نعل و بی زین است
راه فراری نیست، تسلیم است و رام انگار
گنجشک مظلومی اسیر چنگ شاهین است
بالا و پایین دارد این دنیا؟ قبول، امّا
آخر برای ما چرا همواره پایین است
14.15 MB